#یارقیه_خاتون....🌹
درچهره خــود«هیبت زهرا»دارد
بـردوش«ابوالفضل علی»جـادارد
بااین که سه ساله است مانندعمو
«دردادن حــاجـت یـدطـولادارد»
١٨ تا ٢۵ #شعبان ایام یادبود میـلاد
فرخنـده حضرت #رقیـه(س)
نازدانه و دردانه آقا امام #حسین (ع)
بر همه شیعیـان مبارکبـاد...
💐🌸اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج بحق زینب کبری س🌸💐
🚨 #خبر_فوری
🌷پیکر مطهر شهید مدافع حرم #شهید_مجید_قربانخانی به درخواست مادر بزرگوارشان، صبح روز #چهارشنبه به #مشهد مقدس منتقل خواهد شد.
مراسم طواف پیکر مطهر #شهید
⏰ساعت ۱۱ صبح
در حرم علی ابن موسی الرضا(ع) برگزار خواهد شد.
♨️لازم به ذکر است مراسم #وداع با شهید روز #پنجشنبه(۵ اردیبهشت)
🕰ساعت ۱۵ در #معراج_شهدا برگزار خواهد شد.
شادی روحش شهید قربانخانی🌷 #صلوات
🔴دستگاههای امنیتی یزد پیگیری کند
🔵ضرب و شتم پدر و مادر #شهید_مدافع_حرم سید مهدی سادات به جرم افغانستانی بودن😔😔😔
🔵گفتنی است پدرشهید ۳۵ روز است که در کماست و هنوز فرد ضارب متواریست!😞
برای پدرشهید خیلی دعا کنید😔
🔵 انشاالله دستگاههای امنیتی یزد به ماجرا ورود کنن و جلوگیری از تفرقه اندازی بین مردم و مدافعان حرم لشکر فاطمیون بشن
#ایران_افغانستان(لشکر فاطمیون) برادران
#شیعیان_جهان_با_هم_برادرن☝️
﷽
سلام علیکم
دوازدهمین روز از ❣چله
سیزدهم ❣سرسفره 🌷شهید صمد اسودی🌷مهمان هستیم
با عنوان
☀️ #چله_مهدوی_حسنی ☀️
👇👇👇
در این ۴۰ روز به نام نامی
☀️ حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف
☀️ و امام حسن مجتبی علیه السلام
مهمان شهدایی هستیم که
❣️سرّی آشکار شده با امام زمان علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام دارند.
در این ۴۰ روز مراقبت می کنیم بر
✅ دعای مکارم الاخلاق (حداقل روزی یک بند آن قرائت شود بطوریکه در طول این ۴۰ روز دوبار کل دعا خوانده شود)
✅ انجام اعمال ماه شعبان به ویژه صلوات شعبانیه
#المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
شهید صمد اسودی در هجدهم اسفند ماه 1363 در پادگان شهید بیگلوی اهواز به شهادت رسید. زندگینامه و ماجرای عهد شهید با امام زمان (عج)
روز بعد از ازدواج، قصد جبهه كرد. گفتيم تازه ازدواج كردهاى چرا به جبهه مىروى؟ گفت: «با امام زمان(عج) عهد كردم كه تا آخرين قطره خون سرباز امام زمان(عج) باشم.» مادرم پرسيد: اين خواهرانت را به كى مى سپارى؟ گفت: «هر وقت مشكلى داشتيد صاحب زمان(عج) را صدا بزنيد و او را بخوانيد.» صمد ماجراى عهد خود با امام زمان را اينگونه بيان كرده است: «در يكى از عملياتها تمام بچه ها شهيد شدند و من و يك پيرمرد زنده مانديم و نزديك بود اسير شويم. امام زمان(عج) را صدا زدم و از او خواستم تا نجاتم دهد و اگر نجاتم دهد تا آخرين نفس و آخرين قطره خون سرباز او باشم و در جبهه بمانم.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
شهید صمد اسودی در هجدهم اسفند ماه 1363 در پادگان شهید بیگلوی اهواز به شهادت رسید. زندگینامه و ماجر
: صمد اسودى در 2 اسفند 1339 در خانواده اى مذهبى در شهرستان گنبد به دنيا آمد. پدرش اسدالله قصاب از اهالى سراب بود كه به گنبد مهاجرت كرده بود. صمد چهارمين فرزند اسدالله و ربابه قصارپور بود. او قرآن را در شش سالگى نزد ملاحاج صالح فراگرفت. در سال 1345 در هفت سالگى در يكى از دبستانهاى گنبد واقع در خيابان سرابى، دوره ابتدايى را آغاز كرد و دوره شش ساله ابتدايى را با نمرات خوب پشت سر گذاشت. دوره دبيرستان را در مدرسه ترك آباد (شهداى فعلى) گنبد به اتمام رساند.
بعد از اتمام سال سوم متوسطه در سال 1353 تصميم گرفت وارد نيروى هوايى ارتش شود. خواهرش (طاهره) مى گويد:
پدرم از فرط علاقه، او را "داداش" صدا مى كرد. وقتى او فهميد صمد تصميم دارد وارد ارتش شود به او گفت راضى نيستم تو نوكر شاه باشى. به دنبال اين سخنان با اينكه لباسهاى دوره آموزشى را تحويل گرفته بود، از رفتن به ارتش منصرف شد. پس از آن به شغل مكانيكى روآورد و پس از مدتى استادكار اين فن شد
خواهرش درباره خصوصيات اخلاقى او مى گويد:
نسبت به همه خوشرفتار بود. به پدر و مادرش علاقه فراوان داشت. اگر پدرم عصبانى مى شد او پاى پدرم را مى بوسيد و مى گفت: «از من راضى باش.» تمام درآمد خود از كاركردن را دو دستى به پدرم تقديم مى كرد.
صمد اسودى، قبل از انقلاب اسلامى در جلسات مخفى عليه رژيم شاه و پخش اعلاميه هاى امام خمينى شركت فعال داشت. با شروع انقلاب اسلامى در راهپيمايي ها و درگيري هاى كوچه و بازار عليه رژيم شاه، فعال بود. در 20 شهريور 1358 به خدمت سربازى اعزام شد و دوران سربازى را در نوده و چهل دختر و شاهرود گذراند. وقتى در خدمت سربازى بود از راديو شنيد ضدانقلاب در گنبد آشوب كرده است. بلافاصله مرخصى گرفت و در درگيريهاى گنبد شركت داشت و سه بار در اين درگيريها مجروح شد. در اين درگيريها او و برادرش - كه بعدها به شهادت رسيد - و پدرش از منطقه شيعه نشين گنبد دفاع كردند. به همين خاطر مورد بغض شديد نيروهاى ضد انقلاب بودند.
سربازى او كه تمام شد به پدرم گفت: «آقاجان دين مى خواهى يا پول؟ اگر دين می خواهى چون اسلام در خطر است از هر دو پسرت بايد دست بكشى چون راه ما راه قرآن و امام حسين(ع) است.»
اسودى، بسيار متعبّد بود و صبحها بعد از نماز، زيارت عاشورا و قرآن را مى خواند به نحوى كه همسايه ها مى گفتند خوشا به حال پدر و مادرى كه جوانى مثل او داشته باشند. در مباحثى كه با افراد بدبين به انقلاب داشت كوبنده و مستدلّ به آيات قرآن صحبت مى كرد.
او در 1 دى 1360 به عضويت رسمى سپاه پاسداران گنبد در آمد و مسئوليت واحد عمليات سپاه گنبد را به عهده گرفت. همانند چريكى ورزيده هر جا كه نياز به مقابله با دشمن، احساس مى شد سلاح به دوش حضور مى يافت و مايه دلگرمى همرزمانش بود. در 26 خرداد 1351 به جبهه اعزام گرديد و تا 2 مهر 1361 فرماندهى گردان امام حسين(ع) را عهده دار بود.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
سربازى او كه تمام شد به پدرم گفت: «آقاجان دين مى خواهى يا پول؟ اگر دين می خواهى چون اسلام در خطر اس
پايه و اساس زندگى او رضاى خدا بود. زمانى كه به خواستگارى من آمد اولين حرفى كه زد اين آيه شريفه بود: اِنَّ صَلاتى وَنُسُكى وَمَحياىَ وَ مَماتى لِلّهِ رِبِالعالَمين.
مراسم ازدواج، بسيار ساده برگزار شد. به گفته خواهرش:
يكى از دوستان دوره سربازى او به نام سليمان نجاتعين، همسايه ما بود و شهيد شده بود. صمد مىگفت: «اگر در مراسم عروسى دست بزنيد خانواده آن شهيد ناراحت میشوند و من شما را نمی بخشم.»
او از 28 دى 1361 تا 28 تير 1362 فرماندهى گردان امام حسين(ع) از لشكر 25 كربلا را به عهده داشت.
همسرش مىگويد: وقتى كه در جبهه حضور داشت هر چند ماه، ده روز، آن هم براى دلخوشى ما و نه براى استراحت به مرخصى مى آمد. معمولاً ساعت ورود را طورى تنظيم مى كرد كه شبها به منزل برسد تا مبادا با خانوادههاى شهدا روبرو شود. هر بار كه به مرخصى مى آمد با ناراحتى مى گفت: «از خانواده شهدا شرمندهام.
با اين روحيه نظامى و جسارت مثال زدنى، وقتى به خانه مىرسيد مثل اينكه اصلاً در فضاى سخت درگيري هاى جنگ نبوده و از تفرجگاه مىآيد. او تقوى، جسارت، تهجّد و شجاعت را در كنار يكديگر دارا بود به طورى كه كمتر كسى مانند او يافت مى شد.
«حتى بين نيروهاى دشمن نيز به عنوان سربازى رشيد و شجاع شناخته شده بود؛ به همين منظور براى سر او جايزه گذاشته بودند.
با حضور در بين رزمندگان، ترس و خوف از دشمن را در آنان از بين مى برد. قدرت تهييج و تقويت روحيه او بسيار بالا بود و در زمان كوتاهى مى توانست نيروهاى خسته و درمانده را به نيرويى قوى و خستگى ناپذير تبديل كند. او همه نيروها را براى حضور در يك عمليات افتخارى غير قابل برگشت، آماده مى كرد و گردان او در اكثر عملياتها خط شكن بود. هرگاه براى نيروهايش سخنرانى مى كرد آنچنان عاشقانه از امام حسين(ع) و حضرت مهدى (عج) سخن مى گفت كه آنها بى اختيار گريه مى كردند. به جرأت مى توان گفت كه هيچ سخنرانى نداشت كه در آن نيروهاى گردان نگريسته باشند. عشق او به حضرت امام حسين(ع) به حدّى بود كه در سخنرانيها ارادت خاص خود را با اشك و گريه نسبت به آن امام ابراز مىداشت. به نيروها توصيه مى كرد تا آخرين نفس و آخرين گلوله و آخرين قطره خون با دشمن بجنگند و تسليم دشمن نشوند. يكى ديگر از ويژگيهاى برجسته او آمادگى براى فداكارى و ايثار بود. اين ويژگى سبب مىشد نيروهايش با كوچك ترين اشاره او آماده تهاجم و جانبازى باشند. با نيروهاى تحت امر با خوشرويى و مهربانى برخورد مىكرد ولى در دستورات نظامى بسيار جدى بود