همسر شهید 👇
در این مدت کوتاه که البته از دید بقیه کوتاه است و از نظر من به اندازه ی سالها از بودن در کنارش لذت بردم،کاملا از عشق عمقی و قلبی ایشون نسبت به اهل بیت و به خصوص به اربابمون متوجه شدم.😍
ایشون در تمام این مدت 27سال
شبانه روز جاشون توی هیئت ها و عزاداری های اباعبدالله و حرم های اهل بیت بود.در این سن توانسته بودند حدود 24سفرکربلا مشرف بشن..که البته 24امین سفرشون،سفر دونفرمون بود و البته آخرین سفرشون
که در بیست و پنجمین سفر آسمونیشون
در محضر ارباب حاضر شدند...👌
پیاده روی اربعین هرسال میرفتند✅
ایشون آنقدر به سرزمین کربلا رفته بودند که به زبان عربی کامل مسلط شده بودند
و این عشق زیاد ایشون به اباعبدلله،از همان بدو تولد در خون و رگ ایشون وجود داشته است☝️
وتمام جوانیشان را صرف نوکری در مراسمات اهل بیت ع کردند.
حتی میگفتند من فقط با روضه های اباعبدلله هست که زنده ام و با عشق مراسمات آنها زندگی میکنم❤️
در این مدت پنج ماه،تفریح ما فقط هیئت ها و حرم آقاجان علی بن موسی الرضا ع بود
وقتی باهم حرم میرفتیم،نمیدونم چرا
اما خیلی آرامش خاصی داشتم💔
#وصیت_نامه
❣الان زمان عمل فرا رسیده است، من نمیتوانم ان روزی را ببینم که......
🔰خدمتی که ذخیره آخرت شد؛
در سفری که به کربلا داشتیم شهید حسین هریری در حال قدم زدن در اطراف بین الحرمین بود ،که یکی از خدام حرم حضرت عباس(ع) اشاره ای کرد به حسین و چند نفری که با هم بودیم برای کمک به ساخت برخی کفشداری های اطراف حرم که در حال حاضر ساخته و آماده شده است.
با شهید بزرگوار تا پاسی از شب در حال خدمت و ساخت بخشی از کفشداری حرم حضرت عباس (ع) بودیم، در همان حال به فکر گرفتن روزی از حضرت علمدار کربلا و ارباب بی کفن بودیم که شهید هریری عنوان داشت:
"خدا همین کار ما را ان شالله ذخیره آخرت قرار بدهد و وسیله شفاعت باشد."
و این رفتار شهید هریری از علاقه شدید او به حضرت سیدالشهدا(ع) و ساقی العطاشا حضرت عباس(ع) برای من خاطره شد.
🌷شهید #حسین_هریری🌷
📎به روایت دوست شهید
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
3.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخریــن وداع شهیـد حسین هریری
( معـروف بہ قمــر فاطمیــون ) با پـدر و مادرشـان ...
وقتی پدر و مادر حسین هریری در راه کربلا هستند، او شهید میشود اما هیچکس نمیداند خبر شهادتش را چطور به پدر و مادر بدهند؛ ناعمی بیان کرد: هنوز به کربلا نرسیده بودیم که قلب حاجآقا(پدر شهید) ناراحت بود، دکترها به ما گفتند با این وضعیت نباید بروید کربلا، پدرخانم حسین آقا هم از شهادتش خبر داشت و برای اینکه ما به مشهد برگردیم، پیش ما آمد و گفت مادربزرگ همسر حسین آقا سرطان داشته و فوت کرده است؛ من گفتم خدا رحمتشان کند اما من تا کربلا نروم، برنمیگردم اما حاجآقا واقعاً احساس ناراحتی میکرد و مجبور به بازگشت شدیم.
روضهای که خبر شهادت حسین را به مادرش رساند
مادر شهید ادامه داد: وقتی رسیدیم مشهد، دیدیم چشم بچهها سرخ شده، برای اینکه ما چیزی متوجه نشویم، گفتند ما این بار با شما کربلا نیامدیم و گریه ما از بابت آن است؛ موبایلهای ما را خاموش کرده بودند، رنگ رخسار خانمش پریده بود، کمکم مهمانها آمدند و خانه شلوغ شده بود؛ نماز جماعت برگزار شد؛ بعد از نماز بود که افرادی از بنیاد شهید آمدند و از ما پرسیدند برای حسین آقا چه دعایی کردید؟ گفتم دعا کردم به آرزویش برسد، دیدم گریه کردند، من باز هم چیزی دستگیرم نشد و گفتند به روضه گوش کنید؛ روضه شروع شد، اول، اسم شهید جهانی آمد و بعد، میان روضه نام یک شهید دیگر هم ذکر شد: شهید ... هریری ... آنجا بود که احساس کردم مرغی از دلم پرکشید
#امام_خامنه_ای
#شهیـــد حقیقت شگفت آوریست!
ما چون عادت ڪردیم
✫⇠بہ #مشاهده شهـدا
به گذشت و #ایثـارشهـدا🌷
عظمت این حقیقت بهشتـی
برای ما #مخفی می ماند
4_423887850203775145.mp3
زمان:
حجم:
6.55M
#مداحی_زیبا
#میثم_مطیعی 🎤
🎼شهدا نگاه کنید به حال ما
شما رو به حق خاک جبهه ها
🌼خاطره حجتالاسلام علی شیرازی از حاج قاسم
✍اگر کسی نسبت به اصول دهنکجی میکرد حتماً با او برخورد میکرد.اگر کسی در جلسهای علیه آقا و امام سخن میگفت، اصلاً تحمل نمیکرد یک خاطره در این زمینه تعریف کنم حاج قاسم با وجود فشار کاری زیاد خیلی صبر و حوصله داشت.آقای رزم حسینی استاندار خراسان بود. او از زمان جنگ، قائممقام لشکر ثارالله(ع) بود. چند ماه قبل از شهادت ایشان، دیدم ایشان میگفت:«حاجی حوصلهات خیلی زیاد است خیلی حوصله عجیبی داری» حاج قاسم گفت:«مرا ۱۵۰ مادر شهید به اسم هر روز دعا میکنند.»البته صدها هزار نفر او را دعا میکردند و میکنند. با این حال کسی که چنین صبر و حوصلهای داشت، وقتی میدید به ارزشها اهانت میشود، سریع برخورد میکرد؛ چه در جلسات و چه در جاهای دیگر؛ خط قرمزش ولایت بود اجازه نمیداد کسی وارد حریم آقا شود و اهانت کند.در یک جلسه دو نفری بودیم، من از حاج قاسم پرسیدم شما نسبت به یکی از مسئولان چقدر ارادت دارید؟ایشان به من گفت من هیچ کس را با آقا معامله نمیکنم فاصله آن فلان مسئول با آقا از زمین تا آسمان است من از آقا چیزهایی دیدهام که نمیتوانم پشت سر ایشان حرکت نکنم.
#سرداردلها