من منتظر تولد فرزندم بودم که همسرم راهی میدان جهاد شد. وقتی دخترم به دنیا آمد، ثاقب به خواب معلم روستا آمده و گفته بود که نام دخترم را تسکینه بگذارید. ما هم دیدیم نمیشود تسکینه خالی باشد پدرش که فدایی خانم زینب(س) است گفتیم ظلم است که نام تنها یادگارش را زینب نگذاریم و برای همین نام دخترم را تسکینه زینب گذاشتیم. یعنی آرامشدهنده بیبی زینب(س). وقتی به ایران آمدم متوجه شدم ایشان بعد از شهادتش به خواب معلم روستا آمده است.
حقوق 10 میلیون تومانی
ثاقب وقتی در امارات کار میکرد حقوقش ماهانه به پول ایران 10 میلیون تومان بود. اما وقتی خبر تجاوز تروریستهای تکفیری را شنید، سوئیچ اتوبوس را زیر لاستیکش گذاشت و به ایران آمد. وقتی به ایران رسید با عمویش تماس گرفت و گفت من در ایران هستم و دیگر بازنمیگردم. برای همیشه خدانگهدار. عموی ثاقب با پدرش تماس میگیرد و میگوید ما این همه برای ثاقب هزینه کردیم و این کار و زندگی را برایش مهیا کردیم نمیدانیم چه شد که به همه دنیا پشت و پا زد و راهی ایران شد.
همسرم به همین راحتی از مال دنیا و از همه تعلقاتش گذشت. وقتی شنید حرم عمه سادات در خطر است دیگر چیزی برایش مهم نبود. چشمانش را بر مال دنیا بست و رفت. وقتی از ایشان پرسیدند چرا نماندی و ماشینت را نفروختی و به کسی اطلاع ندادی پاسخ داد نگران بودم حتی لحظهای درنگ و تعلل من باعث شود تکفیریها به حرم نزدیک شوند آن وقت من دیگر نتوانم پاسخی به ابا عبدالله(ع) بدهم و شرمسار خواهم شد. الحق و الانصاف هم که خانم حضرت زینب(س) خوب از ایشان پذیرایی کرد؛ بیانصافی بود ثاقب به شهادت نمیرسید.
◼️#ختم_جمعی_صلوات به نیت تسلای قلب نازنین حضرت ولی عصر امام زمان (عج) در ساعات و لحظات جانگداز تاسوعا و عاشورای حسینی
✔️همین حالا با کلیک بر روی لینک زیر و ثبت تعداد صلوات مورد نظر خود، به #پویش_میلیونی_ختم_جمعی_صلوات بپیوندید👇
🔗 http://qurantv.ir/khatmsalavat
تعداد صلوات ختم شده تا امروز (چهارشنبه ۲۰ شهریور) ساعت ۱۶:۱۵:
📲 24,627,879
▪️با اشتراک این پست، دیگران را از این پویش بزرگ مردمی باخبر کنید▪️
🔹روابطعمومیشبکهقرآنومعارفسیما🔹
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
🔗 http://qurantv.ir
🆔 @qtvirib
⬛️ سالروز شهادت امام زین العابدین علیه السلام تسلیت باد
▪️امام سجّاد عليه السلام : المُؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلى ثَلاثٍ : إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ و إمّا أن يُدفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصيبَهُ
▪️ #امام_سجّاد عليه السلام فرمود :مؤمن از دعاى خود يكى از سه نتيجه را مى گيرد : يا برايش ذخيره مى شود ، يا در دنيا برآورده مى شود و يا بلايى كه مى خواست به او برسد از او برگردانده مى شود
📚تحف العقول، ص 280
5d2df9b6bfcde8813d817300_-6269723480327953505.mp3
زمان:
حجم:
8.78M
انسان 250 ساله | قهرمان اهل بیت علیهمالسلام
▪️ سختتر از دوران امامت امام سجاد علیه السلام در تمام دوران 250 ساله امامت، هیچ روزگاری را نداریم.
❌ آن چهرهی مظلوم بی صدای سر به زیرِ منفعلی که از ایشان درست کردند به کلی برخلاف واقع است
🌿آقا چهره واقعی امام سجاد را ترسیم میکنند
شهید «سجاد باوی» در همان سالی که جنگ تحمیلی شروع شد در کوتعبدالله به دنیا آمد. کمسنتر از آن بود که بتواند در دفاع مقدس شرکت کند اما وقتی به سن جوانی رسید و موسم دفاع از حرم را پیش رو دید، دیگر صبر نکرد و لباس رزم پوشید و بهعنوان یک فعال فرهنگی در شهرستان کارون خوزستان فعالیت میکرد. سجاد بارها در جبهه مقاومت اسلامی حضور یافت تا اینکه روز پنجشنبه 19 مرداد 1396 به فیض شهادت نائل آمد. از شهید باوی دو فرزند به نامهای فاطمه 13 ساله و محمدعلی 10 ساله به یادگار مانده است. مردی که بزرگ بود ولی دنیا را کو7چک میدید.
سجاد راننده تاكسي بود و بچههاي اعزامي به سوريه را تا مسيري همراهي ميكرد. اين امر موجب شده بود با بچههاي مدافعان حرم يك گروه تشكيل بدهند و ارتباط خاصي با اين دوستان داشته باشد. همچنين بيشتر پاتوقشان مزار شهداي مدافعان حرم بود. شهيد با آنكه شغل آزاد داشت ولي به راحتي توانست چند بار به سوريه اعزام شود. بار ديگر در مرداد 1396 دوباره به بخش الحماء سوريه اعزام شد. او در حالي ميرفت كه پدرش سه ماه قبل مرحوم شده بود.
شهيد حججي 18 مرداد به شهادت رسيد، سجاد فردايش يعني 19 مرداد در همان عمليات به درجه شهادت نائل آمد. آن روز من به مشهد پرواز داشتم. بعد از نماز صبح دراز كشيده بودم كه يك لحظه سجاد را در عالم رؤيا ديدم. در خواب به خانه برگشته بود. گفتم چطور به اين زودي برگشتي؟ گفت ديگر كاري براي انجام نداشتيم و برگشتيم. بعد با صداي زنگ تلفن از خواب بيدار شدم و ديدم آقاي محمدي مسئول بهزيستي كارون پشت خط است. از سجاد گلايه داشت كه دوباره بدون اينكه از من خداحافظي كند به سوريه رفته است. من به او مرخصي ندادم و استان، ما را زير سؤال برده كه چرا اورژانس اجتماعي كارون فعال نيست. خلاصه به مشهد رفتم و تازه به فرودگاه مشهد رسيده بودم كه از شماره ناشناسي گوشيام زنگ خورد. فكر نميكردم قرار است خبر شهادت سجاد را بشنوم ولي فرد تماسگيرنده به من تسليت گفت و خبر شهادتش را داد.