eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از میز نیوز
ح‌سین ق‌دیانی: خلاف ادب نیست واقعا BBC خر است و «من و تو» کره‌خر اندازه‌ی یک «روایت فتح» کار کردند برای «آن طفل ۱۳ ساله» رسما فراموش کرده بودیم «حسین» را دوباره «فهمیده» کردند ما را بفرمایید! این هم عکس شهید عصر روزنامه‌دیواری در مجازستان مرسی BBC ممنون «من و تو» باز هم کولی بدهید به انقلاب اسلامی و این بار شهید «بهنام محمدی» را دروغ بخوانید که اسمش اصلا بهنام نبود «بکام» بود روزی دیدم «دیوید بکام» گل می‌برد سر مزار سرباز انگلیسی نه! شما حتی «غربزده» هم نیستید فاش می‌گویم؛ شما «حرام‌زاده»‌اید محصول خوابیدن بن‌سلمان با عجوزه‌ی گروهک نتیجه‌ی حرکت ضربدری با بازی افتخاری الپهلوی که هنوز هم حریف خون «آن طفل ۱۳ ساله» نمی‌شوید روحت شاد خمینی کبیر دمت گرم خامنه‌ای حکیم ما به محسن حججی رسیدیم اما و به قول مادربزرگم؛ آما رسانه‌ی توله‌های ملکه‌ی ابلیسابت هنوز گیر کرده در «حسین فهمیده»! و هنوز هم کذب می‌خوانند «رهبر ما» را «آن طفل ۱۳ ساله» را «طفل ۱۳ ساله» گیرم نارنج بسته بود به کمرش و رفته بود صف بانک نه نارنجک و نه تانک همین که با آن سن کم رفته بود وسط معرکه کافی است والله کافی است تا به لج BBC و «من و تو» بنویسیم؛ حسین فهمیده باز هم رهبر ماست هم رهبر ما هم رهبر خمینی هم رهبر خامنه‌ای تا چشم حسود بترکد آری! هنوز هم جنگ‌ بین ۱۳ ساله‌ها و گوساله‌هاست سامری‌پرستان «فهمیده» را دروغ می‌خوانند و «علی‌اصغر» را نیز اصلا ۸ سال جنگ تحمیلی دروغ بود و صدام آمریکایی هم وجود خارجی نداشت اصلا «حسین فهمیده» رفته بود جنوب تا لب کارون بخواند و بخنداند بچه‌رزمنده‌ها را اکی؟! باز هم صد شرف دارد به سلیطه‌های BBC به هرزه‌های «من و تو» که رژ لب‌شان از پول نفت مردم عربستان تأمین می‌شود خخخ! «حسین فهمیده» دروغ است «مسعود بهنود» راست اصلا بگو؛ زیر تانک روی تانک داخل تانک بیرون تانک نارنجک دور کمر و دور هر کجا که تو بگویی هنوز هم «رهبر ما آن طفل ۱۳ ساله است» که وقتی سنش بیش‌تر شد شد محسن حججی نکند حججی هم دروغ است؟! باشد! حاج‌قاسم هم دروغ است! دروغش این است وای به حال راستش کجایی پترائوس؟! کجایی عمرسلیمان؟! دلم می‌خواهد سر به سرتان بگذارم؛ ما در جنگ حاج‌حسین خرازی نداشتیم! فقط یکی بود که خرازی داشت! و وسایل خیاطی می‌فروخت! سوزن گل گل سر گل لبخند آن‌هم کجا؟! شرق ابوالخصیب بچه‌ها! بیاییم به BBC تلفن بزنیم و به «من و تو» الو الپهلوی؟! بفرمایید! راستش خمینی هم دروغ بود! پس چطوری پدر مرا درآورد؟! ما هم در همین مانده‌ایم خب! که حتی BBC هم در زمین «حسین فهمیده» بازی کند... @ansoyesiasat
هدایت شده از آقا تنها نیست
📚 خاطراتی سبز از حیات طیبه و نورانی امام خامنه‌ای عزیز ✅ مگر شما از دیگران چه کم دارید؟ 🔸سه سال قبل از عزل منتظری، یعنی سال ۱۳۶۵ سران قوای سه‌گانه کشور در جماران جلسه داشتند که آن روز آقای منتظری نیز با امام راحل(ره) ملاقاتی داشت، آن‌ها مشغول بحث و گفت‌وگو بودند که یک‌دفعه امام خمینی برخلاف معمول بدون زدن در، با ناراحتی وارد اتاق می‌شود. 🔹بنا به گفته حاج‌احمدآقا، در این جلسه خود ایشان، میرحسین موسوی با مَنصَب نخست‌وزیری، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و آیت‌الله خامنه‌ای نیز با سِمَت ریاست جمهوری حضور داشتند. 🔸امام(ره) با ناراحتی تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظری به درد رهبری نمی‌خورد، مجلس خبرگان رأی بر شایستگی او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذیرفتم، ولی امروز به صورت صریح این سخن را تکرار می‌کنم. 🔹در آن وضعیت سکوت عمیقی در جلسه حاکم شد که آیت‌الله خامنه‌ای با طرح این سؤال که پس چه کسی عهده‌دار رهبری شود؟ سکوت را شکستند که در همین لحظه امام بدون کوچک‌ترین مکثی انگشت اشاره را به سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گرفتند و گفتند: "خود شما، مگر شما از دیگران چه کم دارید؟" 🔸وی گفت: سکوت بیشتر شد تا حدی که نفس‌ها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبری خطاب به امام گفتند: این مسئله که شما می‌فرمایید موضوع جدیدی است، بنده می‌خواستم شما به اعضاء این جلسه حکم ولایی کنید که ما حق دم زدن از این جلسه را نداریم تا زمانی که خود شما حکم بفرمایید. امام نیز این حکم را کردند. ✍مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی 🆔👇👇👇 @agha_tanha_nist
هدایت شده از یا زهرا «س»
هفته کتاب و کتابخوانی مسابقه بزرگ کتابخوانی از کتاب تحسین شده یادت باشد عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم پنج کمک هزینه سفر کربلا چهارده کمک هزینه سفر مشهد و جایزه ویژه یک سفر سوریه خرید پایین تر از قیمت پشت جلد14,0000تومان از همین ساعت تا سالگرد شهادت شهید ( ۱۳۹۴.۹.۴‌ ) همراه با پست رایگان به همه شهرها جهت سفارش کتاب به ادمین پیام دهید ⬇️⬇️⬇️ @AmirTajari @AmirTajari @AmirTajari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ سلام علیکم یازدهمین روز از🌷چله نهم🌷 اعمال مستحبی امروزمان را به از شهید با کرامت از ذریه حضرت زهرا سلام الله علیها ❣️سیدرضا پور موسوی❣️ می کنیم محضر نورانی ☀️ حضرت جوادالائمه علیه السلام☀️ و از حضرتش می نماییم تا با نگاه کریمانه خود؛ ✅ما و تمام جوانان ایران اسلامی را گردانند و ✅زندگی ما را به سمتی سوق دهند که ، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه گردیم ان شاء الله
 «سیدرضا پورموسوی» سال ۱۳۴۵ در دزفول متولد شد و 22 سال بعد، سوم فروردین  سال ۱۳۶۷ در عملیات والفجر۱۰ ، بال در بال ملائک گشود. «سید رضا»، در میان همرزمان خود به مراتب عالی سلوک و عرفان شناخته می شد.
شهید «سیدرضا پورموسوی» تشرفات زیادی محضر مولا و سرورش حضرت ولیعصر ارواحنافداه داشته است و از حضرت بشارت شهادت خود و #سید_هبت_الله_فرج_الهی و #سید_مصطفی_حبیب_پور را دریافت کرده بود. از این شهید عارف دست نوشته های به جا مانده است که گواه بر تشرفات او به محضر امام زمان علیه السلام دارد . این دست نوشته ها بعد از شهادت او منتشر گردیده است.خود شهید هدف از نوشتن تشرفاتش را اینچنین نوشته است : هــدف شهیــد از نوشتن تشرفاتــش: هدف از اينكه اين مسائل را مشتاق به نگارشتن باشم اين بود كه اين امور را از بيم اينكه ريا نباشد ، يا  سبب دري براي غفلت و مشغول شدن به خود يا جلوگيري از عجب و فخر فروشي نباشد، قصد نداشتم بركاغذ به مرحله ديدار سازم، امّا در اين حين كسي مرا سرزنش نمود و توبيخ كرد كه اگر ننوسي ظلم به آيندگان نموده‌اي. با توجه به اين تشر باز با خود گفتم: تا امام زمان عج الله‌فرجه كه مورد عنايت او گشته‌ام  تأييد نفرمايد آشكار نمي‌سازم. تا اينكه آن كسي كه از براي من واسطه گشته براي سيد من ، و سلطان نصير است گفت: كه برگوي و بر صحيفه نگاره دار تا سبب خيرات و بركات گرد و تا زمانيكه ديگران از آن بهره‌ مند گردند براي تو خيرات و بركات در لوح الهي نگارش سازند . اين توصيه در تاريخ 7/ 7/ 1366 بعد از نماز مغرب وعشاء در مسجد و در روضه حضرت اباعبدالله الحسين عليه اسلام بر من امر گرديد.
داستان اولین تشرف سید👇👇👇
در سال 63 در منطقة پاسگاه زيد عراق بوديم که از يكي از برادران شنيدم كه يكي از دوستان از خصوصياتش اهتمام و توجه خاص داشتن به زيارت جامعة كبيره مي‌باشد و اين امر ذهن مرا تا مدتها به خويش مشغول ساخته بود كه سر اين زيارت چه مي‌باشد؟ در ایام ماه مبارک رمضان فرصتی را در مسجد امام حسن عسکری (ع) دزفول یافته و درس اخلاق آیت الله مشکینی را از طریق ویدئو گوش می دادیم که ایشان بر مداومت بر قرائت زیارت جامعه تاکید کردند. تصميم گرفتم ، با توجه به اينكه گفته بودند كه در طول هفته نامة اعمال شيعيان دو بار به حضرت ولي عصر روحي فداه عرضه مي‌گردد ، برنامة خواندن زيارت جامعه را در شب سه شنبه كه نيمه هفته مي‌بود بخوانم . مدتهاي مديدي آنرا جهت توسل به خود حضرت خواندم و بعد از گذشت دوراني مقرر بدين شد كه هر شب سه شنبه به نيت توسل و عرض ارادت به يكي از چهارده معصوم برگزارش سازم . اولیــــن تشـــرف شهیــد: يك شب، كه شب سه شنبه بود با برادران ديده باني توپخانه ل7 نشسته بوديم و با هم حرف و سخن بر زبان جاري مي‌ساختيم و چاي مي‌نوشيديم . بعد از مدتي جلوس و همنشيني برادران بر خاسته و هر كس اسباب خفتن را معيا نمود و خوابيد . طبق قرار هميشه بلند شدم و رفتم وضو ساختم و آمدم بر روي پتويي كه جهت خفتن افكنده بودم نشستم . از امام زمان سلام الله عليه عذر خواهي و ندامت و طلب عفو از تأخير انجام زيارت را نمودم ، كه ببخشيد تا اين وقت طولش دادم ، زيرا سزاوار نبود و از ادب بدور بود كه با اين برادران اينگونه رفتار نمايم و از ميان جمعشان برخيزم بعد از اين سخنان كه با حضرت در ميان گذشتم ، صد تكبير مقدمة زيارت را گفتم يك لحظه احساس كردم چشمهايم بسته گرديد و در حالت بيداري احساس كردم پرده‌اي كنار زده شد . در اين احوال متوجه شدم كه به حالت دوزانو در برابر آقا و سرور و مولاي بزرگواري با قامتي رشيق و ديبائي لطيف و درخشان و بر تن در برابرش نشسته‌ام و تعدادي با لباس ساده نظامي كه سه نفر سمت راست آن بزرگوار و سه نفر سمت چپ برگرد آن حضرت به حالت دوزانو نشسته بودند كه آن سيّد جلیل القدر به من خطاب نمود كه: سيّد ناراحت نشو ، همين كساني كه تو با آنان همنشين مي‌باشي من هم با تعدادي از ايشان همنشين مي‌باشم ، بعد از گفتاري چند با آن عزيزجان متوجه شدم كه سيّد ما و مولاي ما و امام ما حضرت حجه بن الحسن العسكري روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه فدا است . بعد از چند لحظه ديدم پرده جلو آمد و چشمهايم باز گرديد. با حالت تضرع و ابتهال و زاري و گريان در حالي كه قابل وصف برايم نبود و در پوست خويش نمي‌گنجيدم زيارت جامعه را خواندم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید سید رضا پورموسوی بسم الله الرحمن الرحيم الْحَمُدلِلّهِ الّذي هَدانا لِهذا و ما كُنا لِنَهْتَدِيَ لَولا اَنْ هَدينُا الله اشهد انّ لا اله الا الله ، وَاشهدانّ محمّداً رسول الله واشهدان عليّاً ولي الله وان ائمة المعصومين اوصياء رسول الله اِنَّ الَّذينَ يَشْتَروُنَ بِعَهْدِ اللهِ وَ ايمانهِمْ ثَمَناً قَليلاً اُولئكَ لاخَلاقَ لَهُمْ في اْلاخِرَةِ وَلايُكَلِمُهُمُ اللهُ وَلايَنْظُرُ اِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيمةَوَلايُزَكّيهِمْ وَلَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ * ال عمران* حمد و سپاس  خداوندي را كه نعمت و رحمتش را برما ارزاني داشت و به ما شناساند ، باشد كه در طريق عبوديتش بنده ايي شاكر و صابر باشم . انشاء الله مرا عهد و پيماني بود با ولايت علي بن ابيطالب عليه السلام در غدير خم و آه و ناله اي از بيت الاحزان فاطمة زهراءقره العين الرسول در سينه . صداي فراخواني رسول اكرم براي بيعت با ولايت علي عليه السلام در غدير و فرياد فرياد خواهي حسين عليه السلام در كربلا در گوشم طنين انداز بود و حالا فرزند فاطمة زهراي اطهر مرا براي تجديد بيعت با ولايت علي عليه السلام مي خواند . آيا اجابت نكنم ؟ نه والله كه اجابت نمايم . بر طريق خونين ولايت علي عليه السلام كساني بودند كه بر عهد و پيمانشان وفا نمودند و ايستادگي كردند و حالا ما ميراث دار آن شهيدان شده ايم ، پس با هم اقتدا به راه سرخ شهيدان مي كنيم و دست برنمي داريم . مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ‌صَدَقُوا مَاعاهَدوُ اللهِ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضي نَحْبَهُ‌ وَ مَنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِر وَمابَدَّلُوا تَبْديلاً  - 23 احزاب و اگر قرار است كساني بر اين طريق پايدار باشند و به عهد خود وفا نمايند اولاترين و سزاوارترين كسان بني هاشم مي باشند كه همة وجود خويش را فدا سازند . آن چه را كه در خاتمه سزاوار مي بينم تذكر دهم اين مي باشد كه اگر در طول و مدت همنشيني هائي كه با بعضي از دوستان و برادران داشته ام و از آن ها خواسته ام كه برايم حرف بزنند دربارة بعضي از مسائل و يا اين كه من براي آن ها مطالبي را بيان داشته ام نه قصد داشته ام خداي ناكرده آن ها را حقير سازم و سرزنش نمايم و نه اين كه بخواهم بر آن ها فخرفروشي و اظهار دانائي و خود بيني نمايم بلكه فقط و فقط توجهم اين بوده كه اصلاحي در اعمال صورت بندد و اين در نظرم بوده كه  « يااَيُّهّا الَّذينَ امنَوا اَتّقوُا اللهَ وَ قوُلوُا قُوْلاً سَديداً  يُصْلِحْ لَكُمْ اَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنوُبَكُمْ وَمَنْ يَطِعِ اللهَ وَرَسُولَهُ فَقْدفازَفَوْزاً عَظيماً » --71/70 احزاب و از خداوند متعال مي خواهم كه اعمال ناقص و نارساي ما را خود به كمال برساند با رحمتش با ما معامله نمايد و ما را محروم از عنايت و توفيقش نسازد . انشاء الله . و از خداي عزوجل خواهانم كه خودش جزاي زحمات پدر و مادرم را بدهد كه او اجر و ثواب بغير حساب مي دهد . رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذهَدَيْتَناوَهَبْ لَنا مِنْ لَدُئْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّاب .   21/8/66  ماووت عراق