2.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴مادر است دیگر...
ببین چقدر خوشگله......
﷽
سلام علیکم
در سی و هشتمین روز از
☀️ #چله_مهدوی_حسنی ☀️
مهمان
❣️ شهید محمد حسن ( رسول) خلیلی ❣ هستیم .
👇👇👇
در این ۴۰ روز به نام نامی
☀️ حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف
☀️ و امام حسن مجتبی علیه السلام
مهمان شهدایی هستیم که
❣️سرّی آشکار شده با امام زمان علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام دارند.
در این ۴۰ روز مراقبت می کنیم بر
✅ دعای مکارم الاخلاق (حداقل روزی یک بند آن قرائت شود بطوریکه در طول این ۴۰ روز دوبار کل دعا خوانده شود)
✅ انجام اعمال ماه رمضان ویژه صلوات ماه رمضان
#المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌙آقارسول،،
همیشه پیگیرومصمم دنبال یادگیری علوم نظامی وفنی بود،،
آنقدر ازم سوال میپرسید''که یه وقتهایی تعجب میکردم ,''ازش میپرسیدم:
''رسول جان چراانقدر اصراربه یادگیری داری؟!
ان شاءالله وقتش شد''میای توصف سربازای ولایت ویادمیگیری'' .
🍃''بایه شوروحرارتی جواب داد'''
داداش ،،وقت کمه،دوست دارم وقتی لباس سربازی حضرت مهدی (عج)ومقام معظم رهبری روپوشیدم،،ازروزاول آماده باشم،،
🕊رسول بعدچندسال که لباس سربازی حضرت روپوشید،،اکثرآموزشهارو گذرونده بود'''ودردوره های آموزشی وتخصصی همیشه جزء نفرات ممتاز بود،،،
🌱رسول جان''دلخوش قول وقرارامون هستم'''اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلک''''
📚 به نقل دوست #شهید_رسول_خلیلی آقا مرتضی
#راهیان_نور✨
رسول سال اول راهنمایی بود که به مناطق جنگی رفتیم در فکه ، در آن جا قبر هایی را به رسول نشان دادم و گفتم که بچه ها شب ها می آمدند و در این قبور راز و نیاز می کردند . هوا تاریک شد و وقت اذان رسید . نماز را که خواندیم ، دیدم رسول نیست😳 خیلی دنبال رسول گشتیم . و بالاخره او ار در یکی از قبرها پیدا کردیم که چفیه روی سرش کشیده و به سجده رفته و دارد گریه می کند😭 . آن حالش را به هم نزدم و فقط یک عکس از او در همان حالت گرفتم.....
تقریبا شانزده ساله بود....
اعلام شده بود که رهبر معظم انقلاب میخواهند تشریف بیاورند کرج.☺️😍
شهر را چراغانی کرده بودند و شیرینی پخش میکردند🍰🎉
آن روز شهید خلیلی در کلاس درس بود که معلمش انتقاد میکند از حکومت و جامعه😒 میگوید که اصلا حرفهای اینها حساب و کتاب ندارد 🙁
از یک طرف میگویند اسراف نکنید.
از آن طرف شما بروید ببینید در این خیابانها چقدر چراغ روشن کردند...⚡️
اینها اسراف است و حرام است...
بعد رسول بلند میشود و به اعتراض میگوید آقا اینها اسراف نیست😒
حرام هم نیست...☝️ بلکه حسنه است🍃 و ثواب هم دارد☺️ما تازه با بچهها داریم پول جمع میکنیم که بهخاطر ورود رهبری در مدرسه قربانی بکشیم.❤️
معلمش هم عصبانی میشود و میگوید خلیلی...باز دوباره شما در این مدرسه روی حرف من حرف زدی؟ این مدرسه یا جای من است یا جای شما...😕
شهید خلیلی میگوید من باید بروم... چون شما استاد ما هستید و احترامتان واجب است😔🍃
بعد ها گزارش معلم را را نوشتند و مدتی بعد هم آن معلم را از آنجا اخراج کردند...👌😊
دوری از گناه♨️
از همان کودکی ، به بچه ها یاد داده بودیم که به شدت از #گناه دوری کنند🚫.
مثلا اگر قرار بود به مجلس عروسی برویم و مجبور بودیم در آن عروسی برویم به خاطر صله رحم ، موقع شام می رفتیم که تمام شده باشد☝️.
در رادیو وتلویزیون هم اگر احساس می کردیم که موسیقی ای پخش می شود که شرعا گوش دادنش صحیح نیست🎸 ، صدا را قطع می کردیم و اینها باعث می شد که رسول ، مسایل دینی را بیاموزد☺️ . یادم می آید یک بار زمانی که بچه بود ، سوار تاکسی شدم و راننده موسیقی حرام گذاشته بود😓 . یکهو دیدم رسول گوش هایش را گرفته و سرش را بین دستانش پنهان کرده و انداخته پایین😳 . گفتم : چیه مامان !!! گفت : گناه دارد نمی خواهم بشنوم😔☝
1.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️شهید مدافع حرم رسول خلیلی
💠خاطرهی مادر شهید خلیلی از بوی پیراهن خونی شهید🌹
در دانشگاه رشته ی مدیریت می خواند؛
سال ۸۸ در جریان فتنه کلا چند روز
وسط معرکه بود، شوخی که نبود
آن ها می خواستند به ولایت وانقلاب
ضربه بزنند که خدا را شکر و به یاری
امام زمان(عج) ناکام ماندند.
وقتـے پسرم در سوریه به شهادت رسید🕊
و پیکرش را آوردند چون بدن و صورتش
زخم بسیاری برداشته بود قابل شناسایی
نبود😔😔😔
من او را از ضربه های چاقوی فتنه۸۸
در بازوی چپش شناختم😭😣💚
راوے👇
پدر شهید
شهید رسول خلیلی
#فتنه88
💠خواب روز عاشورا
🌷درست دم اذان #صبح_عاشورای سال 92 ( 4روز قبل از شهادت ) بود که #محمدحسن از خواب بیدار شد . بدون مقدمه رو به من کرد و گفت : آقا حمید یا من شهید🕊 می شوم یا تو !
🌷من که متوجه موضوع نشده بودم😕، جریان را پرسیدم . محمد حسن گفت : خواب دیدم من و تو به سمت یک باغی🌳 در حال حرکت هستیم .
🌷 که به یک #دوراهی رسیدیم . من به تو گفتم : بیایید با هم از یک مسیر برویم .⚡️ اما تو گفتی هرکداممان از یک مسیر برویم و از هم #جدا شدیم .
🌷 حالا یا من شهید می شوم یا تو ! گفتم: #توشهید می شوی ، چون من چند روز دیگر به ایران🇮🇷 برمی گردم . ......
#شهادت
🌷27 آبان 92 که مصادف بود با 14 محرم ، #محمدحسن در حال خنثی سازی یک بمب💣 بود که یکی از پیچیده ترین بمب های منطقه بود .
🌷وگرنه محمد حسن خیلی متخصص تر بود . آن بمب در صورت او منفجر شد💥 و محمد حسن به #شهادت🕊 رسید .
#شهید رسول(محمدحسن) خلیلی🌷