اعمال مستحب بیست نهمین روز از
چله ی شهدا ی حسینی
🌷 شهیدی که نیمی از درآمدش را صرف امور خیریه میکرد🌷
شهید عباس آسمیه🌷
تقدیم می کنیم به ساحت مقدس
خانم حضرت زینب سلام الله علیها
شهید عباس آسمیه متولد 10 تیرماه 1368 در تهران بود. از شش سالگی در هیئات مذهبی شرکت میکرد. از اواخر دوران راهنمایی عضو بسیج شد و چهار سال دبیرستان به صورت افتخاری خادمی مسجد حضرت معصومه(س) در محله 13 آبان کرج را میکرد. یک دوستی داشت به نام علی خدابخشی که به همراه پدرش حسن آقای خدابخشی و خانوادهشان خادم مسجد بودند. عباس هم به صورت افتخاری به آنها کمک میکرد و خیلی وقتها در مسجد میماند. شاید در طول هفته دو روز به خانه خودمان میآمد. یک بچهمسجدی به تمام معنا شده بود. در همان دوران دبیرستانش گویی تحولی در وجودش رخ داده بود. به جرئت میتوانم بگویم که اهلبیت را از ته دل شناخته بود. این حرفم غلو نیست. اگر برنامه هفتگی که از دوران دانشجویی برای خودش در نظر گرفته بود نگاه کنید، میبینید که یک جوان بیست و چند ساله چقدر میتواند روی خودسازیاش کار کند. از همین دوران تزکیه نفس و قرائت قرآن و حضور مستمر در جلسات سخنرانی و روضهخوانی و فعالیت جدیتر در پایگاه بسیج شهید ترکیان مسجد حضرت معصومه(س) و. . . را دنبال میکرد. اواخر عمرش از 30 روز ماه، 20 روزش را روزه میگرفت.
وصیّت نامه شهید مدافع حرم کربلایی عباس آسمیه بِسمِ رَبَّ الشُهدا و الصِدیقین السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُم السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ دلتنگم یا حسین(ع) دلتنگ یک نگاه ... کی پاکم می کنی یا ثارالله(ع) محتاجم چون زهیر ، محتاج یک نگاه ... کی پاکم می کنی یا ثارالله(ع) می گیری عاقبت دستانم را ... می بوسم عاقبت دستانت را (( امیری حسین (ع) و نعم الامیر : حسین (ع) فرمانده من است و او برترین فرماندهان و امیران است . )) این عبارت زیباترین و عاشقانه ترین جمله ی زیبا بود برای من ، پس حسین(ع)جان با نگاهی ولایی مرا هم همچون زهیر سرباز و فدایی خود ساز . بعد از اقرار به وحدانیّت و ربوبیت حضرت حق تعالی و شهادت به فرستاده ی بر حق و بی همتای او حضرت ختمی مرتبت نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی( اَلّلهُمَ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدوَ عَجِل فَرَجَهُم )و شهادت به عصمت و حقانیت امیرمؤمنان حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام )با عرض ارادت به پیشگاه مادر سادات و مادر شهیدان حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)و عرض ادب و ارادت محضر امام غریب مدینه حسن بن علی (علیه السلام )و درود و رحمت بی پایان بر قافله سالار عشق و سرور و سالار شهیدان عالم حضرت أَبَاعَبْدِاللَّهِ حسین (علیه السلام)
و داغدار کربلا سیدالساجدین حضرت علی بن الحسین (علیه السلام ) و شکافنده تمامی علوم حضرت باقرالعلوم محمد بن علی (علیه السلام ) و شیخ الائمه رئیس مذهب تشیعه حضرت جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام ) و باب الحوائج موسی بن جعفر (علیه السلام ) غریب و اسیر زندان های بغداد و ولی نعمت ایرانیان شاه خراسان ، سلطان علی بن موسی الرضا (علیه السلام ) که جانها فدای او باد و امام مظلوم و شهید زهر و جفا و نور چشم امام رضا آقا محمد بن علی امام جواد (علیه السلام ) و مظلوم غریب سامرا امام هادی (علیه السلام )که جان مدافعان حرم فدای او باد و فرزند عزیزشان امام حسن عسکری (علیه السلام ) و سلام و تهیت و درود عرشیان و خداوند منّان بر منجی عالم بشریت و دردانه ی خلقت و منتقم خون شهدای کربلا ، قائم آل محمد ( اَلّلهُمَ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدوَ عَجِل فَرَجَهُم ) حضرت صاحب الامر و الزمان مهدی فاطمه (علیه السلام )و درود و رحمت بی پایان بر شهیدان سرفراز کربلا و عشاق الحسین (علیه السلام ) ، خاصه پرچمدار قیام عاشورا ، مادر عاشورا و تکمیل کننده نهضت خون خدا ، عمه سادات حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) و علمدار دشت کربلا و سقای کودکان حرم ، سلطان ادب و معرفت حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام )که جان و زندگی خود را مدیون نگاه خاصه ی ایشان می دانم . ..سلام و درود حضرت حق بر پیر میکده عشق حضرت امام روح الله الموسوی الخمینی (رحمت الله علیه)که باب بازگشت به طریق معنویت و انسانیت را بر روی تمامی انسان های پاک سرشت و آزادی خواه عالم گشود و شهدای مظلوم هشت سال دفاع مقدس که بهتر است بگویم غریب به ده سال دفاع جانانه و عاشقانه و شهید والامقام برادر حاج قاسم کاظم دهباشی که نقش مؤثری در شکل گیری شخصیت این حقیر سراپا تفصیر داشته که خود را به ایشان وهمرزمان عزیزشان که بستر آنها گمنامی بود و تلاششان اعتلای اسلام و قرآن بود و آروزی سلامتی برای مقام عظمای ولایت ، رهبری فداکار حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای که جان بسیجیان فدای او باد . ... و اما بعد امروز که مستکبرین جهان و ستمگران عالم برای برهم زدن تار و پود شیعه و از هم گسستن فرهنگ عاشورا و انتظار هم پیمان گشته اند و اوج نیات شوم و پلیدشان در کشورهایی چون سوریه ، عراق ، نیجریه ، بحرین و فلسطین و ... به عرصه ظهور در آمده و مردم مظلوم و بی دفاع عالم اسلام خاصه جهان تشیع ، وحشیانه ترین هجوم ها و تاخت و تاز ، بی رحم ترین نیروی اهریمنی قرار گرفته اند قلب هر انسانی آزادی خواه به درد آمده و میل بر این دارد اگر بتواند قدمی در راه دفاع از مظلومین و یکتاپرستان عالم خاصّه شیعیان مظلوم بردارد. خانواده عزیز و مهربانم ، تمامی عاشقان مکتب اهل بیت ، هم سن و سالان ، همکاران خوبم و دوستان عزیزم را به خواندن زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام سفارش می کنم و لحظه ای از آن غافل نباشید .
مادر شهید عباس آسمیه از فرزند شهیدش گفت تا بدانیم چرا جوانان ما برای دفاع از حریم اهل بیت به سوریه می روند چرا که به گفته این شهید و نخبه هوا و فضا هدف دشمنان در نهایت ایران است.
زینب(س) با چشمانی اشک بار نگاهی به عباسش می اندازد و وداع می کند با برادرنه خویش «عباس جان کاش نمی رفتی. بعد از تو چه کسی از حریم من دفاع کند» .
عباس(ع) لبخندی زد و گفت «در زمانی نه چندان دور عباس هایی خواهند آمد و در دفاع از حریم زینبم از جان خویش خواهند گذشت».
و حال آن زمان است…
عباس هایی از جای جای جهان برخواستند تا بار دیگر دشمن بر حریم پاک و ملکوتی اهل بیت نتازند.
و این قصه عباسی از ایران زمین است.
اخلاقش بسیار شایسته بود و فرمانده اش می گفت عباس هفته ای یک خواستگار داشت!
گویی همه خواهان آن بودند که با عباس فامیل شوند و همیشه به او می گفتند اگر می خواهی ازدواج کنی ما گزینه مناسب داریم.
با این حال در ایام اربعین با خانواده ای از شیراز آشنا شدیم و دو خانواده نیز گفتگوهایی با هم داشتند. عباس زمانی که با این خانم صحبت کرده بود به وی از تصمیمش برای رفتن به سوریه خبر داده بود و گفته بود در صورتی که سالم از این ماموری بازگشتم برای رسمی شدن این ارتباط قدم جلو خواهم گذاشت. اما گویی خداوند برای عباس من جور دیگری رقم زده بود…
آن شب سخت دلتنگش بودم. وقتی نیمه شب از خواب بلند شدم متوجه چراغ روشن اطاقش شدم. دلم به من می گفت عباس دارد وصیت نامه می نویسد. طاقت نیاوردم جلو بروم و خلوتش را به هم بزنم.
هدایت شده از سلامتکده نون و نمک 🥖🧂(شعبه مرکزی)
💖 اگر قرار باشد بخشندگی در قالب انسانی مجسم شود، آن شخص #حسین است. ❤
💕 رسول الله (ص)
📚 مناقب ابن شاذان، ص136
🌐 @barzakhe