مادر شهید از آخرین خاطره فرزندش می گوید :
پیش از اینکه به جنگ اعزام شود برای خداحافظی آمده بود. کامران قد خیلی بلندی داشت. من مجبور شدم یک صندلی بگذارم زیر پایم تا هم قد او شوم. به او گفتم "کامران فکر نکنم دیگر ببینمت- فکر میکنم این آخرین باره که با هم حرف میزنیم به دلم افتاده که دیگر نمیآیی" و کامران گفت:« نه مادر من دوباره میام پیشت. »
کامران دلش برای وطن خیلی میسوخت و برای همین بود که جنگید و شهید شد.
انتشارات روایت فتح در نهمین جلد از مجموعه «مادران» روایت زندگی شهید کامران گنجی، اولین شهید زرتشتی هشت سال دفاع مقدس که در سر پل ذهاب در هفته سوم جنگ به شهادت رسید، را از زبان مادرش با نام «تابنده» به قلم حسین گلدوست منتشر کرد.
نویسنده در مقدمه کتاب اشاره می کند: «تابنده، روایت جوان دلیری است که با باورمندی زرتشت، در کنار برادران مسلمانش پایمردی کرده و افتخار شهادت را کسب نموده. راوی اثر، مادر دلسوختهای است که پس از شهادت تنها پسرش، سربلند و پایدار زیسته و اندوه دوری از فرزند را با خدمت به هموطنانش تسکین داده.»
در بخشی از کتاب می خوانیم: «بعضی وقتها در تنهایی به روزی فکر میکنم که با کامران در آشپزخانه بودم و پسرم از مدرسه آمده بود و نهار میخورد. باهم حرف میزدیم. بهم گفت: «مامان، معلم دینی ما آقای آرش گفته خداوند انسان رو خلق کرده که روی زمین امتحانش بکنه. ما همه در حضور خدا هستیم و مشغول امتحان دادن.»
اون لحظه تو چشمهای کامران خیره شدم. شاید سیزده یا چهارده ساله بود. برق ایمان و اطمینان نگاهش و صورتش رو روشن کرده بود. با همه وجودش به حرفی که میزد، ایمان داشت. هنوز هم هر روز به اون چشمها و اون برق عجیب فکر میکنم. شک ندارم که در قتلگاه سرپل ذهاب، در امتحان الهی سربلند شد.»
شادی روح مطهر همه ی شهدا💐
وعلو درجاتشان
به ویژه
🌷 شهید کامران گنجی🌷
سه صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
هدایت شده از یا زهرا «س»
سلام علیکم💐
خدا را شاکریم که خادمین
اهل بیت ❤️
با یاری شما عزیزان در ایام غدیر
سه روز سفره ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام
را پهن کردند ،همراه با مراسم ذکر وصلوات
و قریب به
800 غذا پخش شد دربین شیعیان
از مومنین ومومنان💐💐
ان شاالله دستانمان 🙏
در دنیا وآخرت از امیرالمؤمنین علیه السلام جدا نشود
وفردای قیامت مهمان حوض کوثر باشیم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام علیکم
اعمال مستحب امروز و
سی و سه مین تلاوت مان
به نیابت از
🌷 شهید جهانبخش نمیرانیان🌷
تقدیم می کنیم به محضر پیامبر خاتم اسلام و ائمه ی معصومین علیهم السلام
و حضرت زرتشت پیامبر اجدادیش
ستوان یکم وظیفه، شهید جهانبخش نمیرانیان
او در تاریخ یکم امردادماه ۱۳۳۸ خورشیدی در شهر یزد و در خانوادهای زرتشتی و کشاورز زاده شد. در سن شش سالگی به همراه خانوادهی خود به تهران آمد و تحصیلات متوسطه خود را در رشتهی ریاضی در تهران به پایان رساند. در سال ۱۳۵۷ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهی اقتصاد در دانشگاه اصفهان آغاز کرد و به علت وقفهای که با انقلاب فرهنگی در دانشگاهها پدید آمد، در سال ۱۳۶۴ تحصیلات خود را با مدرک لیسانس به پایان رساند. او در سوم بهمن ۱۳۶۴ با درجهی ستوان دوم به خدمت زیر پرچم احضار شد و سه ماههی نخست خدمت را در پادگان ۰۱ کادر تهران و سه ماههی دوم را در آموزشگاه توپخانهی صحرایی اصفهان به پایان رساند و سپس در امردادماه ۱۳۶۵ به لشگر ۹۲ زرهی اعزام و به جبهه جنوب (فاو) رفت و در تاریخ ۱۹ شهریورماه ۱۳۶۵ خورشیدی در حین انجام وظیفه، به خیل دیگر جانسپاران راه میهن پیوست.
خاطرهای از دوستان و خویشان
او در زمان تحصیل در دانشگاه اصفهان که با گروهی از دوستانش در خوابگاه زندگی میکرد، در زمان بیکاری به همراه جوانان زرتشتی در خانهی زرتشتیان اصفهان به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و هنری میپرداخت. دوستانش همیشه میگفتند که یکی از فعالیتهای مورد علاقهاش ورزش بوده است و به همین منظور، پس از جان باختن او تیم بسکتبال دانشجویان زرتشتی یزد به یاد دوست جهانبخش نمیرانیان مسابقات بسکتبالی ترتیب دادند.
فرازهایی از وصیتنامه
شهید جهانبخش نمیرانیان چون الهام گرفته بود که به شهادت خواهد رسید، پیش از رفتن به اهواز، به خانواده و به ویژه مادر خود سفارش کرده بود که اگر اتفاقی برای او افتاد نهایت خودداری را نشان دهند، زیرا او برای کشورش به سربازی و به جبهه میرود که بالاتر و والاتر از آن هیچ چیز در دنیا وجود ندارد. از آنجایی که باورهای دینی و انسانی محکمی داشت، باور داشت جایی که استقلال و خاک میهن در خطر است باید با دشمنان جنگید و در این راه از هیچ چیز، حتا اهدای جان خود واهمه نداشت. زیرا باور داشت ما متعلق به خود و اطرفیان خود نیستیم، بلکه متعلق به تاریخ یک ملت و قوم رنجیدهایم و در هر جا و هر زمان که این مردم رنج بکشند، تلاشمان باید در راه کمک به این مردم باشد.
شادی روح مطهر همه ی شهدا💐
وعلو درجاتشان
به ویژه
🌷 شهید جهانبخش نمیرانیان🌷
سه صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
هدایت شده از آتـش به اِخـتـیـاران
نام کامل:میثم بن یحیی تمار اسدی
لقب:ابوسالم، ابوصالح
محل زندگی:کوفه
وفات:۲۲ ذیالحجه ۶۰ق ، کوفه
علت شهادت :به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد
مدفن:عراق، کوفه
از یاران:امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)
حدیث 🏴
حضرت امیر عليه السلام فرمودند :
در راه خدا با دستهای خود جهاد کنید، اگر نتوانستید با زبان های خود واگر باز هم نتوانستید با قلب خود جهاد کنید.
دعائم الاسلام، ج۱ص۳۴۳
@ATASH_B_EKHTIARA
سلام علیکم
اعمال مستحب امروز و
سی و چهارمین تلاوت مان
به نیابت از
🌷 شهید مفقود الاثر هراچ هاکوپیان 🌷
تقدیم می کنیم به محضر پیامبر خاتم اسلام و ائمه ی معصومین علیهم السلام
و حضرت مسیح پیامبر اجدادیش
روستای "میلاگرد" فریدونشهر اصفهان با ترکیب جمعیتی زیبایی از
مسلمانان،
اقلیتهای ارمنی
و گرجیتباران
است که سالیان دراز در کنار هم زندگی کردهاند و با وجود کوچک و کم جمعیت بودنش 4 شهید ارمنی را تقدیم کشور کرده است؛
شهیدان هراچ هاکوپیان، میراند هاکوپیان، رایومند خاتوننژاد (ساغرامیان) و رزمیک داوودنژاد.
هراچ هاکوپیان در عملیات کربلای "کربلای9" که با هدف آزادسازی منطقه باباهادی در شمال شرق قصر شیرین صورت گرفت به همراه "هنریک هوانسیان" به شهادت رسید و با وجود کوشش همرزمانش برای انتقال پیکرها، جسم بی جان شهدا در منطقه گمنام ماند.