AUD-20200217-WA0001.mp3
زمان:
حجم:
4.01M
🎶 دل میزنم به دریا راهی میشم تو جاده
امسال جامانده ی راهیان نوریم😢
#شهدا دست ما را بگیرید😔
پنجشنبهها
چشم که میگشاییم🌱
نام کسانی در ذهنمان روشن است
که تا همیشه مدیونشان هستیم✋
آنهایی که هرگز فراموش
نمی شوند❤️
#روزتون_متبرک_به_نگاه_شهدا
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
زمان:
حجم:
905.7K
👇👇👇
مراقبتهای چله بیست و یکم
#استاد_نیلچی_زاده
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
چله بیست و یکم
🌟 💫 رزمایش محمدی صلی الله علیه وآله
مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف 💫🌟
#مراقبت بر
✅ 1- صلوات نرجس خاتون سلام الله علیها
✅ 2- دعای عهد
✅ 3- زیارت آل یاسین
✅ 4- نماز استغاثه به امام زمان علیه السلام
✅ 5- دعای هفتم صحیفه سجادیه
✅ 6- سلام بر اباعبدالله الحسین علیه السلام
#مراقبه رفتاری؛
✅ 7- احیای سبک زندگی اسلامی ایرانی با تاکید بر ضرورتهای
زمان حاضر،قواعد بهداشتی
#استاد_نیلچی_زاده
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
زمان:
حجم:
639.7K
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
چله بیست و یکم 🌟 💫 رزمایش محمدی صلی الله علیه وآله مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف 💫🌟 #مر
سلام علیکم 💐
پنجمین روز از ✨چله بیست و یکم ✨ سر سفره شهید سرفراز 🌷حسین مالكينژاد 🌷 هستیم
بلبل خوش صدای جبهه ها، بسیجی عارف شهید حسین مالکی نژاد در سال 1349 در شهر مقدّس قم، در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و از طفولیت به دروس و خواندن قرآن مشغول شد و بعد به مدّاحی اهل بیت (ع) پرداخت و این شیوه ای که همه خانواده اش دارا هستند را ادامه داد و مدّاح مخلص اهل بیت (ع) شد و چون بلبلی خوش صدا در جبهه ها، همراه برادرش علی بود.
حسین در سال 1362 پا به جبهه گذاشت و در عملیات های مکرر شرکت کرد.
از والفجر4 تا کربلای 8 در همه عملیات ها شرکت کرد و بعد از عملیات در دشت خونین و پُرخاطره شلمچه به خیل شهداء پیوست و نخل های تشنه شلمچه را از خون پاکش سیراب کرد و ما را تنها گذاشت. و موقعی که صدای دلنشین اذان و تکبیر حسین به گوش عاشقان می رسید و فضای ملکوتی لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) را پُر می کرد که عده زیادی از نوای اذان حسین گریه می کردند.
حسین بار آخر که به قم آمد تمام کارهای خودش را انجام داد و آماده شهادت شد تا جایی که صحبت هایی که بین مادر و حسین ردّوبدل شد؛ حسین به مادرش گفت: من 10 روز دیگر شهید می شوم و 12 روز دیگر مرا در حرم زیارت می کنی و عین گفته خودش از روز اعزام تا تشییع جنازه درست 12 روز کشید و حسین در تاریخ 2/5/1366 در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) روی دست مردم تشییع شد و در جوار همسنگرانش در گلستان شهدای علی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد.
برادر و همرزم شهید می گوید : 👇👇
هنوز ابتدایی را تمام نکرده بود که خیلی هوایی شده بود؛ دلش می خواست هر طور که شده به جبهه برود. خودش را به آب و آتش می زد تا به هر نحوی که شده خود رابه کاروان عاشقان برساند. وقتی برادرش از جبهه برایش نامه میفرستاد آن را با اشتیاق می خواند؛ سطر به سطر، واژه به واژه ی آن را بارها مرور میکرد تا حال و هوای آن دیار را از میان نامه های برادر جست و جو کند نامه رامی بویید تا بلکه شمیمی از عطر و بوی آن سرزمین مقدس و الهی را استشمام کند
شهيد حسين مالكي نژاد در دوازده سالگي آمدند جبهه و شانزده سالگي هم شهيد شدند. من در سال 62 برای مأموريتي به لبنان رفته بودم؛ حسین گروه سرودی داشت که هم تکخوان بود و هم مسئول گروه. آنها در یکی از صبحگاههای مشترك سپاه قم شركت ميكنند و سرود میخوانند. يكي از علمايی که آنجا حضور داشتند از حاج آقا ايراني كه فرمانده وقت سپاه قم در آن زمان بودند، ميخواهند اين گروه سرود را با خرج ايشان يك هفته به مشهد ببرند.
حسین مالكينژاد از آقای ایرانی درخواست میکند که گروهش را ببرند مشهد، ولی او را يک هفته به جبهه ببرند. ايشان میگوید تو كلاس اول راهنمايي هستي، حالا بگذار علی از لبنان بیاید باهم به جبهه میروید، ولی حسین اصرار میکند و خانواده ما اجازه میدهند که حسین یک هفته برود و به رزمندگان در جبهه سر بزند. حسین به جبهه میرود و دیگر کسی نمیتواند او را برگرداند