eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمدی فرد متولد ۲۰ اسفند سال 1348 است. در شب تاسوعا در یکی از روستاهای اطراف اسلام‌آباد به دنیا آمد و در حمله آزادسازی موصل در ۱۶ بهمن 95 شهید شد. بعد از فوت پدرش به اسلام‌آباد غرب مهاجرت کرد و تحصیلات را در همانجا گذراند. از ۱۴سالگی به جبهه رفت و تا ۴۷ سالگی که به شهادت رسید خدمت را ادامه داد.»
شهید خیرالله اول مدافع حرم درعراق بود. چند سال پیش که کربلا شدیداً از طرف داعش تهدید شده بود؛ وقتی کمی اوضاع کربلا و عراق آرام‌تر شد؛ شهر حلب در سوریه زیرآتش بود. زمانی که شهید خیرالله این اخبار را گوش می‌داد؛ اصلاً آرام و قرار نداشت و می‌گفت:‌ ای خدا ما اینجا راحت زندگی می‌کنیم ولی آنها که مسلمان و هم دین ما هستند در محاصره‌اند. تا وقتی که کارش جور شد و به سوریه رفت و حدودا ۴۵ الی ۲ ماه در سوریه بود.
همسر شهید 👇 👇 من عادت کرده بودم که در این چند سال زندگی دیگر با او مخالفت نکنم. عشقش جهاد بود. جهاد در راه خدا. اگر جلوی او را می‌گرفتیم، نمی‌توانستیم بی‌قراری‌هایش را ببینیم و تحمل کنیم. آن‌قدر در خودش غرق می‌شد که ما پشیمان می‌شدیم از اینکه جلویش را گرفته‌ایم و دیگر ما هم عادت کردیم هر تصمیمی که می‌گیرد تابع باشیم. او را از زیر قرآن رد می‌کردیم. هر روز صدقه می‌دادیم و هر روز نذر و نیاز می‌کردیم که سالم برگردد. اولین اعزام شهید خیرالله در ماه رمضان سال گذشته بود که دو مرتبه اعزام شد و در عراق در آزاد سازی موصل شهید شد. اوایل حمله بود و من به دلیل اینکه باردار بودم واقعا به کمک او در منزل نیاز داشتم. گفتم اگر می‌توانی الان نرو. بگذار وضعیت ما مشخص شود. جهاد همیشه هست. جنگ همیشه هست و جنگ کفر علیه اسلام که تمامی ندارد؛ بعد از اینکه خیالمان راحت شد برو. گفت: «من در آزادی فلوجه نبودم.آن زمان به سوریه رفته بود و احساس گناه می‌کرد در مقابل رفقا و همرزمانش که اینجا بودند و ایشان همراه آنها نبوده است...من نمی‌توانم رفقایم را جواب کنم، شما را مثل همیشه به خدا می‌سپارم.»
تمام وجود و با اخلاص به امام حسین و حضرت ابوالفضل(ع) عشق می‌ورزید که هر سال قسمتش می‌شد تاسوعا و عاشورا در کربلا باشد. وقتی که روضه امام حسین(ع) را می‌خواند خیلی برای دختر سه ساله امام حسین‌گریه می‌کرد، می‌گفت این کافرها به جسد بی‌جان امام حسین هم رحم نکردند و نعل و تازیانه بر بدن بی‌جان امام تاختند و تمام دشت کربلا مطهر است به جسد مبارک حضرت امام حسین علیه السلام!اینقدر از ته دل بند بند وجودش عاشق امام حسین علیه‌السلام بود که امام حسین علیه السلام ایشان را قبول کرد که مثل خودش شهید شود، مثل حضرت ابوالفضل شهید شد. عشقش این بود که از حرم امام حسین زیارت کند و بعد به زیارت حضرت ابوالفضل برود، جسدش را همین‌طور زیارت دادند، تا زمانی که زنده بود تا دلش خواست زیارت کرد و جسدش را همانجا کفن کرده بودند و از حرم امام حسین تا حرم حضرت ابوالفضل زیارتش دادند. من همیشه غبطه می‌خورم به زندگی و مرگ و شهادتش. من که شریک زندگی ایشان بودم به زندگی و شهادت ایشان غبطه می‌خورم و نتوانستم همراه ایشان باشم
آخرین دیدار 👇👇 به او گفتم: «تو را به خدا این طور سلامت می‌فرستمت؛ سلامت برگرد. اگر یک مو از سرت کم شود من دیگر قبول نمی‌کنم.» یک دست لباس نوزادی گرفته بودیم و دادم و گفتم این را ببر حرم حضرت ابوالفضل و حرم امام حسین(ع) برایمان تبرک‌کن بیاور. آخرین عکسی که انداخته یک دستش به ضریح است و در دست دیگرش لباس نوزادی است. لباس را زیارت داده و بعد از آن رفته است منطقه. همیشه من خودم همسرم را پای ماشین‌های مهران می‌رساندم. یا وقتی بر می‌گشت؛ دنبال او میرفتم. ایندفعه که رفتیم برای مهران سوار شود؛ همیشه یک خداحافظی گرمی می‌کرد. اما این دفعه نماند که خداحافظی گرم بکند. مثل اینکه اگر بایستد و خداحافظی گرم کند دلش اینجا گیر می‌کند. کوله پشتی‌اش را انداخت روی دوشش و برنگشت که این طرف را نگاه کند، خیلی دلم تنگ شد. من هم ایستادم و نگاهش کردم اینقدر نگاهش کردم تا در آن جمعیت خجالت کشیدم. سوار ماشین شد و رفت. مثل این بود که این بیست و سه سال ندیده بودمش و می‌خواستم این لحظه را از دست ندهم تا جلوی چشمم هست سیر نگاهش کنم. وقتی برگشتم منزل با تمام وجود احساس تنهایی می‌کردم، نمی‌دانم که چرا این دفعه اینطوری بود.
دوتا دختر دارم و سونوگرافی به ما گفته بود که فرزند سوم پسر است و گفتند که شاید مشکل داشته باشد و مجبور شوم سقط کنم. من به شهید احمدی فرد زنگ زدم و ناراحتی کردم و گفتم که اینطور گفته‌اند. در آن زمان او موصل بود، گفتم دکترها گفتند که بچه شاید سقط شود، گفت چرا خودت را ناراحت می‌کنی، من از امام حسین علیه‌السلام خواسته‌ام که یک پسر به من بدهد که سرباز امام حسین باشد، وقتی که دکتر این طور گفته یعنی امام حسین راضی نبوده است. من از خدا خواستم یک سرباز برای امام‌حسین به ما بدهد، اگر دادند مصلحت بوده و اگر هم ندادند مصلحت بوده، خودت را ناراحت نکن. بعد که جواب آزمایش آمد گفتند مشکلی ندارد، خودش اسمش را کنار حرم امام حسین انتخاب کرد و گذاشت محمدحسین. دوستانش بعد از شهادتش اینطور گفتند که اسم پسرم را گذاشتم محمدحسین که سرباز امام حسین(ع) باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@nohekhanmotie-sh-imam-bagher-02_332339436878561431.mp3
زمان: حجم: 2.39M
▪️حاج میثم مطیعی ▪️ای جان عالم... 🏴شهادت امام محمد باقر(ع)
🔵" ۳ تکلیف مهم و دشوار مؤمنین رهبر انقلاب: حضرت باقر سلام الله علیه فرمود سه چیز هست که جزو تکالیف بسیار مهم و دشوار مؤمنین است: ✅منصف و حق‌مدار باشیم✅ ( 1⃣ ) اینکه انسان در قبال دیگران انصاف به خرج بدهد. آنجائی که حق به طرفِ مقابل هست و شما حق ندارید، منصفانه حق را به او بدهید. خودتان را اگر چنانچه موجب کوچک شدن است، زیر پا بگذارید. ✅ کمک‌کار باشیم ✅ ( 2⃣ ) مواسات ورزیدن با برادر مؤمن. مواسات با مساوات فرق دارد. مواسات یعنی کمک کردن به برادر مؤمن در همه‌ی امور. کمک فکری، کمک مالی، کمک جسمانی، کمک آبروئی. ✅ به یاد خدا باشیم ✅ ( 3⃣ ) در همه حال ذاکر خدای متعال باشد. آن‌وقت حضرت باقر ذکر را معنا کرده‌اند: «وقتی که می‌رود به سمت معصیت، ذکر خدا او را مانع بشود.» شرح حدیث اخلاقی از حضرت آیت الله امام خامنه ای (مد ظله العالی) ۱۳۸۶/۰۶/۳۱ " 🌸 🌸 📩 📩 📩 📩 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ ﷽✨ قسم به زمان که همه در خسرانیم مگر .... ⁦❣️⁩ 📚 (۷)