این عکس دل هزاران ادم رامی شکندو به گریه میندازد😭
کجایی #سردار_دلها⁉️
🏴 #فاطمیه شروع شده و تو در میانمان نیستی😭 تا برای شهادت حضرت #فاطمه_زهرا(س)و مظلومیت و تنهایی مولایمان علی(ع)گریه کنی!
😭😭😭
🏴قسم به اشک تو و #خون_تو وپیکرقطعه قطعه ات💔 تاآخرین نفس #راهت را ادامه خواهیم داد ای شهید 🌷
فـاطـمـیـه
این روز هایش از روزِ شهادت
مادر درد آورتر است
این روزهاےبسترے بودن را میگویم
همین روزهاےِ آخر که
از چشمهاےخسته مادر معلوم
است ماندنے نیست
همین روزهاےِسکوتِ خانهے مولاعلے
و بغض فروخورده بچه ها وقتے نگاهشان
به نگاه مادر گره میخورد ...
اوج دردها همین روزهاے شرمندگےِ فاتحِ خیبر است
وقتے دردکشیدن هاے فاطمه را میبیند
وقتے جلوے چشمانش فاطمه ذره ذره آب میشود....😭
فاطمیه ماه خون ماه غم است
️فاطمیه یک محرم ماتم است
فاطمیه چشم گل پر شبنم است
️فاطمیه عمر گل ها هم کم است
️فاطمیه دیده مهدی تر است
️اشک ریزان در عزای مادر است
سلام و صلوات خداوند بر
❣️ حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا سلام الله علیها
به نیابت از
☀️ حضرت امام حسن عسکری علیه السلام
#پنجشنبه_های_سامرائی
سی و چهارمین روز از چله نوزدهم
مهمان سفره 🌷 شهید مهدی عبدالله پور 🌷
هستیم .
شهید عبدالله پور با وجود اینکه به درس علاقه ویژهای داشت، اما در برههای که دشمن لحظه به لحظه شهرهای کشور را زیر بمباران میگرفت، حضور در جبهه را بر خود لازم دانست. وی چندین مرتبه در حین عملیاتها مجروح شد، اما زخمها هم نتوانست او را از ادامه راهش باز دارد.
شجاعت او در جبهه روحیه بخش رزمندگان بود. یکی از همرزمانش روایت کرد: «در شب سوم عملیات والفجر ۸ در کارخانه نمک در حالی که عمامه سفید بر سر داشت، به همراه شهید حسین بصیر به درگیری با دشمن مشغول شد که رزمندگان با دیدن او روحیه گرفتند.»
همرزم شهید عبدالله پور در خصوص شجاعت این شهید روایت کرد: «شب دوم عملیات رمضان سال ۱۳۶۱ در محاصره بعثیها بودیم. در آن زمان شهیدعبدالله پور به عنوان فرمانده گروهان المهدی از گردان علی بن ابی طالب بود و من به عنوان بیسیم چی در کنارش بودم. عبدالله پور در این عملیات مجروح شد. با این حال اسلحه خودش را به من سپرد و با چند نارنجک به سمت تانکی که روبروی ما بود، رفت و سرنشین تانک را به هلاکت رساند.
فرازی از وصیت نامه شهید مهدی عبدالله پور
«تاریخ تکرار شد، رسول دیگر، برای نجات ملل مستضعف بپا خواسته و فریاد و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه را سرداد، و ندای هل من مبارز را به گوشها، طنین انداز کرده است، و با ابر جنایتکاران در افتاده است. آیا سزاوار است که ما در کنج منزل بنشینم و از منطق حقیقت به منطق منفعت متمسک شویم.
من واقعیتی را در تاریخ خواندم و امروز آن را خوب لمس میکنم، در تاریخ خواندم که وقتی امام حسین (ع) با کاروان خویش از مدینه به سمت مکه و از آنجا به سمت کربلا حرکت میکند، در طول مسیر با عده زیادی مواجه میشود که او را از این سفر منع میکنند. کسانی که او را از سفر منع میکنند، قصد لطف کردن به امام حسین (ع) را داشتند.
امام حسین (ع) اینگونه افراد را از دوستان خویش بشمار نمیآورند چرا که اینجا جای بسی تعمق است. چرا امام حسین (ع) آنان که به صلاح جانش و فرزندانش به او سخن میگویند را از یاران خود به حساب نمیآورند، چون منطق امام حسین (ع) با منطق آنها فرق میکرد. آنان منطقشان منطق منفعت بود و منطق امام، منطق حقیقت.
امروز هم در جامعه ما هستند کسانی که میخواهند دیندار باشند، اما مملو از حب مال و جاه و خانه و امکانات اند. آنانی که زرق و برق دنیا قلبهایشان را تیره کرده از یاران و دوستان امام حسین علیه السلام نیستند. اگر انسان منطق حقیقت را بپذیرد و آگاهانه مسیر را انتخاب کند همه مشکلات برایش آسان میشود.
اگر توفیق شهادت حاصل شد، سه سال نماز و سه سال روزه برای پدرم بجا آورید. سلام مرا به مادرم سیده پاک و نجیب برسانید و به همسر بزرگوارم سفارش میکنم که سری به او بزند، چون او بغیر خدا دلش به هیچکس خوش نیست. یکی هم ما بودیم و رفتیم. ۳ بهمن ماه ۱۳۶۵ راس ساعت ۱۲:۳۰ در حال حرکت به سوی منطقه عملیاتی تا به امید خداوند متعال یک یا دو شب دیگر هدفهای از پیش تعیین شده را با یک عملیات دیگر (همراه با حاج حسین بصیر) دنبال کنیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته. الاحقر شیخ مهدی عبداله پور»
«هادی بصیر» همرزم شهید عبدالله پور در توصیف نحوه شهادت این شهید بزرگوار اظهار کرد: پیش از عملیات کربلای ۵، مهدی به گردان ما آمد. چند ساعتی به آغاز عملیات باقی نمانده بود و ما خود را برای عملیات آماده میکردیم. شهید عبداللهپور به همراه چند تن از رزمندگان در گوشهای نشسته بود. یکی از رزمندگان خطاب به شهید، پرسید: حاج آقا بهشت چه شکلی است؟ شهید عبدالله پور با اشاره به آیات قرآن، بهشت را توصیف کرد. در همین حین دو خمپاره ۶۰ در کنارشان به زمین اصابت کرد و عبدالله پور بهشتی شد.