🌼🌺🌼🌺🌼🌺
💎جواب پدرمان را میتوانیم بدهیم
مهدی به همراه #برادر كوچكترش #مجید كه مسئول اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشكر علیبن ابیطالب(ع) بود جهت #شناسایی منطقه عملیاتی از #كرمانشاه به سمت #سردشت حركت میكنند. موقعی كه عازم منطقه میشوند رانندهشان را پیاده كرده و میگویند: خودمان میرویم. حتی در مقابل اصرار یكی از #رزمندگان مبنی بر همراه شدن با آنها میگوید: تو اگر #شهید بشوی جواب عمویت را نمیتوانیم بدهیم اما ما دو #برادر اگر شهید شویم جواب #پدرمان را میتوانیم بدهیم.
غروب در راه به #كمین ضدانقلاب میخورند. موشك آر.پی.جی به سقف ماشین اصابت میكند و مجید به شهادت میرسد و مهدی پیاده شده تا در #پناهگاهی قرار بگیرد كه از #پشت مورد اصابت #رگبار گلوله قرار میگیرد. فردا وقتی نیروهای خودی میرسند دو نفر را میبینند كه به آنها #تیر.خلاص زدهاند. چندان قابل شناسایی نبودند وقتی #قبض پرداخت #خمس در داشبورد ماشین پیدا میشود مطمئن میشوند كه خود شهید مهدی زینالدین است
دلش نمی خواست کار هایش جلوی دید باشد . مدتی را که در جبهه بود ، اجازه نداد حتی یک عکس یا فیلم از او تهیه شود .
آخرین بار که به مرخصی آمده بود ، قبل از رفتن همه ی عکس هایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند . همین طور هم شد و برای شهادتش حتی یک عکس هم در خانه نداشتیم .
همیشه پنهان کار بود . حتی زخمی شدنش را هم از دیگران پنهان می کرد .
یک بار که به مرخصی آمده بود ، احساس کردم هنگام بلند شدن به سختی حرکت می کند ، ولی چیزی را بروز نداد .
وقت نماز شد . وضو که گرفت ، رفت توی اتاق و در را قفل کرد . از این کارش تعجب کردم . خواهرش که کنجکاو شده بود ، از بالای در ، داخل اتاق را نگاه کرد و متوجه شد که مجید نماز را به صورت نشسته می خواند .
مجید از ناحیه ی پا مجروح شده بود ، اما اجازه نداد حتی ما که خانواده اش بودیم متوجه شویم .
«یک شب، مجید به همراه شش نیروی دیگر برای شناسایی وارد خاک عراق می شود. در حین شناسایی، نیرو های عراقی سر میرسند. به محض پیدا شدن سر و کله ی نیروهای عراقی، همراهان مجید سلاح های خود را می گذارند و فرار می کنند، اما مجید برای این که هم سلاح ها به دست دشمن نیفتد و هم این که کار شناسایی را تمام کند، می ماند. وی برای این که از چشم دشمن پنهان بماند، وارد کانالی که در همان نزدیکی بود، می شود. کانالی که پر بوده از آب گندیده و جسدهای بوگرفته ی عراقی ها. خودش را در کانال نگه می دارد و بالاخره عراقی ها دور می شوند. مجید هم پس از پایان کار شناسایی به همراه سلاح ها برمی گردد، اما به خاطر قرار گرفتن در آب آلوده ی کانال تمام بدنش زخم می شود.»
پرچم این انقلاب مقدس به زودی با دستان نائب ایشان امام خامنه ای حفظه الله به دستان مبارک حجت بن الحسن المهدی سپرده خواهد شد.
و نراه قریبا.
اندکی صبر سحر نزدیک است.
فتنه گران و حامیان آن ها بزودی به زباله دان تاریخ خواهند پیوست
و خسارت زنندگان به این انقلاب بزودی با خفت و خواری کنار خواهند رفت
تا رهایی قدس از چنگال مستکبران راهی نمانده است
آمریکا بزودی وارد جنگی داخلی خواهد شد که افول آن را در پی خواهد داشت
و یمن و مردم مظلوم و ستمدیده یمن بزودی وارد مکه خواهند شد
و عراق و سوریه آرامش نخواهند داشت
انقلابی بزرگ در راه است
شاید دیگر وقتی نمانده باشد
آماده و مهیا شوید
تجهیز به سلاح ایمان شوید
و در این ایام باقی مانده تا انتخابات مجلس روشنگری کنید
دیماه ۹۸ را دریابید
غربال بزرگ آخرالزمانی در راه است.
پیروی از نائب عام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را سر لوحه کارتان قرار دهید.
مانند تمام فتنه های دیگر این سید عظیم الشان بر همه آنها غلبه خواهد کرد.
و ملت ایران پیروز میدان خواهد شد.
دشمن موج گرانی دیگری را به راه خواهد انداخت.
اما نگران نباشید که این آخرین دست و پا زدن های دشمن علیه این نظام و رهبری است.
🏴السَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ الله
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سال ها می شود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
به مناسب شهادت حضرت معصومه(س)