هدایت شده از مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
#تلنگری
#استاد_شجاعی #حجتالاسلام_میرباقری 🎤
▪️اینکه بانویی باشی غیــرمعصوم ،
اما عزیزترین، باشی، برایِ محبوبترین خلق خدا ،
بهگونهای که نتواند جای خالیات را تاب بیاورد ...
▪️اینکه بانویی باشی غیرمعصوم،
و مادر دختری باشی؛ که حجت خدا بر دوازه امام معصوم است ...
💥 اصلاً اتفاقی نیست!
در باطن این وجودِ عظیم، چه "قَدر"ی نهفته است؟
▪️ ویژه وفات حضرت #خدیجة_الکبری سلامالله علیها
حجتالاسلام کاشانی4_5949404860381137650.mp3
زمان:
حجم:
18.41M
خیلی خیلی عالیه 👆👆👆
هزار بار هم گوش کنیم جا داره👆👆👆
آیا این چنین نگاهی نسبت به حضرت خدیجه سلام الله علیها داریم👆👆👆
🏴
3.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤نبوت را نگینی یا خدیجه🖤
🖤شفاعت آفرینی یا خدیجه🖤
🖤برایم مادری کن روز محشر🖤
🖤تو اُم المؤمنینی یا خدیجه🖤
⚜بحق خدیجهالغرّاء عجّللولیّکالفرج⚜
⭕️رهبر معظم انقلاب: حضرت خدیجه (س)، مادر دوازده امام است.
🏴وفات حضرت خدیجه (س) تسلیت باد
#حضرت_خدیجه
⭕ دعای روز دهم ماه مبارک رمضان
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
🔹️ "اللهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوكّلین علیكَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْكَ واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیكَ بإحْسانِكَ یاغایَةَ الطّالِبین؛
🔹️خدایا قرار بده مرا در این روز از متوكلان بدرگاهت و مقرر كن در آن از كامروایان حضرتت و مقرر فرما در آن از مقربان درگاهت به احسانت اى نهایت همت جویندگان".
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
سلام علیکم
چهلمین روز از چله سی و دوم✨ ( #انس_شهدا_با_اهل_بیت)✨
سر سفره شهید 🍃🌷محمد جواد روزی طلب 🌷🍃 هستیم
#هر_روز_با_وصیتنامه_شهدا
وصیت نامه #شهید محمد جواد روزیطلب ✍️:
شهیدی که در عملیاتی با نام حضرت زهرا و درروز شهادت حضرت با تیری در پهلو به دیدار محبوب شتافت
خدایا از تو می خواهم که حالی به ما عطا کنی تا بفهمیم که در زیانیم و قدر لحظه لحظه عمرمان رابفهمیم ….
درهمه کارهایت خدا را درنظر داشته باش چون هنگامی که هدف رضای خدا باشد همه مسایل و مشکلات حل می شود وزندگی لذت بخش می گردد .
خدایا اگرگناهان و نافرمانیهای ما زیاد است اما پشیمانیم و دریای بخشش تو با عظمت تر است خداوندا از تو میخواهم که ما راجز مجاهدین راهت قرار دهی .
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﻤﺪﺟﻮاﺩﺭﻭﺯﻳﻂﻠﺐ*
سمت :مسول پرسنلی تیپ احمد بن موسی (ع)
از زبان همرزم شهید روزی طلب:
به شهید بزرگوار، حاج منصور خادم صادق قول داده بودم که در مقری که ایشان فرمانده آنجا بود، تصویری از بارگاه آقا ابا عبدالله (علیه السلام)، همراه با سلام به حضرت بکشم. محمدجواد در تبلیغات لشکر بود و کارهای نقاشی را انجام می داد. می خواست برای عیادت از برادرش که تازه مجروح شده بود به شیراز برود، او را راضی کردم تا برای این امر با من همراه شود. قرار شد محمدجواد بارگاه آقا را نقاشی کند و من هم سلام آن را بنویسم. نزدیکی های غروب کار ما تقریبا تمام شد. محمدجواد که پرچم رنگ می کرد گفت: «حیف است، این پرچم باید قرمز خونی رنگ بشه»!
هنوز جمله اش تمام نشده، صدای سوت خمپاره پیچید. به خاطر خرده های بتن سنگر که بر اثر موج انفجار کنده شده بود، عینکم شکست، همه چیز را محو می دیدم. اما چیزی که دیدم تنم یخ کرد. ترکشی بزرگ به پیشانی محمدجواد بوسه زده و خون سرش بر بالای گنبد آقا، درست در محل پرچم پاشیده شده بود.