وی به استاد شهید مطهری بسیار علاقهمند بود و بیشتر کتب و جزوات استاد شهید را مطالعه و یادداشتبرداری کرده بود. او در کارهای خود همواره به خدا توکل میکرد و آنجا که به یقین میرسید، دیگر کوچکترین شکی به خود راه نمیداد، نماز را در اول وقت اقامه میکرد و برای نماز جماعت اهمیت بسیاری قائل بود و با تشویق و تاکید فراوان کارکنان خود را به نماز جماعت دعوت میکرد.
او بر سر یک سفره با سربازان و دیگر کارکنان غذا میخورد و تاکید داشت: بعد از نماز جماعت همه افراد در نمازخانه و سر یک سفره و از یک غذا میل کنند
در روزهایی که عراق اکثر شهرهای ایران را موشک باران میکرد، این فرمانده شجاع ایرانی نامهای به صدام نوشت: «اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمب افکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»
در جواب این نامه، صدام ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به فرمانده نامدار ایرانی نحوه انجام یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. این فرمانده ایرانی سالها قبل در اسکاتلند، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان، دیده و شکست داده بود. آنجا گروه او اول و عراقیها هفتم شده بودند. حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خودش را هم اسیر کرد.
عید غدیر خم بود. قرار بود حسن با عدهای دیگر از امرای ارتش به دیدار حضرت امام (ره) بروند. این اولین باری بود که حسن میتوانست حضرت امام را از نزدیک ببیند و از این جهت بسیار خوشحال بود. لباسهای خود را پوشیده و آماده حرکت بود که تماس گرفتند و خبر دادند کارت ملاقات تمام شده است. من احساس کردم کارشکنی در کار است. چطور ممکن بود برای یک فرمانده لشکر، کارت ملاقات نباشد. فکر کردم حسن بسیار افسرده خواهد شد و نگران شدم، اما او با آرامش تمام لباسهای خود را در آورد و گفت: «خدا ما را از ملاقات امام زمان محروم نکند. هر وقت خودش بخواهد، امام را هم زیارت خواهیم کرد.»
آبشناسان آرام، کم حرف و همواره در حال تفکر یا مطالعه بود. مردی کوشا وجدی، با اعتماد به نفس بسیار، شجاع، محکم و پابرجا و افسری باهوش و دانا و فرماندهی مبتکر بود. سرتیپ دادبین درباره او گفته بود: من آن موقع سروان بودم و او سرهنگ. برای رسیدن به آمادگی فیزیکی هر روز تمرین میکردیم. باورش برای هر چریک زبدهای سخت است. حداکثر پیادهروی یک نظامی چریک در کوهستان از 6ـ5 ساعت تجاوز نمیکند، اما آبشناسان حدود 8 ساعت پیادهروی میکرد و بعد که همه گروه، خسته به مقر برمیگشتند و همانطور با پوتین میخوابیدند، او وضو میگرفت، اصلاح میکرد و ادوکلن به خودش میزد و نماز میخواند.شهید آبشناسان فرمانده لشکری است که در خط مقدم نبرد به شهادت رسید و این نشانگر جسارت و روحیات تکاوری وی بود. اصرار فراوانی برای فرستادن افسران و درجه داران به خط مقدم داشت و مخالف حضور آنها در پشت جبهه بود و میگفت: تا زمانی که افسر مسئول شخصاً در میدان نبرد نباشد، چگونه میتوانیم از سرباز انتظار داشته باشیم در زیر آتش و گلوله مقاومت کند و خوب بجنگد؟ خودش نیز هر جا آتش بود و خطر، بدون تأمل خود را به قلب آن میرساند. این روایت را با چندین برگ بزرگ کاغذ نوشته و بر دیوار اتاق کارش بر روی میز کار و قفسه کتابخانه نصب کرده بود. آبشناسان در سال1364، در منطقه سرسول با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید. خبر شهادتش از رادیو عراق با شادی و مارش پیروزی پخش شد.یکی از همرزمان آبشناسان تعریف میکند: در یک عملیات، چند عراقی را اسیر کرده بودیم. یکی از اسیرها تیر به زانویش خورده بود و نمیتوانست راه برود. باید میکشتیمش. والا امکان داشت خودمان هم به دردسر بیفتیم. سرهنگ تک و تنها آن اسیر را حدود 8 کیلومتر تا مقر کول کرد. فقط به خاطر اینکه زنده بماند. آن عراقی بعد از تمام شدن جنگ همیشه از آبشناسان یاد میکرد. حتی وقتی اسرا آزاد شدند، رفت بهشتزهرا سر مزار آبشناسان.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
امام سجاد علیه السلام
مَا تَعِبَ أوْلِیاء اللّهُ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِی الدُّنْیا لِلاّْخِرَةِ.
دوستان و اولیاء خدا در فعالیّت های دنیوی خود را برای دنیا به زحمت نمی اندازند و خود را خسته نمی کنند بلکه برای آخرت زحمت می کشند.
از امام علی بن الحسین علیه السلام می خوانیم که فرمود:
وَالرّاحَةُ لَم تُخلَق فی الدُّنیا وَلا لِأهلِ الدُّنیا إنَّما خُلِقَتِ الرّاحَةُ فی الجَنَّةِ وَلِأهلِ الجَنَّةِ والتَّعَبُ وَالنَّصَبُ خُلِقا فی الدُّنیا وَلِأهلِ الدُّنیا وَما اعطِی أحَدٌ مِنها جَفنَةً إلّااعطِی مِنَ الحِرصِ مِثلَیها وَمَن أصابَ مِن الدُّنیا أکثَرَ کانَ فیها أشَدَّ فَقراً لأنَّهُ یفتَقِرُ إلَی النّاسِ فی حِفظِ أموالِهِ ویفتَقِرُ إلی کلّ آلَةٍ مِن آلاتِ الدُّنیا فَلَیسَ فی غِنَی الدُّنیا راحَةٌ
: «راحتی و آسایش در دنیا و برای اهل دنیا وجود ندارد. راحتی و آسایش تنها در بهشت و برای اهل بهشت است و رنج و تعب در دنیا و برای اهل دنیا آفریده شده و (به همین دلیل) هر کسی پیمانه ای از آن به دست می آورَد دو برابر آن حرص نصیب او می شود و کسانی که از دنیا بیشتر دارند فقیرترند، زیرا محتاج دیگران در حفظ اموال خویش اند و به وسایل و ادوات زیادی برای حفظ آن نیازمندند. بنابراین در ثروت دنیا راحتی وجود ندارد».
سپس امام در ذیل حدیث فرمود:
کلّا ما تَعِبَ اولِیاءُ اللّهِ فِی الدُّنیا لِلدُّنیا، بَل تَعِبُوا فِی الدُّنیا لِلآخِرَةِ
: «هرگز دوستان خدا در دنیا به خاطر دنیا رنج و تعب نمی کشند، بلکه رنج و تعب آنها در دنیا برای آخرت است».[1] این واقعیتی است که در مشاهدات عینی خودمان آن را می بینیم. با چشم می نگریم که همه چیز در حال زوال و تغییر است و چیزی در این دنیا بقا و دوام ندارد. از نظر علمی نیز ثابت شده که دنیا رو به فرسودگی می رود و خورشید با این عظمت روزی خاموش می شود، چنانکه قرآن می فرماید: «إِذَا الشَّمْسُ کوّرَتْ»[2] تمام عالم هستی روزبه روز در حال پوسیدگی و فرسایش است، همان چیزی که امروز آن را انتروپی یعنی کهولت و فرسودگی و پوسیدگی می نامند.
بنابراین نباید دنیا را خانه شادی دانست. اگر ما ماهیت دنیا را چنین شناختیم این نتیجه بر آن مترتّب می شود که هرگز با پیروزی ها خوشحال و با شکست ها غمگین نگردیم. این دید صحیح، نتیجه جهان بینی مسلمان نسبت به دنیاست که در حقیقت همان معنای آیه «لِکیلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکمْ وَ لَاتَفْرَحُوا بِمَا آتَیکمْ»[3] است.
می دانیم که آفتاب هر روز طلوع می کند، امّا نه از طلوعش ناراحت می شویم و نه از غروبش. اگر انسان باور داشته باشد که دنیا ناپایدار است، دو اثر تربیتی در وجود انسان می گذارد. علی علیه السلام می فرماید:
الزُّهدُ کلُّهُ بَینَ کلِمَتَینِ مِنَ القُرآنِ قالَ اللّهُ سُبحانَهُ
: لِکیلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکمْ وَ لَاتَفْرَحُوا بِمَا آتَیکمْ
: «زهد و وارستگی در دو جمله قرآن خلاصه شده است: بر آنچه از دست شما رفته تأسّف نخورید و بر آنچه خداوند به شما داده (بیش از اندازه) شادمان نشوید».[4] زهد یعنی وارستگی، آزادی از قید و بند عالم مادّی.
2- دنیا از منظری دیگر: بعد حضرت فرمود: دنیا دار بلوا است. یعنی دنیا جای آمادگی و به منزله جنین برای آخرت است، زیرا جنین در رحم کامل می شود و آماده تولّد. خلاصه دنیا مدرسه است. اگر دوران جنینی را خوب گذراند بعد از تولّد از نعمت های آن عالم خوب استفاده می کند، امّا اگر جنین ناقص متولّد شد جز رنج و درد نصیبی دیگر نخواهد بُرد و راه بازگشت هم ندارد.
پی نوشت ها
[1] صدوق، خصال، ص 64، ح 95.
[2] سوره تكوير، آيه 1.
[3] سوره حديد، آيه 23.
[4] نهج البلاغه، كلمات قصار 439.
زهرى گويد: شنيدم امام زين العابدين عليه السّلام ميفرمود: هر كه بوعدههاى خدا تسلى پيدا نكند دلش از حسرتهاى دنيا پاره پاره مىشود بخدا قسم دنيا و آخرت مانند دو كفه ترازو است كه هر كدام سنگين شود ديگرى را سبك ميكند سپس اين آيات را قرائت فرمود: إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ ... روز قيامت كه پيش آيد و حتما پيش خواهد آمد روزى است كه سرنگونكننده است و برترى آور، بخدا قسم دشمنان خدا را بآتش سرنگون ميكند و بخدا قسم دوستان خدا را به بهشت بالا مىبرد سپس حضرت روى بيكى از اهل مجلس كرد و فرمود: از خداى به پرهيز و خواسته خود را از راه نيكو بدست آر و آنچه را كه آفريده نشده مطلب كه هر كس آفريده نشده را بطلبد دلش از حسرت پاره پاره مىشود و بآنچه ميجويد دسترسى پيدا نمىكند سپس فرمود چگونه بچيزى كه آفريده نشده است دسترسى توان يافت! آن مرد گفت: چيزى كه آفريده نشده است چگونه مطلوب واقع مىشود؟ فرمود: كسى كه بدنبال ثروت و اموال و وسعت در زندگى دنيا ميرود مقصودش آسايش است و آسايش در دنيا خلق نشده است و نه براى اهل دنيا، آسايش فقط در بهشت آفريده شده است و براى اهل بهشت، و ناراحتى و زحمت در دنيا آفريده شدهاند و براى اهل دنيا، و هر كسى را يك كاسه از دنيا دادند دو مقابل آن حرص باو دادند و هر كه از دنيا بيشتر بدست آورد نيازمندىاش فزونتر خواهد بود زيرا در نگهدارى ثروتش بمردم محتاج است و بهر وسيلهاى از وسايل دنيوى احتياج پيدا ميكند پس در ثروت دنيا آسايش نباشد ولى شيطان در درون فرزند آدم وسوسه ميكند كه در جمع كردن مال آسايش است و حال آنكه او را در دنيا بناراحتى ميكشاند و در آخرت بپاى حساب، سپس فرمود: دوستان خدا هرگز زحمت دنيا را براى دنيا نكشيدند بلكه زحمت در دنيا را براى آخرت كشيدند سپس فرمود: هان، كسى كه غم روزى خورد يك گناه بر او نوشته مىشود عيسى مسيح بحواريين چنين گفت: كه دنيا پلى بيش نيست از آن بگذريد و بآباديش نپردازيد.
به نام خدا
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یادشهدا کمتر از شهادت نیست .مقام معظم رهبری(دام عزه)
با توجه به اقدامات اخیر برخی از مسئولین دولتی در حذف نام شهدا از کوچه ها وخیابانهای شهرها برآن شدیم تا یادواره شهدارا امسال هرچه باشکوه تر در هفته دفاع مقدس برگزار نماییم .
برگزاری یادواره چهارشهید روستای محمدآباد هراتی زابل وتجلیل از ایثار گران وجانبازان این روستای شیعه نشین 17/000/000ریال معادل یک میلیون وهفت صد هزار تومان هزینه دارد که نیازمند یاری شما هستیم .
گروه فرهنگی هیات جهادی آل یاسین
شماره کارت :
5894 6311 1622 6176
بانک رفاه بنام خدیجه کشاورز لاسری
لطفا مبالغ واریزی را به شماره 09397352206 پیام بفرمایید.
مادر شهدای فرجوانی معتقد است که آنچه در 8 سال دفاع مقدس روی داده را نمیتوان تفسیر کرد و در تاریخ بشریت هیچگاه دولت و ملت آنقدر به هم نزدیک نشده بودند و در برخی مواقع ملت از دولت جلوتر بود. اگر مردم زمان پیامبر اسلام (ص) مانند مردم ما در دوران دفاع مقدس حرمت، وفاداری، تبعیت و غیرت داشتند، نه سقیفهای شکل میگرفت و نه محسن سقط میشد، هیچ گاه غریبی امام حسن (ع) غریبی نمیکشید و سر امام حسین (ع) بالای نیزهها نمیرفت تا زینب (س) اسیر شود و اسلام امروز به این انحراف کشیده شود
👇👇👇👇
مادر شهدای فرجوانی میگوید من و اسماعیل 12 سال و من و ابراهیم 15 سال تفاوت سنی داشتیم برای همین هر جا رفتم، گفتهام که آنها مرا تربیت کردند و ما با هم بزرگ شدیم. این دو پسرم بهترین راهنما و مشوق من برای انقلابی گری و دینداری بودند.