eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
“شهید حیدری”، پس از پایان جنگ تحمیلی، به ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی دانشگاه امام حسین (ع) پرداخت که سال آخر تحصیلات وی با آغاز حملات صرب‌ها علیه مسلمانان بوسنی همزمان شد. او تحصیلات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۷۱ به‌عنوان دیپلمات جمهوری اسلامی ایران، برای دفاع از مردم مظلوم بوسنی به این کشور سفر کرد. وی بعد از هشت ماه خدمت به مظلومان بوسنی، در خردادماه ۱۳۷۲، به همراه رزمنده بوسنیایی “محمد آودیج” در جاده بین شهری ویسکو_زنیتسا، در کمین شبه نظامیان کروات (HVO) افتاد و به شهادت رسید.
انگیزه شهید از سفر به بوسنی ۱-     وصیت نامه: درطی مدت ۱۲ سال گذشته درحال و هوای سالهای سیراب شدنمان از سرچشمه عشق ومحبت همیشه ازخداوند خواسته بودم شهادت را نصیبم کند، هر چند که یارای پرواز با پرستوها را داشتم اما پای بسته درآشیان خاکی در ماندم،و حالا خدایا شکوه ندارم تو بزرگتر از آنی که من حقیر از رحمت تو نومید باشم، تو غفور و بخشنده تر از آنی که من در زیر بارمعاصی ها ناامید شوم، ولی پروردگارا هر چه هست قسمت می دهم به تنهایی علی (ع) و به مظلومیت حسن (ع) و به خون حسین (ع) مرا در جوار رحمت خود بپذیر. خدایا تو خود میدانی که درد استغاثه مسلمانان، درد نوامیس برباد رفته مان و زنان به بردگی برده شده مان مرا به قیام فرا می خواهند، تو خود یاری ام ده و یاد و ذکر خود را بر من مستولی بخش، و قلبم را از ایمانت اطمینان بخش. ۲-      نامه به مادر از بوسنی: مادر آنچه که مرا بدین جا کشانیده نه هوس است و نه ماجراجویی و نه یک شغل، مسئله مهمتر از اینهاست. هزارسال ما در اینجا تحقیر شدیم، بیرون رانده شدیم و حالا پس از هزارسال ما یکبار دیگر به اینجا برگشتهایم و خدا را سپاس بر من منت نهاد و در این جمع پذیرفت، امتحان مشکل و سختی است. جامعه اینجا از زمین تا آسمان با جامعه خودمان فرق دارد، و در این آزمایش امیدم به دعای شماست، امیدم به جده بزرگوار شما حضرت فاطمه الزهرا سلام ا… علیها می باشد. ۳-      نامه به همسر از بوسنی: اگر فرزندان تو، مهدی کوچولو در آغوش گرم تو آرمیده اند، در اینجا مادری از فرط گرسنگی طفل خود را به درب پادگانی آورده که از زباله ی غذای سربازان غذائی تهیه کند، ولی افسوس که چند لحظه ی بعد غرش یک خمپاره شکم گرسنه طفلش را از هم می درد، مردم در اینجا به خاطر چیزی قتل عام می شوند و به خاطر اسلامی کشته و در به در می شوند که خود هیچ اطلاعی از آن ندارند ولی با این همه خوب استقامت کرده اند، و این مسئله وظیفه ی ما را دو چندان می کند، همسرم یادگار روز های تلخ و شیرین، آمدنم به اینجا نه یک ماجراجویی، نه یک جهانگردی بلکه ادای تکلیفی بود که رهبرم بر ما واجب گردانید. حال و هوای اینجا، مردم اینجا همه و همگی با دنیایی که ما در آن بزرگ شدیم و جامعه ای که در آن نفس می کشیم یک دنیا فاصله دارد و ما تکلیفی بس گران بر دوش خود داریم، گرچه آنهایی که می توانستند سربازان و سفیران انقلاب اسلامی مان باشند اکنون در بهشت زهرا ها آرمیده اند. ولی به هر حال رهبر بهتر از ما این مشکل را می داند و ما نیز موظفیم هر آنچه را که در توان داریم انجام دهیم. خداوند آنی ما را به خودمان وا نگذارد. ۴-      نامه به فرزند: می‌دانم که دوست داشتی من در کنارت باشم اما اگر قرار بود همه باباها در کنار فرزندانشان بمانند، چه کسی به داد این مردم مظلوم برسد
ما چون ایمان داریم، ده برابر آن‌ها هستیم از همان سال ۱۳۶۰، رسول مسئول عقیدتی سیاسی را به محمد [یکی از دوستان نزدیک رسول] واگذار کرده بود. گاهی به محمد می‌گفت: «برو توی بازداشتگاه، با این‌ها حرف بزن. شاید توبه کنند و برگردند.»می‌رفتم حرف می‌زدم، موعظه می‌کردم. آن‌ها اغلب دوست‌های خود ما بودند که بعد از انقلاب بریده بودند از این راه. گاهی خسته می‌شدم از این بحث و نصیحت. برای رسول از قرآن و روایت می‌خواندم که رسول خدا می‌فرماید اگر تو هفتاد بار برای این‌ها استغفار بکنی، هرگز این‌ها پذیرفته نمی‌شوند؛ چون نفاق‌شان درونی است. دست از سر این‌ها بردار عمو رسول، درست نمی‌شوند. اما رسول قبول نمی‌کرد. می‌گفت: «نه وظیفه‌ات است که بروی. شاید راه نجات باشد.»
رسول با انبوهی از تجربیات انقلابی و رزمی خود، در بوسنی منشأ خدمات ارزشمند برای مردم بی پناه، به ویژه قشر جوان و مشتاق این کشور می شود. او با منش، کردار و اخلاق خود، فرهنگ دینی را میان مردم بوسنی منتشر می سازد. ” سروویچ ” روحانی شهر وسیوکو می گوید: رسول راعالمی بسیار ساده و مؤمن یافتم اوهمواره به خدا توکل داشت “. مردم بوسنی او را یاوری صدیق برای خود می شناسند. رسول نیز به مردم وسیوکو عشق می ورزید و با آنان باعلاقه و مهربانی رفتارمی کرد. آقای ” چنگیج ” ، عضو شورای ” SAD” و مؤسس یگان ” پاتریکالیگا” می گوید، ” پیش از هشت ماه بود که او را می شناختم، او نماینده واقعی مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران بود. از هیچ کمک به ما روگردان نبود و از بهترین دوستان و حامیان مردم بوسنی به شمار می رفت
رسول، با علاقه و استعدادی که داشت، زبان مردم بوسنی را برای ارتباط صمیمی تر فرا میگیرد و در روزهای آخر بی واسطه با آنان رابطه برقرار می کند. ” ابراهیم آوودیچ” مهندس مکانیک در باره رسول می گوید: ” رسول خیلی ساده و پرتحرک، درعین حال شوخ طبع بود. من شهید رسول را یکی از سربازان واقعی امام خمینی ( ره) یافتم که برای ادای تکلیف دینی خود، حرکت می کرد.”
«ر»، از این گونه کتاب‌های متفاوتی است که مخاطبش را به دل قصه پُرپیچ و خم یک مرد می‌برد. مردی که توان یکجا نشستن نداشت و درد مردم را درد خود می‌دانست، حتی اگر این مردم، هموطنانش نباشند. «ر» روایت داستان زندگی شهید رسول حیدری است که اولین شهید ایرانی در جنگ بوسنی و هرزگوین محسوب می‌شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاریخ قلمت بکشند اگر ننویسی یاران خمینی برای دین زخم خوردند ودرد کشیدند... ولی جمعی کنار سفره آنان و به نام آنان فقط خوردنند و بردند و عربده کشیدند !!!! خون این شهیدان رسوایتان خواهد کرد
قتل پدر شهید عیسی نجفی و همسرشان دیشب در منزل خود😔 قاتل یا قاتلین شیطان صفت هم متواری هستند راستی پشت پرده این قضیه زنجیرواردر این چند وقته چیست شهادت طلبه همدانی ،ماجرای دانشگاه تهران و ان همه بی احترامی به حجاب و ارزش ها و عجیب تر همراهی مسولین دانشگاه با افراد معترض به حجاب ،ضرب وجرح پدر شهید مهدی سادت و حالا قتل پدر شهید بزرگوارو همسرشان ⁉️ 💢منتظر پیگیری جدی هستیم 🌷شهیدعیسی(محمد علی) نجفی اول شهریور ۱۳۴۲ در متکازین بهشهر به دنیا آمدندتحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد. پس از انقلاب اسلامی به خدمت لشکر ۲۵ کربلا سپاه پاسداران درآمد و هنگام حمله رژیم بعث به خاک عزیز کشورمان به جبهه های دفاع حق علیه باطل شتافت. شهید نجفی طی بمباران رژیم بعث در منطقه حلبچه در تاریخ ۳۰ اسفند ۱۳۶۶ به درجه شهادت نائل آمد و در تاریخ ۶ فروردین ۱۳۶۷ در بهشت زهرای بهشهر به خاک سپرده شد.
🔹﷽🔹 ۱٣ ، ۱۴ و ۱۵ رمضان هر که ☀️ دعای مجیر☀️ را در «ایام البیض» [روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده مى شود، هرچند به عدد دانه هاى باران و برگ‌هاى درختان و ریگ‌ هاى بیابان باشد! خواندن آن براى شفاى بیمار و اداى دین و بى نیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است.