♦ این جانب به نظامهای امریکایی و اروپایی اخطار میکنم که تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرونرفتهاید، از خلیج فارس بیرون روید. و همیشه این گونه نیست که هواپیماهای مسافربری ما توسط ناوهای جنگی شما سرنگون شود؛ که ممکن است فرزندان انقلاب ناوهای جنگی شما را به قعر آبهای خلیج فارس بفرستند.
🔹بخشی از پیام امام خمینی(ره) مبنی بر پذیرش قطعنامه ۵۹۸
❣شهید اصغر تاجی اشکفتکی ❣
بیستم خرداد 1349 در اشکفتک دیده به جهان گشود .
پدرش اکبر علی ، کارگر شرکت ذوب آهن که چندین مرتبه در دوران دفاع مقدس به جبهه های جنگ اعزام شد و مادرش زهرا نام داشت.
تا پایان مقطع راهنمایی تحصیل نمود . در سن 16 سالگی پس از طی مراحل آموزش نظامی از طرف واحد بسیج شهرکرد به جبهه های جنگ حق علیه باطل اعزام شد.
در سن 16 سالگی پس از طی مراحل آموزش نظامی از طرف واحد بسیج شهرکرد به جبهه های جنگ حق علیه باطل اعزام شد و در عملیات والفجر 8 (فاو) شرکت نمود.
سرانجام به عنوان داوطلب بسیجی گردان رزمی پیاده یازهرا (سلام الله علیها) تیپ 44 قمربنی هاشم (علیه السلام) در مورخه 1365/10/21 در عملیات کربلای 5 (منطقه شلمچه) شرکت نمود و در درگیری با نیروهای بعثی عراقی و اصابت ترکش به ناحیه سر و پاها به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر این شهید بزرگوار پس از تشییع در گلزار شهدای زادگاهش اشکفتک به خاک سپرده شد
مطالب زیر را خواهر شهید که از اعضای محترم کانال هستند ارسال نموده اند👇👇👇
شهید بزرگوار در یکی از روستاهای توابع شهرکرد استان چهار محال وبختیاری به نام اشکفتک دیده به جهان گشود و اولین فرزند خانواده بود
خانوادهای مذهبی وبسیار ساده ودر سطح متوسط مالی
شهید درسن ۱۰ سالگی کمک خرجی برای پدر شدند و در کوره های اجر پزی مشغول به کار شدند بسیار مهربان خوش اخلاق بودند از همان اوایل اغاز به کار اندک در امد خود را صرف خرید مایحتاج خانواده وبالخصوص مادر میکردند.
بسیار مودب وبا وقار بود.
ایشان درسن ۱۲ سالگی ملحق به بسیج شدند ودر پایگاه شهید ابوذر غفاری شروع به فعالیت کردند وبا مفقودالاثر شدن داییشان سردار شهید علیار مرادی در عملیات خیبر مرغ دلش دیگر در قفس جان ارام نگرفت وتصمیم به اعزام گرفت.
مادر که هیچ خبری از وضعیت برادرش نداشت تمایلی زیادی به رفتن اصغر به جبهه نداشت تا اینکه یک روز که مشغول بافتن فرش بود اصغر کنارش نشست وشروع به حرف زدن کرد :مادر اگر شما دو تا گوسفند داشته باشی یکی در عید قربان ذبح شود ودیگری بر اثر بیماری بمیرد به مرگ کدامشان راضی تری مادر خندید وگفت خوب معلومه اولی .
پرید وصورت مادر رو بوسید گفت همین را می خواستم بگین .
در هیئت های عزاداری زنجیر زنی سیدالشهداء(ع) شرکت فعال داشت
و بسیار به حجاب اهمیت میداد
بسیار به احترام پدر ومادر حساس بود
عشق اباعبدلله سر تاسر زندگیش را پر کرده بود .