الحقنی بالصالحین«یرتجی»
شهیدی که صورتش بعد از ۱۳ سال سالم بود شهید عبدالله علایی در عملیات خیبر به شهادت رسید. جایی که زمست
برادرزاده شهید؛
کمی از خانواده و زندگی عمو عبدالله بگویید.
خانواده پدربزرگم خانواده پر جمعیتی بودند. چهار برادر و دو خواهر که عبدالله فرزند سوم بود. در میان برادرها ایشان از همه بزرگتر بودند. عمو متولد هشتم دی ماه ۱۳۴۰ در شهر کاشان بود. وضعیت درسی عمویم عبدالله عالی بود. عمه بزرگم برایم تعریف کرده است عبدالله نماز شبش هیچ وقت ترک نمیشد. صبحهای جمعه بعد از انجام اعمال مستحب، برای اقامه نماز از خانه بیرون میرفت. همیشه خمس و زکاتش را پرداخت میکرد و در خانواده در ماه مبارک رمضان قبل از باز کردن روزههایش ابتدا نماز میخواند.
قبل از اینکه بچههای تفحص در مورد سالم بودن پیکر شهید به خانوادهاش چیزی بگویند، چند نفر از بچههای سپاه به خانهشان رفته بودند و از مادربزرگم درباره حال و هوای معنوی عمویم عبدالله سوال کرده بودند. او گفته بود:«هیچ وقت عبدالله غسل جمعهاش ترک نمیشد، خیلی مقید بود به خواندن زیارت عاشورا و مدام به زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) میرفت.» شاید همین اعمال دلیلی بر سالم ماندن پیکرشان باشد. عمو قبل از آمدن هم نشانههایی از خودش بروز داده بود. شوهر عمهام میگفت:« یک شب خواب دیدم در بازار کاشان همه جوانها با پیشانی بند مشغول سینهزنی هستند و تا کاروانسرای بازار میرفتند. عبدالله هم آنجا بود. از او پرسیدم عبدالله کجایی؟ پدر و مادرت منتظرت هستند؟ گفت:«به آنها بگو میآیم» این خواب چند وقت قبل از آمدن پیکر مطهرش بود و یازدهم محرم همان سال خبر پیدا شدن عمو عبدالله را برایمان آوردند.
شهید عبدالله علایی کاشانی
همان زمان تفحص پیکر ایشان، تصویر چهره سالمشان تعجب خیلیها را برانگیخت. از این اتفاق بگویید.
یکی از افراد گروه تفحص لشکر۲۷ محمد رسولالله(ص) که از یافتن پیکر عمو عبدالله توسط رزمندگان گروه تفحص لشکر ۱۴ امام حسین (ع) تعریف میکند ، میگوید: «وقتی پیکر این شهید بزرگوار را یافتیم احساس کردم مدت زیادی نباید از شهادتش گذشته باشد چون صورت ، ریش و موهایش تقریباً سالم بود. وقتی برادر «علیخانی» از برادران گروه تفحص دستش را پشت سرش گذاشت تا او را جابه جا کند دید دستش از خون شهید رنگین شد.» حتی وقتی پیکرش را تحویل میگیرند پلاک روی سینهاش چسبیده بود و زمانی که پلاک را از روی سینهاش برمیدارند خون از زیر آن بیرون میزند. پیکر مطهر عمو عبدالله را برای خاکسپاری به تهران میبرند. بعد از مراسم تشییع، روحانی مسجدی که عبدالله در آن نماز میخواند، میگوید:« سجدههای بعد از نماز عبدالله بسیار طولانی بود و هربار خواستم با او صحبت کنم او را در حال سجده دیدم.» مسافر گمگشته دیر آمد اما همه را شگفتزده کرد.
زمانی که تعدادی از شهدا را در سال ۷۵ میآورند، گویا سه شهید بدنشان سالم بود. از میان آنها عبدالله صورتش سالمتر بود. آقای داوود آبادی میروند معراج شهدا تا از نزدیک این شهدا را زیارت کنند. بعد عکس میاندازند و در وبلاکشان میگذارند. ایشان مینویسند:«درِ تابوت باز میشود. بدنی به درازای کامل یک انسان، داخل آن قرار دارد. کفن را بیرون میآورند و روی زمین میگذارند. باز که میکنند، مات میمانم. بدنی کامل مقابلم دراز کشیده است. نیمه سالم. میگویند هر سه تای اینها را در منطقه طلائیه، همان جایی که زمستان سال ۶۲ آتش و خون بود، یافتهاند.»
حاجی میگوید:«هنگامی که بچهها پیکر شهید عبدالله علایی کاشانی را پیدا میکنند، هنگام درآوردن از خاک، بیل به گردن او اصابت میکند و پنج ، شش قطره خون از محل زخم بیرون میزند.
آرام خاک صورت را برمیدارند. همه بدن اسکلت و استخوان شدهاند و قسمت پشت سر، به طور کامل بر اثر ترکش خمپاره از بین رفته است. فقط جلوی صورت مانده است با چشمان، لبان و سیمای زیبا.
🍃🌸
#امام_خامنہ_ای ❤️
#شهدا دلاورانی هستند که #حصارجهالت و #گمراهی را دریدند
وشعاع خورشید #هدایت را به دورترین نقاط عالم رساندند
#فاتح_خیبر
🌹٢۴رجب سالروز فتح خیبر بدست اميرالمؤمنين عليه السلام
پیامبر (ص) فرمودند :«فردا پرچم را به مردی می دهم که حمله هایش را تکرار کند ، نه اینکه فرار کند . کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند،و خداوند خیبر را به دست او فتح می کند . » همۀ اصحاب آرزو کردند که این مقام و منزلت به آنان واگذار شود.
(زادالمعاد :ص 35 – بحار الانوار :ج97 ص 168/384-
دو اتفاق مسرتبخش برای پیامبر در یک روز
👈خبر پیروزی مسلمانان در جنگ خیبر به دست امیرالمؤمنین علیه السلام
👈و نیز برگشتن جناب جعفر، برادر امیرالمؤمنین علیه السلام ، از حبشه
همزمان به پیامبر اکرم ص رسید.
حضرت فرمود:نمیدانم از آمدن جعفر خوشحالتر هستم یا از پیروزی در جنگ خیبر.
ایشان برای استقبال از جناب جعفر👈 دوازده قدم به پیشواز آمد،
او را در آغوش گرفته و سجدهگاه او را بوسید و فرمود:
«آیا به تو هدیهای بدهم؟»
جعفر عرض کرد: «آری؛ یا رسول الله!». با توجه به این که مسلمانان در جنگ خیبر غنایم زیادی به دست آورده بودند، همگان گمان کردند پیامبر به جعفر، طلا و نقره فراوانی میبخشد اما پیامبر اکرم ص به جعفر فرمود:
آنچه به تو عطا میکنم، اگر آن را هر روز انجام دهی، از همه دنیا و آنچه در آن است، برای تو بهتر است. اگر از میدان جنگ فرار کرده باشی و گناهانت به اندازه خاک بیابانها و کف دریاها هم باشد، خداوند تو را میآمرزد.
آنگاه نماز جعفر طیار را به او تعلیم داد.
نماز جعفر طیار
این نماز چهار ركعت است كه دو سلام دارد. (دو تا دو ركعتی)
در هر ركعتی حمد و سوره می خواند، سپس پانزده مرتبه می گوید: «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الّا الله و الله اكبر».
و همین تسبیح را ده مرتبه در ركوع و همچنین ده مرتبه بعد از سر برداشتن از ركوع و همچنین ده مرتبه در سجده اول و ده مرتبه بعد از سر برداشتن از آن و ده مرتبه در سجده دوم و ده مرتبه بعد از سر بلند نمودن تسبیحات را می گوید.
پس در هر ركعتی هفتاد و پنج مرتبه و مجموع آنها (در تمام چهار ركعت) سیصد تسبیح می شود.
حال اگر كسی می خواهد نماز جعفر را بخواند، اما فرصت كافی برای گفتن تمام سیصد مرتبه ذكر تسبیحات اربعه را ندارد، می تواند دو نماز دو ركعتی به نیت نماز جعفر طیار بخواند و ذكرهای تسبیحات اربعه را بعد از نماز در حال راه رفتن و یا در محیط كار به امید ثواب بگوید.
#بیست_چهارم_رجب
🔴تلنگر ❗️
رفقا ؛
می دونید توی همین روز هاست که سند #شهادت خیلی ها امضا میشه؟!
👈جَوونهایی که از تعطیلات عیدشون گذشتن و رفتن برای خدمت به خلق
چیز کمی نیست. نباید دست کم گرفت
این جور جاهاست که از آدم امتحان گرفته میشه
🌷چند نفرمون باخودمون گفتیم بزنیم بریم یه شهر دیگه که حتی خیلی هم ازمون دور هست برای کمک؟؟!
🌷چند نفرمون گفتیم جهادِ ما همین کمک رسانی به مردم سیل زده اس!!!!!
🌷چند نفرمون دستمون رو کردیم توی جیبمون نیت کردیم و کمک کردیم؟؟؟!
رفقا به بی خیال ها شهادت نمیدن ها ....
نباید از کنارش بی تفاوت بگذریم
این جور جاهاست که شهید حججی ها بلباسی ها، خلیلی ها و .... مُهر شهادتشون رو می گیرن
👈به قول شهید محمود رضا #بیضائی :
من اینطور فهمیدم که خداوند شهادت را به کسانی می دهد که پرکار و دغدغه مند باشند.
#از_قافله_جا_نمونیم