989.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز
یکشنبه بیست و پنجم ماه ذی القعده
دحوالارض
از اعمال خاصه امروز
زیارت آقا و مولایمان حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام است .
از دور یا نزدیک با پای جسم یا دل
به نیابت از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
به حضرت سلام می دهیم .
#امام_می_شنود_بگو
آنقدر حرم می رفت که توی خانه معروف شده بود به کبوتر حرم. چندین بار به خانواده اش گفته بود: «من وقتی جبهه هستم لطف خدا شامل حالم میشه و از همه کس و همه چیز منقطع می شم ولی دلم پر می کشه برای زیارت امام رضا(ع).»
کنکور که داد دانشگاه علوم مشهد قبول شد. انگار که بال درآورده باشد. خوشحال بود. درس خواندن در جوار علی بن موسی الرضا(ع) برایش لذت دیگری داشت.
آخرین باری که اعزام شد اول رفت حرم یک دل سیر زیارت کرد. چیزی طول نکشید که پیکر بی جانش برگشت. وقتی وصیتنامه اش را باز کردند نوشته بود: «بدنم را ببرید کنار قبر امام رضا(ع) و برایم زیارت نامه بخوانید.»
#شهید_محمد_قاسمیان_شیروان
محمد قاسمان شیروانی، در سال 1342 در شهر شیروان دیده به جهان گشود وی به عنوان یک نیروی انقلابی مؤمن قبل از انقلاب نیز در صف اول مبارزه با رژیم شاه حضور داشت و با پیروزی انقلاب اسلامی 1357 نقش عمده ای در مبارزه با توده های ضد انقلابی ایفا نمود، ایشان با شروع جنگ تحمیلی در حالی که تنها 16 سال داشت از طریق بسیج به جبهه های حق عیله باطل شتافت و در خط مقدم مبارزه عیله دشمن تا پای جان ایستادگی کرد.
وی در مدت حضورش در جبهه درپست های مختلف از جمله نیروی اطلاعات عملیات و غواص در جزیره مجنون حضور داشت تا اینکه بعد از 7 سال حضور مؤثر در جبهه های حق علیه باطل در تاریخ 1365/10/21 پس از انجام رشادت های فراوان در حالی که تنها 22سال داشت با اصابت گلوله به قلبش به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
مادر شهید قاسمیان می گوید:
اخلاق محمد بیست بود هرگز عصبانی نمی شد به قدری مهربان بود که همه جذب اخلاق او می شدند، کلام نرم و جذاب از ویژگی های اخلاقی محمد بود، هرگاه می خواست کسی را به مسیر درست راهنمایی کند فقط با لحن مهربان و استدال قوی این کار را انجام می داد البته صبر وتحمل محمد برای ما درس است ایسان با وجودی که وظیفه سخت و سنگینی را در جبهه به عهده داشت هیچ گاه پیش ما یا دوستانش گله وشکایت نکرده بود. اگر بگیم محمد معلم ما در زدگی بود گزاف نگفته ام .
علاقه محمد به امام خمینی آنقدر زیاد بود که تا فرمان امام(ره) را در خصوص جهاد شنید، بدون لحظه ای معطلی به جبهه رفت، البته علاقه پسرم به امام خمینی(ره) به اندازه ای بود که می گفت تا زمانی که دانشگاه امام نباشد حاضر نیست به دانشگاه برود و البته چنین هم شد او بعد از پیروزی انقلاب دردانشگاه فردوسی پذیرفته شد.
محمد آنقدر مهربان بود که دوست نداشت ما قصه او را بخوریم به همین جهت هیج وقت به ما نگفته بود که در جبهه مسئولیتی چون عملیات اطلاعات را برعهده دارد و ما نمی دانستیم که او در سرما زمستان و گرمای تابستان به عنوان غواص به کار شناسایی می رفته وچرا که درتمام تماس های تلفنی اش می گفت، در آشپز خانه و کار بخور و بخواب مشغول است.
من موقعی که به معراج شهدا رفتم و پسرم را دیدم، خم شدم که رویش را ببوسم، گفتم: خدایا! من راضیم به رضای تو، چون این پسر من از ابتدای جنگ می خواست برود و راه کربلا را باز کند، مرحله اول پایش ترکش خورده بود و در این دفعه هم پایش قلمه قلمه شده، رویش سوخته، چشم هایش سوخته و گفتم: پسر جان اون چشم هایی که به راه امام حسین (ع) بوده سوحته، من خدا را شکر می کنم اون قلبی که برای قبر شش گوشه امام حسین (ع) می تپید، قلبت سوراخ سوراخ شده.
من راضیم به رضای خدا. گفتم: پسر جان! سلام مرا به خانم فاطمه زهرا (س)، به خانم زینب (س) برسان و گفتم: من را شفاعت کن، من اگر گریه بکنم جلوی خانم زهرا (س) و خانم زینب (س) رو سیاه می شوم. من هیچ وقت گریه نکردم و افتخار می کنم که پسرم محمد در راه اسلام شهید شده است
مادر شهید، حضور مقام معظم رهبری(مدظله العالی)را در منزلشان بهترین خاطره خود دانست و گفت: سیزده فروردین 1392 حضرت آقا به دیدن ما آمدند و و 75 دقیقه مهمان خانه ما بودند ایشان در تمام مدت حضورشان در منزل ما با دقت و سعه صدر به حرف ها و درد دل های ما گوش دادند و همواره با تبسمی امید بخش ما را دلداری می دادند.
وی ادامه داد: در این دیدار من خدمت ایشان عرض کردم، محمد من از شش و هفت سالگی عاشق باز شدن راه کربلا و زیارت امام حسین(ع) بوده و همیشه به پدرش می گفت، بابا چرا شما نمی روید راه کربلا را باز کنید؟ من وقتی بزرگ بشوم با همین دستای کوچکم می زنم تو دهن دشمن و کربلا را آزاد می کنم اما با شهادتش در شلمچه، عملیات کربلای 5 نتونست به آرزوی بزرگش برسد.
مادر شهید ادامه داد: حضرت آقا با شنیدن حرف های من فرمودند، این گونه حرف نزنید وقتی محمد به زمین افتاد و شهید شد امام حسین(ع) آمدند سر او را به سینه گرفته و فرمودند، محمد جان تو که از کودکی عاشق کربلا بودی و نتونستی بیایی، من آمدم پیش تو و آن زمان که محمد شهید شد حضرت فاطمه(ع) و زینت کبری(س)جای شما و خواهر ایشان بالای سر این شهید بزرگوار حاضر شدند.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آگاه باشید که قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
در دحوالارض است .
🚩دحو الارض چه روزی است؟
🔹«دحو الارض» مطابق با بیست و پنجم ماه ذیالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید، از این روز، بخشهایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن کرد تا کم کم به شکل یک چهارم خشکیهای امروزی درآمد.
🔹مطابق روایات، اولین نقطه ای که از زیر آب سر برآورد، مکان کعبه شریف و بیت الله الحرام بود.
🔹«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کردهاند، منظور از «دحوالارض» (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود، این آبها، به تدریج در گودالهای زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستیها و بلندیها یا شیبهای تند و غیرقابل سکونت بود، بعدها بارانهای سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و درهها گستردند، اندک اندک زمینهایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان، کشت و زرع پدید آمد، مجموع این گسترده شدن، «دحو الارض» نامگذاری میشود.
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅ @shohadayeiran57