دل غافل در معرض #هجوم_شیطان قرار مىگیرد و وقتى شیطان بر دل و جان آدمى تسلّط پیدا کرد، شرّ و فساد در دنیا بهوجود مىآید.
راه علاج عمیق و حقیقى در برخورد با هرگونه شرّ و فسادى در عالم، #ارتباط_با_خدا و مصونیت بخشیدن به دل و جان خود از نفوذ و چیرگى شیطان است. اگر شیطان بر دلهاى انسانهایى که منشأ آثار بزرگى در جوامع جهانى هستند، مسلّط نمىشد، دنیا روى آرامش به خود مىدید و انسانها از امنیت و سلامت برخوردار بودند. همهى بدبختیهاى بشر ناشى از دورى از خداست.
لذا در اسلام فرصتهایى براى ارتباط ویژه با خداوند متعال معین شده است. یکى از این فرصتها ماه رجب است. ماه رجب را قدر بدانید. همهى دعاهایى که در این ماه وارد شده، درس است؛ صِرف لقلقهى زبان نیست. این دعاها را با حضور قلب و با آگاهى از عمق معناى آنها، بر دل و زبانتان جارى کنید. اگر انسان مسلمان- جوان و پیر، زن و مرد- در ماه رجب و سپس ماه شعبان، رابطهى خود را با خداى متعال روان و نزدیکتر کند، با آمادگى به ماه رمضان مىرسد. آنگاه ماه رمضان ضیافت الهى مىشود. انسان باید آماده شود و سپس وارد ضیافت گردد.
«شستوشویى کن و آنگه به خرابات خرام»
انسان باید این شستوشو را در ماه رجب و شعبان بکند تا بتواند در ماه رمضان بر سرِ سفرهى الهى وارد شود و از آن سفره متنعّم گردد و فیض ببرد.
امام خامنه ای ۱۳۸۰/۰۷/۰۴
@Elteja / اِلتجا4_5949378540821546470.mp3
زمان:
حجم:
7.09M
🔺🎧 #داستان_تشرف و عنایت زیبای امام عصر علیه السلام به خادم حرم مقدس سامرا./اتجاء
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🔺🎧 #داستان_تشرف و عنایت زیبای امام عصر علیه السلام به خادم حرم مقدس سامرا./اتجاء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#یه_حرف_ناب
اگــر ڪسی
صداۍرهبــر خود را نشنود
به طور یقین
صداۍامام زمـان(عج)
خود را هم نمےشنود...
و امروز خط قرمــز باید
توجه تمام
و اطاعت از ولےخود،
رهبرۍنظام باشد...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانۍ
#روزتون_شهدایی
بیست وهشتمین روز از چله 🌟💫بیستم 💫🌟
سر سفره 🌷شهيد میثم مدواری 🌷 هستیم.
راز سوز روضههایش را فهمیدم. 😔سالها شنیدههایش را آرزو کرده بود تا به او هم چشانده بودند❗️. قصة غربت و تنهایی، قصة عطش و لبهای خشک و سر بریده؛ قصة عباس و حرم و خیام.😭 همهشان را خواسته بود و گرفته بود؛ شده بود عباس حرم زینب و بعد هم وقتی نزد حرم برگشت، مثل اربابش، همان که عاشوراهای بسیاری برایش با التماس «یا لیتنا کنا معک» گفته بود تا «افوز فوزاً عظیماً» را چشیده بود. ☝️فقط مانده بود یک آروز، بیمزار بودن؛ مثل مادر ارباب. حالا هم این سنگ سیمانی است و صفای بقیعگونه مزارش💔
بهشت زهرا، قعطة 29
مزار شهید میثم مدواری💔
شهید میثم مدواری در تاریخ بیست و سوم اردیبهشت سال 63 در محله تختی نازی آباد واقع در تهران دیده به جهان گشود و دوران کودکی خود را در کنار خانواده اش سپری کرد و در دامان مادر نهضت حسینی و مکتب زینبی را آموخت و از همان دوران طفولیت با هیئت و مسجد آشنا شد و همراه پدر در این مجالس شرکت میکرد.
مسعود فرزند دوم خانواده در تاریخ بیست و سوم بهمن 63، روز تشکیل کمیته انقلاب اسلامی به دست گروهک های منافقین در میدان رسالت به همراه سه تن از دوستانش ترور و شربت شهادت را نوشیدند. بعد از شهادت مسعود، خانواده ایشان به ویلاشهر نقل مکان نمودند. پدر بزرگوار این شهید، فرمانده پایگاه بسیج امام محمد باقر(ع) بودند و همین امر کمکی شد برای میثم تا با بسیج آشنا شود و در بسیج نوجوانان ثبت نام کرد و یکی از بسیجیان فعال پایگاه شد.
بعد از گرفتن دیپلم در سال 80 وارد سپاه شد و به طور رسمی شروع به کار کرد. در همین دوران به طور مستمر برای تفحص شهدا به مناطق جنوب میرفت.
میثم سال ۸۷ ازدواج کرد که ثمره این زندگی هشت ساله، دو دختر دردانه به نامهای فاطمه زهرا و فاطمه کوثر است. آقا میثم با شروع جنگ سوریه با داعش به این جبهه اعزام شد و از سال 89 به دفاع ازدین و اسلام پرداخت
بعد از رشادت های بسیار در این زمینه و دفاع از حرمین شریفین؛ در آخرین بار به مدت چهل روز مقاومت در برابر کفار داعشی در صبح روز شانزدهم آبان 94 پس از هشت ساعت درگیری سخت و طاقت فرسا به فیض شهادت نائل آمد و شهد شیرین شهادت را نوشید.
بنا به وصیت شهید بزرگوار، مزار شهید در بهشت زهرا(س) بدون سنگ مزار در کنار برادرش می باشد.
میثم با شهدا انس داشت و همیشه به مزار شهدا میرفت و نیز به مزار برادر شهید خود «مسعود» که منافقین وی را درسال ۶۵ ترور کرده بودند، میرفت (شهید مسعود برادر دیگر شهید م. در سال ۶۵ به همراه سه تن از پاسداران کمیته توسط منافقین ترور شده و به شهادت رسید) میثم که پاسدار بود، آخرین باری که میخواست به سوریه برود، سر مزار برادر خود رفت و برای شهادت خود دعا کرد کاری که همیشه انجام میداد.
۲ تا قبر کنار قبر مسعود ۲۹ سال خالی مانده بود، که میثم وصیت کرده بود، وی را کنار برادرخود دفن کنند و وی در وصیت نامه خود درخواست کرده است: «برای من سنگ مزار برای من نگذارید مدیون هستید. سیمان میکنید و با یک تکه چوب «کلنا عباسک یا زینب (س)» را مینویسید، ما نیز طبق خواسته وی عمل کردیم.