🔴تشکر رهبر انقلاب اسلامی از مدال آوران کشورمان در المپیک ۲۰۲۰ توکیو
با پایان کار کاروان وزرشی ایران در المپیک ۲۰۲۰ توکیو، حضرت آیتالله خامنهای در پیامی از مدالآوران کشورمان تشکر کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمه تعالی
از مدالآوران المپیک که با تلاش خود ملت ایران را خوشحال کردند، تشکر میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۶ مرداد ۱۴۰۰
🔺کاروان ایران در المپیک ۲۰۲۰ توکیو موفق به کسب هفت مدال (۳ طلا، ۲ نقره، ۲ برنز) در رشتههای تیراندازی، کشتی آزاد و فرنگی، وزنه برداری و کاراته شد.
4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯 اگه دنیا و آخرت میخوای دست از حسین برندارید.
✅ استاد حاج آقا انصاریان
#امام_حسین سلام الله علیه
#محرم
🍃بعضی ها از ابتدا #عاشق آفریده میشوند! به سِیر زندگیشان که نگاه میکنی، با بقیه فرقهایی دارد. مثلا #مرتضی! از کودکی زیرِ سایه حضرت #فاطمه_معصومه(سلام الله علیها) در شهر #قم بزرگ شده است🍎
🍃پسری باهوش، با استعداد و توانمند، در رشته #ریاضی تحصیل کرد و توانایی هایی بینظیرش در حل معادلاتِ ریاضی او را قبولِ رشته #مهندسی_الکترونیک کرد.
🍃اما او آگاهانه، مسیر زندگی اش را تغییر داد! دل از رشته عالی و موقعیت های بعدش کَند و وارد دانشگاه #افسری_امامعلی(علیهالسلام) شد. جایی که دستِ عاشقی کردنش باز باشد🍎
🍃اما به قولِ همسرش"بیش از اینکه به فکر #شهادت باشد به فکر انجام وظیفه بود. مرتضی حتی وصیتنامه هم ننوشت!"
🍃به سوریه رفت، منطقه #سیده_زینب، در ردیف جنوبی دمشق. پایش به عراق باز شد، آن زمان که داعش پا از گلیمش فراتر گذاشت و به همراهِ سردار دلها در خارجِ شهرِ #بغداد کمربند دفاعی تشکیل دادند تا مانعِ پیشروی دشمن شوند. بال و پر میگشود. آماده #پرواز میشد و گویی جسمش جایی برای روحِ بزرگش نداشت!😓
🍃عاشقانه پایِ عشق جان داد
ترکشی پهلویش را شکافت و خونی که وارد ریه اش شد، راه نفسش را بست. جسمِ بیجانش درون خاک و روحِ بلندش در #آسمان ها نظاره گرِ فرزندی است که چهارماه پس از شهادت پدر چشم به جهان گشود😔
🍃#علی که هیچ گاه طعمِ آغوش پدر را نچشید...
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مرتضی_حسین_پور
📅تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ مرداد ۹۶.دیرالزور سوریه
📅تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گیلان، روستای شلمان
🌷 @beytol_zahra_hasaniye
20.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه دردناک شهادت شهید مرتضی حسین پور
سالروزآسمانی شدن فرمانده شجاع وقهرمان
مدافع حرم مرتضی حسین پور
مرتضی سن زیادی نداشت، اما آنقدر در ماموریتهای رزمی موفق ظاهر شده بود که همه مثل یک ژنرال کهنه کار نگاهش میکردند. همین بود که مرتضی پس از گذشت حدود شش و نیم سال حضور در خاک عراق، وارد سوریه شد و اولین جبهه حضور او در آنجا، منطقه «سیده زینب» در ریف جنوبی دمشق بود؛ در زمانیکه اکثر مناطق حومه دمشق به دست گروههای معارض مسلح افتاده بود و نبردها به ورودیهای شهر دمشق رسیده بود
مرتضی حسین پور فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون در سوریه و فرمانده شهید محسن حججی بود. او صدها نفر همچون محسن حججی را زیر دست خود پرورش داد تا تکفیریها نتوانند حتی به بخشی از خواستههای خود در منطقه برسند. این فرمانده زبده نظامی در همان معرکهای که شهید حججی به اسارت درآمد به شهادت رسید اما پیش از شهادتش نقشه شوم داعش را برای به راه انداختن حمام خون بر هم زد و جان بسیاری از رزمندگان مقاومت را نجات داد.
#دعوتید
🌹ویژه خواهران🌹
از تو ممنونم که مابین شلوغی های شهر
این گدا را وارد شهر محرم کرده ای 🏴
🏳هیات صراط الزهرا(س)دختران انقلاب
🔹سخنران: حجت الاسلام محمود ریاضت
🔸مداح: خواهر بزرگوار شهید ابراهیم هادی
🔹زمان: سه شنبه، ۱۹ مردادماه ، از ساعت ۱۰ صبح
🔸مکان: تهران؛ میدان بهارستان، نرسیده به سرچشمه، کوچه شهید صیرفی پور، یادمان شهدای هفتم تیر، فاطمیه هفتاد و دو تن
📣 همراه با سفره احسان و مهدکودک، طبق ضوابط ستاد ملی کرونا
#ویژه_خواهران
#هیات_دختران_انقلاب
💠کانال صدای دختران انقلاب
✅ @sedaye_dokhtarane_enghelab
4_5782765910322318070
زمان:
حجم:
2.17M
صوت ۳ دقیقه
محرم سلام قدم رنجه کردی
حمید علیمی
روضه های که قبول نشدن😭
✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
#مارابه محرم برسانید_فقط
منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری