eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطری بود اگر؛ چاره خودت پیدا کن/ قد بکش؛ حنجره ات را سپر بابا کن (ع)
هدایت شده از fatemeh arabshahi
https://www.instagram.com/tv/CEWjzigJLWW/?igshid=xzq72d6a2cab سلسله سخنرانی های ۵ دقیقه ای استاد نیلچی زاده رو در پیج اینستای کتابخانه سیدالشهدا و فرهنگسرای تهران پیگیری و سپس لایک کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم💐 سی و هفتمین روز از چله 🌟 بیست و چهارم🌟 مهمان سفره شهید🌷علی حیدری 🌷 هستیم.
من کمتر خریده ام، هر بار میخواستم معطّر شوم، از ته دل میگفتم:«حسین جان» آنگاه فضا معطر میشد‼️:) 🌱قسمتی از وصیت نامه📝
                              تاریخ ولادت: 1344    تاریخ شهادت: 22/12/1363 محل شهادت:  جزایر مجنون مزار پاک شهید:  قطعه 27 ردیف 136 شماره 10
علی به سه امام معصوم علاقه خاص داشت،امام حسین(ع)، امام رضا(ع) و حضرت حجت(عج). ائمه(ع) هم از همان اول که بچه چهار ساله بود عنایت خاصی به این بچه داشتند. ما در کرمانشاه بودیم که علی چهار ساله داشت. این قضیه فکر می کنم به سال 1348برمی گردد. یک شب سراسیمه،علی از خواب بلند شد. (اون موقع خانه ها کوچک و بچه ها نزدیک به هم می خوابیدند.) با سروصدای علی، من و پدرم هم یکدفعه سراسیمه از خواب بلند شدیم و پدرم با نگرانی گفت: علی علی چه شده؟! دیدیم علی با چهره برافروخته و هیجان زده می گوید: آقا نگاه کن همه معصومین و دوازده امام اینجا نشسته اند، حضرت محمد(ص) هم آنجا است و قرآن می خوانند. درحالیکه علی همینطور گریه می کرد، او را در آغوش گرفتیم و سعی می کردیم آرامش کنیم.
برادر شهید می گوید : 👇 👇 پیش بینی شهادت از زمانیکه من به سربازی رفتم رابطه علی با بنده کم شد. قبل از آن، یک بار علی به من گفت: محمد بیا من یک چیزی برایت تعریف کنم، گفتم چیه؟(این قضیه برمی گردد به سال  62) گفت: محمد، امام رضا(ع) به خوابم آمد و گفت که سال آینده اسفندماه میای پیش ما. من راستش به خاطره ایمان ضعیفم آن را باور نکردم و گفتم، علی نگران نباش فکر نمی کنم این اتفاق بیافتد. به هر حال هیچ کس تاریخ مرگ خودش را نمی داند. گفت: حالا من به شما گفتم که بدانی امام رضا را به خواب دیدم و با همدیگر خیلی صحبت کردیم. دقیقاً همین اتفاق افتاد.اسفند سال بعد، علی به شهادت رسید.