هدایت شده از نقطه زن تحلیل های حجت الاسلام راسخی
📺فیلم #گاندو فقط نمایش #کوچکی از فعالیت #پاسداران نخبه #گمنام پنج قرارگاه امنیتی در سطح کشور است.
🔸سپاه با تشکیل پنج قرارگاه #حاکمیتی_امنیتی که شامل قرارگاه صرفاً امنیتی #ثارالله در #تهران ، صرفاً امنیتی ابوالفضل العباس (ع) در خوزستان ، امنیتی رزمی حمزه سیدالشهداء در آذربایجان ، امنیتی اجتماعی رضوی در خراسان رضوی و امنیتی رزمی قدس در سیستان بلوچستان ؛ کمکهای بسیار زیادی در حوزه ی امنیت و #اطلاعات درون و برون مرزی انجام داده است که روزی نه ما اطلاعی از آن فعالیت ها پیدا میکنیم و نه روزی به واسطه این فعالیت های گمنامانه ، ما احساس خطر میکنیم.
🔹سریال گاندو نمایش بسیار زیبایی از کسانی است که صادقانه و بدون هیچ ترسی از نهاد و مسئول ارشدی و بازی با جان خود که درک عمیق اراده و باور دینی از فعالیت خود دارند به نمایش گذاشته است ، تا به خوبی بدانیم ثانیه ثانیه های امنیت و .... خود را مدیون چه آدم های گمنامی هستیم و بدانیم عامل آشوب های اقتصادی و بحران های کشور چه خیانت کارانی هستند........
🔸امید است #گام_دوم انقلاب با وجود جوانان متدین و #حزب_اللهی و نخبه منجر به حذف #خیانتکارانی شود که فکر میکنن صاحبان انقلابن و فرزندان آنان خود را #ژن_های برتر میدانن، شود. ان شاء الله
🔻 و امید است مردم در #انتخابات_های پیش رو چه نماینده و چه ریاست جمهوری دو سال آینده آگاهانه انتخاب کنند.
🔴 به کانال #گام_دوم_انقلاب بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/3778019345C336de6fc43
📩 #نامه_ای_که_فرصت_ارسال_نیافت
🌷 سال 62 در عملیات والفجر4 و در ارتفاعات 1904 بر اثر برخورد ترکش به سرش مجروح شد. روزگار جانبازی او از 22سالگی آغاز شد.
🌷 موج انفجار و فشار ترکش به مغزش او را آزار میداد. وقت و بیوقت تشنج میکرد و این تشنج برایش بسیار حادثه آفرین بود. کمکم عوارض مجروحیت هم به سراغش آمدند.
👈سمت چپ بدنش لمس شد.
👈چشم چپش را تخلیه کرد،
👈 کامش را از دست داد.
👈لگنش چندین بار عمل شد،
👈کلیههایش را از دست داد،
👈پای راستش از زیر زانو قطع شد و 8 سال دیالیز شد...
❤️ #شهید_محمد_جعفری_منش سالها آرزوی دیدار و ملاقات با #امام_خامنه_ای را داشت. اما به خاطر اوضاع #وخیم_جسمانی نمیتوانست در دیدارهای عمومی ایشان حضور پیدا کند.
🌷 همسرجانباز میگوید: این اواخر خودش هم میدانست دیگر زیاد دوام نمیآورد. #بی_تاب_دیدن_آقا شده بود. فروردین ماه بود که به ما گفت: "اینطور نمیشود. خودم باید یک #نامه برای آقا بنویسم و بگویم که دوست دارم ببینمشان. آقا دست به سر هر کسی که بکشد او آرزویش برآورده میشود و حاجتش را میگیرد."
🌷اینها را گفت اما دید آن یک #چشمش کم سو شده بود و نمیتوانست بنویسد. به من گفت و مطالب را برایش نوشتم. از روی نوشته چند کپی تهیه کردیم و اطرافیانی که میگفتند ما میتوانیم حرفتان را به آقا برسانیم نسخههای نامه را گرفتند. اما نامه تا زمان شهادت ایشان فرصت ارسال به آقا پیدا نکرد.
محمد جعفری منش» در سال 1340 در یک خانواده متدین و مذهبی در قم متولد شد و از 6 سالگی همراه با خانواده در ورامین سکونت گزید.
وی قبل از انقلاب مبارزات فراوانی علیه رژیم شاه داشت و در توزیع اعلامیه های حضرت امام(ره) نقش فعالی داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه در آمد و به عنوان مسئول اعزام نیروهای بسیج ورامین به جبهه به فعالیت پرداخت.
وی همچنین در عملیاتهای متعددی همچون والفجر 4 و کربلای 5 شرکت نمود و با برداشتن زخمهای متعدد تا آستانه شهادت نیز پیش رفت.
ودر گلزار شهدای سید فتح الله ورامین تشیع شد و در کنار همرزمان شهیدش آرام گرفت.
نامه ای که فرصت ارسال نیافت
👇👇👇
سلام و درود به محضر حضرت مهدي(عج الله تعالي فرجه الشريف) و نائب برحق ايشان رهبر عزيزم حضرت امام خامنهاي(مدظله العالي) اينجانب محمد جعفري منش به عنوان كوچكترين سرباز ولايت به دستور ولي امرم در سن 20 سالگي پاي در عرصه جهادي گذاشتم كه خداوند متعال وعده پاداش آن را در قرآن مكرر بيان فرموده است. 22ساله بودم كه در عمليات والفجر4 بر اثر اصابت تركش از ناحيه سر مجروح شدم گمان رفته بود به شهادت رسيدهام و مرا به سردخانه منتقل كردند ولي مشيت الهي در اين بود كه همچنان زنده بمانم و لباس جانبازي برتن كنم.
اكنون كه در سن 53 سالگي به سر ميبرم، درست است كه پايم را از دست دادهام، با يك چشم ميبينم. كليهاي در بدن ندارم و... اما تمام عضوهايي كه از دست دادهام به فداي حضرت اباعبدالله(ع) و علمدار كربلا! من هنوزم سرباز پا در ركاب ولايتم و گوش به فرمان ولي امر.
رهبرم ساليان زيادي است كه آرزوي ديدارتان را دارم و هر بار هم كه مسئولين به عيادتم آمدهاند اين موضوع را عنوان كرده اما انگار نه انگار. حالا هم كه وضع جسماني نامناسب تري دارم. تحت مراقبت هستم و براي كوچكترين كار حتي آشاميدن نيازمند كمك خانواده و همسر صبورم ميباشم فكر نميكنم ديگر كسي بخواهد آرزويم را حتي گوش دهد چه برسد به اينكه آن را برآورده كند.
آقاجان! همرزم شهداي عمليات مرصاد، كربلاي5، والفجر4 و... تقاضاي ديدارتان را دارد در صورت صلاحديد حقير را به حضور بپذيريد.
التماس دعا
محمد جعفري منش
سرباز كوچك ولايت
رضا جعفریمنش تنها پسر شهید محمد جعفریمنش است. اومتولد 1368 است. فقط پنج سالش بود که شاهد روز به روز وخامت حال پدر جانبازش شد و با این وضعیت تا 25 سالگی زندگی کرد. او تنها کسی بود که دوشادوش مادر سالها پرستاری پدر را بر عهده داشت و از خیلی فرصتهای جوانی خود برای رسیدگی به پدر جانبازش گذشت. طلبه حوزه علمیه قم بود که به خاطر پرستاری از پدر مجبور شد درس را نیمه کاره رها کند و به ورامین بیاید.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
رضا جعفریمنش تنها پسر شهید محمد جعفریمنش است. اومتولد 1368 است. فقط پنج سالش بود که شاهد روز به رو
رضا جعفری منش در مورد وخامت حال پدر میگوید: «دکترش گفته بود که باید در منزل فیزیوتراپی بشود اما چون هزینههایش از طرف مسئولین پرداخت نمیشد برای ما مقدور نبود. غذا خوردن و حمام رفتنش نیاز به رسیدگی زیادی داشت. حتی گاهی که حالشان خیلی بد بود و من دست تنها بودم و نمیتوانستم جابهجایشان کنم باید میرفتم و از خیابان یک کسی را برای کمک میآوردم.» رضا اما در عین حال خدمت به پدر جانبازش را توفیقی میدانست که خدا نصیبش کرده است. پدر از سال 85 تا 93 دیالیز میشد. هفتهای سه بار و هر جلسه چهار ساعت باید زیر دستگاه دیالیز میرفت و تمام این سالها پسرش او را یک روز در میان برای دیالیز به بیمارستان میبرد و میآورد. و بیشتر از هرکس دیگری به مشکلات درمانی او آشنا بود.
آن هم در وضعیتی که بنیاد شهید با 65 درصد جانبازی او بیشتر موافقت نکرده بود و این جانباز نمیتوانست از تسهیلات ویژه جانبازان 70 درصد که حق او بود بهره ببرد. به همین دلیل خانواده با مشکلات عدیده مالی و درمانی برای او مواجه بودند و در کنار آن مجبور بودند حرفهای تلخ برخی از مسئولین را هم تحمل کنند و کوهی از مشکلاتی که هیچ کس مسئولیت کم کردنش را به عهده نمیگرفت بر دوش خانواده سنگینی میکرد. ده سالی طول کشید تا رفت و آمد و چانه زنی خانواده به راهروهای تو درتوی بنیاد شهید جواب داد و 70 درصد جانبازی که حق چندین ساله او بود به او تعلق گرفت. اما فقط پنج ماه آخر عمرش نام او در شمار جانبازان 70 درصد بود و در نهایت بعد از تحمل 31 سال رنج جانبازی محمد جعفری منش در مرداد ماه سال 93 به شهادت رسید و خانواده را با درد فراقش تنها گذاشت.