«از بچگی آنقدر وقت و بیوقت میرفت مسجد که همیشه به شوخی میگفتم: فکر کنم ناف تو را در مسجد بریدهاند! اما اهالی مسجد الرضا (ع) و هممحلیها هم، خوب جواب آنهمه سال خدمتش در مسجد را دادند. شب لیلهالدفن امیرحسین، یکی از اقواممان میگفت: "امشب فکر کنم در این مسجد 4 طبقه، 10هزار نفر برای امیرحسین نماز خواندند..."».
: «25 سال بود در روز عاشورا، آش شلهقلمکار میپختیم و توزیع میکردیم. نمیدانید چه شوق و ذوقی داشت برای ادای این نذر. همه کارهایش را خودش میکرد. بعد هم پای دیگ نذری، زیارت عاشورا میخواند، سینه میزد و گریه میکرد. شله روز عاشورا درواقع نذر مشترک مادر و امیرحسین بود. مادر برای قبولی کنکور او نذر کرده بود اما از نذر خودش هیچوقت سردرنیاوردم. هر وقت میپرسیدم، میگفت: "یک چیزیه میان من و آقا امام حسین (ع). نمیتونم بهت بگم." نمیدانید چه حساسیتی داشت برای تهیه حبوبات و گوشت باکیفیت برای شله عاشورا... قبل از تاسوعا که گوشت میخرید، تازه کارش شروع میشد؛ خب ما جایی برای نگهداری آن 80، 90 کیلو گوشت نداشتیم. امیرحسین میرفت درِ خانه اقوام و دوستان، رو میانداخت و خواهش میکرد بستههای گوشت را در فریزرشان نگهدارند تا شب عاشورا.
شله مشهدی، از آن نذریهای پرزحمت است که مثل حلیم، شب تا صبح باید پای دیگش بیدار بمانی. و این مسؤولیت را امیرحسین و همسر من به عهده میگرفتند. صبح روز عاشورا موقع نماز صبح، ما با صدای اذان امیرحسین که تا آن موقع پای دیگ بود، بیدار میشدیم. میگفت: "آهای... بلندشید تا نمازتون قضا نشده..."».
Khamenei.ir13920712_7535_192k(1).mp3
زمان:
حجم:
7.25M
🔹 کلیپ صوتی
زندگی امام محمدتقی (علیهالسّلام)
#تولد_امام_جواد(علیهالسّلام)
#امام_خامنهای
ا⚜️✨⚜️✨⚜️
ا✨
ا⚜️
#رجب_المرجب
⚜️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک ⚜️
✍️ عنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي (علیه السلام) قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَطُوفَ عَنْكَ وَ عَنْ أَبِيكَ فَقِيلَ لِي إِنَّ الْأَوْصِيَاءَ لَا يُطَافُ عَنْهُمْ.
فَقَالَ لِي: بَلْ طُفْ مَا أَمْكَنَك. فَإِنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ.
🔹 موسي بن قاسم (ثقة ثقة، جليل بالاتفاق) از اصحاب حضرات امام رضا و امام جواد (علیهما السلام) گوید:
محضر مبارک امام جواد (عليه السلام) عرضه داشتم:
من تصميم داشتم از طرف شما و پدرتان طواف کنم اما شنيدهام که کسي نبايد از طرف اوصياء طواف کند.
🔹 امام جواد (عليه السلام) فرمودند:
خیر! بلکه هر چه مي توانی طواف کن که این امر جایز است.
✍️ ثمَّ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ بِثَلَاثِ سِنِينَ: إِنِّي كُنْتُ اسْتَأْذَنْتُكَ فِي الطَّوَافِ عَنْكَ وَ عَنْ أَبِيكَ فَأَذِنْتَ لِي فِي ذَلِكَ فَطُفْتُ عَنْكُمَا مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ وَقَعَ فِي قَلْبِي شَيْءٌ فَعَمِلْتُ بِهِ.
قَالَ: وَ مَا هُوَ ؟
قُلْتُ: طُفْتُ يَوْماً عَنْ رَسُولِ اللَّهِ،
فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ: صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ.
ثُمَّ الْيَوْمَ الثَّانِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ طُفْتُ الْيَوْمَ الثَّالِثَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الرَّابِعَ عَنِ الْحُسَيْنِ وَ الْخَامِسَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ السَّادِسَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ الْيَوْمَ السَّابِعَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْيَوْمَ الثَّامِنَ عَنْ أَبِيكَ مُوسَى وَ الْيَوْمَ التَّاسِعَ عَنْ أَبِيكَ عَلِيٍّ وَ الْيَوْمَ الْعَاشِرَ عَنْكَ يَا سَيِّدِي وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَدِينُ اللَّهَ بِوَلَايَتِهِمْ.
🔹 پس از سه سال مجدد محضر مبارک امام جواد (عليه السلام) مشرف شدم و عرض کردم: من سه سال پيش از محضر مبارک شما اجازه گرفتم كه به نيابت از شما و پدرتان ابوالحسن (علیه السلام) طواف كنم و مدتها طواف كردم. سپس در قلبم چیزی گذشت که به آن عمل كردم.
🔹 حضرت (علیه السلام) پرسیدند: آن چه بود؟
🔹 عرض کردم: یک روز به نيابت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) طواف كردم.
🔹 حضرت (علیه السلام) فرمودند: «صلوات خدا بر رسولش (صلی الله علیه و آله) باد» و این را سه مرتبه فرمودند.
🔹 گفتم: روز دوم به نيابت از امير المؤمنين علی (علیه السلام) طواف كردم و روز سوم به نيابت از امام حسن مجتبى (علیه السلام) و روز چهارم به نيابت از سيد الشهدا (علیه السلام) و روز پنجم به نيابت از على بن الحسين امام سجاد (علیه السلام) و روز ششم به نيابت از ابو جعفر محمد بن على امام باقر (علیه السلام) و روز هفتم به نيابت از ابو عبد اللَّه امام صادق (علیه السلام) و روز هشتم به نيابت از جدّتان امام موسى بن جعفر (علیه السلام) و روز نهم به نيابت از پدرتان حضرت على بن موسى (علیه السلام) و روز دهم به نيابت از طرف شما، اى سرور من اين اوصيا همان رهبرانى هستند كه من با ولايت آنان خدا را بندگى مى كنم.
✍️ فقَالَ: «إِذاً وَ اللَّهِ تَدِينَ اللَّهَ بِالدِّينِ الَّذِي لَا يَقْبَلُ مِنَ الْعِبَادِ غَيْرَهُ».
🔹 مولانا ابو جعفر الجواد (علیه السلام) فرمودند: در اين صورت، به خدا سوگند که خدا را با دين و آیينى بندگى مى كنى كه خداوند، غير آن را نمى پذيرد.
✍️ قلْتُ: وَ رُبَّمَا طُفْتُ عَنْ أُمِّكَ فَاطِمَةَ وَ رُبَّمَا لَمْ أَطُفْ.
فَقَالَ: «اسْتَكْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ».
🔹 سپس عرض کردم: گاه مى شود كه به نيابت از طرف مادرتان حضرت فاطمه (علیها السلام) طواف مى كنم و گاه مى شود كه چنین نیت نمی کنم.
🔹 آن حضرت (علیه السلام) فرمودند: هر چه بيشتر به نيابت از مادرم حضرت فاطمه (علیها السلام) طواف كن كه این طواف، افضل است از هر آنچه تو انجام می دهی إنشاءاللَّه.
📓 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۵۰، ص ۱۰۱ و ۱۰۲
⚜️ لنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ يا مولاتنا یا فاطمة الزهراء (عليها السلام) ⚜️
⚜️
✨
⚜️✨⚜️✨⚜️
کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
t.me/mobahesegroup
https://eitaa.com/mobahesegroup
5.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 دانلود #کلیپ
👤 حجتالاسلام #کاشانی
📝 نامهٔ مهربانانهٔ امام جواد به علی بن مهزیار
🔖 خدا تو را با ما محشور کند...
🔺 کاش به گونهای زندگی کنیم که در عصر ظهور، اینگونه مخاطب کلام مهربان امام زمان باشیم.
🌸 ولادت #امام_جواد و حضرت #علی_اصغر مبارک باد.
@Hezb_hasan_1181_111110966.mp3
زمان:
حجم:
2.76M
سلام آقا...
به تو سلام میدم درمون دردامی
به تو سلام میدم تویی که آقامی
به تو سلام میدم بغض دلم واشه❤️
به تو سلام میدم جواب نده باشه...😭
5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ازدعای استادبزرگوار ،الحمدلله توفیق زیارت نصیبم شد.وقتی خانم دعامیکردندکه ان شاءالله مکرر روزیتون بشه دراین ماه،باورم نمی شدتواین شرایط باوجود مشکلاتی که بودبتونم به پابوس آقا بیام.تا به حال توفیق نداشتم ولادت امام جوادعلیه السلام ومولا امیرالمومنین علیه السلام مشهدمقدس باشم.خداوندروشاکرم که سرسفره شهداباشما خوبان هستم.قبلا فرموده بودیداگر عنایتی ازشهدا بهتون شده درگروه به اشتراک بزارید.الحمدلله چندبارخواب شهیدحاج قاسم عزیز رودیدم ،قبل وبعدازشهادتشون
دختربنده بیماری ویتیلیگو یابرص داره.دوهفته قبل ازشهادت سردارایشون رودرخواب دیدم با پیراهن مشکی.گریه کردم وباناراحتی شدید به ایشون عرض کردم بیماری دخترم بدترشده.ایشون بااون دستان پرمهرپدریشون روی شانه بنده زدند وفرمودند،نگران نباش خوب میشه وبه من دلداری دادند.وقتی دوهفته بعد،روز جمعه خبرشهادت وعکس دست قطع شده سردار رودیدم زدم توسرم.ودیگه گریه امونم نمیدادوهنوزم داغ ایشون دردلم سردنشده.ماه گذشته هم ایشون به خوابم آمدند وفرمودند،بیا برویم لب شط،به همراه ایشون رفتم ،تعدادی جوان باچهره گشاده بالباس خاکی آن طرف شط ایستاده بودند.ایشون فرمودند ،اینها همه اینجا شهیدشدند.
ارسالی از اعضای کانال 👆👆