eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 زخم هایتان یادمان رفت و آرمان هایتان را قاب گرفتیم و سالے یڪ هفتہ هم برایتان یادواره مے گیریم این تمام سهم شماست .. دنیارا باتمـام خوبےهایش براے دنیایےهـا گذاشتید .. 🌹🕊 🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇👇👇 ✅ 1- زیارت عاشورای غیر معروفه به نیابت از بقیه الله الاعظم عج ✅ 2- تلاوت سوره والفجر هدیه به اباعبدالله الحسین علیه السلام ✅ 3- هر روز 100 مرتبه سوره توحید هدیه به شهدایی که از شهدای کربلا معرفی می شوند ✅ 4-یکبار در طول این چله خواندن نماز امام حسین علیه السلام 👇 ✅5- تاکید و انس معنوی عمیق بیشتربه حجاب فاطمی ،وتاسی به حضرت زینب سلام الله علیها همان چیزی که خواسته و وصیت همه ی شهدای مابود.
سلام علیکم بیست و دومین روز از چله✨ بیست و پنجم ✨ از اصحاب الحسین سر سفره شهیدان 💫 ضرغامه بن مالک و عابس بن ابی شبیب شاکری و شوذب مولی شاکر💫 هستیم.
ضرغامه به معنای شیر بیشه است. ضرغامة منسوب به قبیله تغلب بن وائل، از قبایل عدنانی و اهل کوفه می‏باشد.او از شیعیان کوفه، و از یاران مسلم بن عقیل و بعد از شهادت او متواری بود تا این که خود را در لشکر عمر سعد جای داده وارد کربلا شد و پس از آن به سپاه امام حسین علیه‏السلام پیوست. ضرغامة در روز عاشورا مبارزه شدیدی نموده و جمع کثیری (حدود شصت نفر) از دشمنان را به هلاکت رسانید، و در نخستین حمله به شهادت رسید. بعضی شهادت ضرغامة را بعد از نماز ظهر عاشورا نوشته ‏اند. نام ضرغامة در زیارت رجبیه و ناحیه مقدسه وارد شده است:«السلام علی ضرغامة بن مالک».
     برخى از متأخرين رجز ذيل را به ضرغامه نسبت داده اند ولى در منابع متقدم از مالك بن دودان نقل شده است:               اليكم مِنْ مالك ضِرْغامٍ             ضَرْبَ فتىً يَحْمى عَن الكرامِ                 يَرْجو ثَوابَ اللَّه بالتمامِ             سُبحانَه مِنْ مَلكِ العلّامِ      آماده ضربتِ مالك ضرغام باشيد؛ جوانى كه از بزرگواران حمايت مى كند، و ثواب كامل را از خداوند دانا و منزّه اميدوار است.   
ماجرای عابس ابن ابی شبیب و شجاعت و وفاداری و دلدادگی عجیبش به خاندان رسول الله او از همان آغاز ولایتمداری خود را نشان داد. موقعی که مسلم بن عقیل به خانه مختار آمده بود و زمانی هم که مسلم نامه امام حسین (ع) را می‌خواند و مردم گریه می‌کردند، می‌فهمد که بسیاری از اینها از روی هیجان و احساسات آمده‌اند و لذا اگر پای عمل پیش بیاید، پای کار نیستند. لذا می‌بینیم وقتی مردم گریه می‌کنند از روی بصیرت جملات کوتاه و بسیار عمیقی را بیان می‌کند و به مسلم می‌گوید که از دل اینها که دارند این‌گونه ابراز احساسات می‌کنند خبر ندارم و تو را راجع به اینها فریب نمی‌دهم که احساس شود استقبال شده و پشتوانه محکمی داریم؛ من از خودم حرف می‌‌زنم. اگر اهل بیت بگویند برخیز و جانت را بده آماده فداکاری هستم. به قدری در راه آنها شمشیر می‌زنم تا جانم را فدا کنم؛ چرا که از این کار فقط رضای خدا را مسئلت می‌کنم. و نشست. حبیب ابن مظاهر برخاست و او را دعا کرد و گفت: خدا تو را رحمت کند. کوتاه سخن گفتی ولی حق را گفتی. از دل من سخن گفتی من هم مثل تو هستم. عابس در کوفه به انتظار نمی ماند انتظار او او را به حرکت در می آورد و او از همان لحظه که ندای امامش را می شنود شوق دارد که به سمت مکه حرکت کند پس پیک مسلم بن عقیل به سوی امام حسین علیه السلام می شود و تا مکه می‌رود و از آنجا با امام همراه می‌شود.
«عابس» فرزند «ابی شبیب» است. او از اصحاب حدیث و از روسای قبیله «بنی شاکر» بود از تیره همدان بود. قبیله «بنو شاکر» در روزگار صفین شدیداً مورد مدح امیر مومنان علی علیه السلام قرار گرفتند. آن حضرت درباره آنها فرمود: اگر تعداد آنها به هزار می‎رسید، خداوند آن گونه که سزاوار بود پرستش می‎شد. او از شیعیان ائمه اطهار علیهم السلام، مردی اهل کمال، زهد و ورع بود. بسیار زنده‎دل و شب زنده‎دار بود. پاره‎ای از ویژگی‎های او را «ابومخنف» در باب کوفه و مسلم، مورد توجه قرار داده و نگاشته است.
مسلم بن عقیل بعد از ورود به کوفه، وارد منزل مختار بن ابی عبید گردیدند، و برای مردم نامه امام حسین علیه السلام را خواندند. در این هنگام عابس بن ابی شبیب شاکری از جای برخاست و بعد از حمد و ثنای الهی گفت: من از دیگران سخن نمی‎گویم و نمی‎دانم در دل‎های آنها چه می‎گذرد و از جانب آنها وعده فریبنده نمی‎دهم، به خدا سوگند از چیزی که تصمیم گرفته‎ام سخن می‎گویم، به خدا سوگند اگر دعوتم کنید اجابت می‎کنم و با دشمنانتان خواهم جنگید، و در راه خدا با شمشیرم می‎جنگم تا به شهادت برسم
تشویق شوذب در روز عاشورا شوذب را که همراه خود به کربلا آورده بود. مخاطب قرار داد و گفت: ای شوذب! امروز چه در خاطر داری؟ شوذب گفت: می خواهی چه در خاطر داشته باشم؟ قصدکرده ام با تو در رکاب پسر پیامبرخدا(ص)مبارزه کنم تا کشته شوم. عابس گفت: گمان من هم به تو همین بود. هم اکنون به خدمت آن حضرت بشتاب تا تو را چون دیگر یاران در شمار شهدا به حساب گیرد; زیرا در این ساعت اگر کسی همراهم بود که من به او از تو نزدیکتر بودم به رفتنش بسیار خرسند می شدم، بدان که از پس امروز چنین سعادتی به دست هیچ کس نیاید. بدین جهت، سزاوار است در چنین روزی در حد توان به دنبال اجر و ثواب برویم، زیرا از پس امروز عملی در کار نیست و روز جزا فرا می رسد. شوذب خدمت حضرت شتافت و پس از رخصت میدان رفتن، سلام وداع گفته، روانه میدان شد و جنگید تا به فیض شهادت نائل آمد.
پس از شهادت شوذب وارد میدان رزم شد و در برابر امام ایستاد. به آن حضرت سلام کرد و این گونه گفت: ای اباعبدالله! آگاه باش، به خدا سوگند، بر روی زمین خواه نزدیک یا دور، کسی نزد من عزیزتر از شما نیست، و کسی را چون شما دوست ندارم. اگر قدرت داشته باشم که ظلم را از شما به چیزی که عزیزتر از جان و خونم باشد دور کنم، چنین خواهم کرد. سلام بر شما ای اباعبدالله! شهادت می‎دهم که بر هدایت شما و هدایت پدرتان استوار هستم.