eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.3هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴برسد دست مسئولین کشور 💢 سر قبری و سنگ قبر برایم نسازید و قبر ساده و گلی با یک تڪه حلبی ڪوچک نباتی بگذارید ؛ تا یادتان همیشه باشد ڪه هنوز در حلبی‌آبادها و روستاهای دور افتاده‌مان ، مادران و خواهران و برادران و پدران‌مان ، حسرت غذای روزانه را می‌ڪشند ... 🗞قسمتی از وصیتنامه شهید محمد فتحعلی زاده
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🔴برسد دست مسئولین کشور 💢 سر قبری و سنگ قبر برایم نسازید و قبر ساده و گلی با یک تڪه حلبی ڪوچک نباتی
پاسدار و جهادگر شهید محمد فتحعلی زاده بیست و پنجم خرداد سال 34 در شهرستان خوی متولد شد. محمد با علاقه ای که به درس خواندن داشت، توانست علارغم مشکلات آن زمان، مدرک علوم طبیعی  را دریافت و سپس در انیستیتوی بازرگانی تبریز قبول شد و سال بعد در رشته کشاورزی در دانشگاه ساری قبول شد و سال 57 لیسانس خود را دریافت کرد.  بعد از انقلاب هم وارد سپاه پاسداران شد و عاشقانه به عنوان جهادگر به میدان های جنگ اعزام شد تا اینکه دهم اردیبهشت سال 61 در روستای دبهروان اهواز بر اثر اصابت گلوله به یاران شهیدش پیوست.
، در دوران دفاع مقدس، معیشت در کنار تمام مشکلات زمان جنگ از دغدغههای پاسداران و سربازانی بود که خود در مرزها از میهن دفاع میکردند. سرداران شهید فتحعلیزاده و عظیمخانی از رزمندگان استان آذربایجان غربی نیز در وصیتنامههای خود به این موضوع اشاره داشتند. در ادامه زندگینامه و فرازی از وصیتنامه این شهدای والامقام را میخوانید. زمانی که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) شروع شد، عادل عظیم خانی در کلاس دوم راهنمائی تحصیل میکرد و نوجوانی بیش نبود، خیابان محل زندگیشان محل تجمع انقلابیون بود به همین جهت خود به خود بدان سو کشیده شد و به صفوف مردم پیوست. در سال 58 بنا به فرمایش حضرت امام خمینی (ره) با تشکیل ارتش بیست میلیونی در انجمن مدرسه و پایگاههای سپاه به فعالیت پرداخت.
پاییز سال 61 به مناطق عملیاتی اعزام شد تا از مرز عقیده و ایمان پاسداری کند و چندین بار از ناحیه دست، سینه و پا مجروح شد. با روحیه انقلابی که داشت در راه خدمت به امام(ره) و اسلام از هیچ کوششی دریغ نکرد و در عملیاتهای مختلفی همچون والفجر مقدماتی، والفجر 8 و ... شرکت داشت و در یکی از عملیاتها یکی از دستهایش از کار افتاد. بیباکی و نترسی او هنگام عملیات، زبانزد رزمندگان بود. هنگامی که مسؤولیت قائم مقامی گردان را بر عهده داشت، شب تا صبح به همسنگرانش سرکشی میکرد و با شوق بسیار و تواضع فراوان آنان را دلگرم میکرد. دوستانش میگفتند عادل خواب شهادت خویش را دیده و میدانست در عملیات کربلای 8 شهید میشود و آنچنان شد. در فرازی از وصیت نامه شهید عظیم خانی آمده است: روی قبرم مثل برادر (شهید) فتحعلیزاده، گلی باشد زیرا در شهرمان کسانی هستند که نان روزمره خود را نمیتوانند پیدا کنند و در زیر سقفهای گلی زندگی میکنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کشف پیکر مطهر یکی از شهدای دوران دفاع مقدس در منطقه میمیک عراق (دوشنبه ۱۸ آذر ۹۸) 💢کانال خبری #شهدای_ایران ✅ @shohadayeiran57
📕خاطرات حاج حسین یکتا به چاپ یازدهم رسید. کتاب «مربع‌های قرمز» به قلم «زینب عرفانیان» روایتی است از بازیگوشی‌های کودکانه سربازان امام خمینی (ره) تا روز‌های امدادگری و شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه. «مربع‌های قرمز» پر است از خاطرات ترش و شیرین و گاهی تلخ نوجوانانی که در مکتب امام خمینی (ره) یک شبه مرد شدند. از آن‌ها میان غرش تانک و صفیر گلوله قد کشیدند. آن‌ها که این روز‌ها رد پای غبار میانسالی بر موهایشان نشسته و هنوز در گوشه‌ای و سنگری تمام قامت کنار انقلاب ایستاده‌اند؛ و آن‌ها که پایشان به آسمان باز شد و به لقا الله رسیدند. همان‌ها که امام در موردشان فرمود: «این جانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است می‌بوسم و بر این بوسه افتخار می‌کنم.» (١) صحیفه امام جلد ١۶ ص ١۴٣) برشی از کتاب: یادم نیست روز عید غدیر بود یا چندروز بعد که آقامهدی به مقر آمد. حضورش برایمان حکم عیدی را در آن عید داشت. نفس از کسی درنمی‌آمد. روی زمین خنک به خط نشسته بودیم. آقامهدی می‌گفت و بغض به گلویمان چنگ می‌انداخت. دورمان را کوه‌های بلند گرفته بود. باد خودش را از روی آب سد بین صف‌های بچه‌ها جا می‌کرد و مورمورمان می‌شد. عملیات پاسگاه زید لغو شده بود. آقامهدی سرش را زیر انداخته بود و برایمان توضیح داد. چه‌قدر تشنه‌ی آتش بودیم. بااین خبر بچه‌ها را به خاک دوختند. کوه‌های دورمان تبدیل به غصه شد و روی دلمان نشست. حال آقامهدی هم بهتر از ما نبود: -راه شهادت هنوز باز است. این عملیات نشد عملیات بعدی. سعی می‌کرد دلداری‌مان دهد. دیدم که چندنفر بین صف‌ها اشکشان را با سرشانه‌شان پاک کردند. فکرش را هم نمی‌کردیم عملیات لغو شود. آقامهدی هنوز امید داشت. خواست که لشکر را خالی نکنیم. این‌که نیرو‌های گردان جمع باشند برای لشکر یک امتیاز است آن هم نیرو‌های آموزش‌دیده و آماده عملیاتی مثل ما. اگر می‌رفتیم به این راحتی نمی‌شد جمعمان کنند. آقامهدی از بچه‌ها خواست که اگر مرخصی رفتند زود برگردند. ماهم از خداخواسته. کجا را بهتر از این خاک پیدا می‌کردیم؟ همه‌چیز دنیا پشت این کوه‌ها مانده بود؛ زرق و برقش لذت و سختی‌اش و اهالی‌اش. این‌جا ما بودیم و آسمان و راه‌های صعود به آن. سخنرانی زین‌الدین که تمام شد بچه‌ها دورش ریختند. فرمانده را روی کولشان گذاشتند. در شلوغی بین بچه‌ها گیر کرده بود. دوست داشتیم آقامهدی خیالش از خالی‌نماندن لشکر راحت باشد. هرکس دستش می‌رسید سر و روی آقامهدی را می‌بوسید. رویم نشد جلو بروم. از دور آقامهدی و جمعیتی که دورش حلقه شده بود را نگاه می‌کردم. چه‌قدر محبت بین آن شلوغی موج می‌زد … چاپ یازدهم کتاب مربع‌های قرمز خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا در ١۴ فصل و در ۵۴۳ صفحه با قیمت پشت جلد ۵۵۰۰۰ تومان به قلم زینب عرفانیان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد. علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب میتوانند از طریق سایت من و کتاب (manvaketab.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با پست رایگان دریافت نمایید. Channel: @Pelak_channel Website: HoseinYekta.IR instagram.com/pelak_page
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كه غم و اندوهش بسيار شود، استغفار كند مَن كَثُرَتْ هُمومُهُ فَعلَيهِ بالاستِغفارِ ميزان الحكمه جلد۸ صفحه۴۶۳ امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه بنده ای زیاد استغفار گوید و از خدا آمرزش طلبد، نامه عملش در حالی که نور افشانی کرده ، و می درخشد ، بالا می رود . ذا اَکْثَرَ الْعَبْدُ مِنَ الإِسْتِغْفارِ ، رُفِعَتْ صَحیفَتُه وَ هِی تَلاَْ لاَُ . کافی ، ج ۲ ، ص ۵۰۴
شهید «مجتبی زکوی‌زاده» اولین شهید باغملک است که در دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام در نبرد با تکفیری‌های «جبهه النصره» به همراه چند تن از هم‌رزمانش به شهادت رسید .
شهید زکوی‌زاده اول مهر ماه سال 62 در روستای چلچلک واقع در شهرستان باغملک استان خوزستان به دنیا آمد. و در تاریخ 1390/08/25، به همراه چند‌ تن از هم‌رزمانش که برخی از آن‌ها نیز شهید شدند، به منطقه اعزام شد .