eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
شادبودیم از غدیرخم، دوباره عید شد تا به دنیا آمدی... شادی ما تمدیدشد... 💐سالروز ولادت با سعادت حضرت باب‌الحوائج امام کاظم علیه‌السلام مبارک 💐
سلام و صلوات خداوند بر 💐 حضرت موسی بن جعفر امام‌ کاظم علیه السلام 💐 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ ❣مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ❣ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ النُّورِ الْمُبِينِ (الْمُنِيرِ) الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️امام کاظم علیه السلام: لَا أَثِقُ بِالْأَعْمَالِ وَ إِنْ زَكَتْ وَ لَا أَرَاهَا مُنْجِيَةً وَ إِنْ صَلَحَتْ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَ الِايتِمَامِ بِهِ وَ الْإِقْرَارِ بِفَضَائِلِهِ وَ الْقَبُولِ مِنْ حَمَلَتِهَا وَ التَّسْلِيمِ لِرُوَاتِهَا 🔸اعمال و عبادت‌ها حتی اگر پاک باشند قابل اطمینان نیستند و حتی اگر درست باشند نجاتبخش نیستند مگر با (داشتن) ولایت امیرالمومنین علیه السلام و پیروی از او و اقرار به فضائل او و پذیرفتن سخنان کسانی که بر فضائل او آگاه هستند و تسلیم شدن در برابر کسانی که فضائل او را روایت می‌کنند. 📚 دعای اعتقاد(مهج الدعوات، ص۲۳۳) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عید غدیر ادامه دارد...🎉✨ ✋نشر دهیم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مراقبه به اعمال ماه ذیقعده و ماه ذیحجه ✅ مراقبه به زیارت آل یس ✅ مراقبه به زیارت عاشورا تمامی اعمال ان شاالله هدیه می شود به همه شهدای اسلام ، ویژه شهدای مکه ومنا
نخبه علمی بود به قدری باهوش بود که در۱۳سالگی به راحتی انگلیسی حرف می‌زد درجبهه آموزش زبان میداد والفجر۸ شیمیایی شد و در۱۷سالگی به شهادت رسید معلم کوچک جبهه‌ها
در یکی از روزهای سال 49 در تهران به دنیا آمد. پدرش معمار بود. محمود از دسترنج مردی ارتزاق کرده بود که با دست‌های پینه بسته، عشق به خوبی‌ها را معماری می‌کرد. بی‌شک در چنین خانواده‌هایی که رزق حلال، نماد ایمان راستین آنان است، مردانی بزرگ پرورش می‌یابند. محمود هم از این قاعده مستثنی نبود. او در سال اول ابتدایی در دبستانی در خیابان شهید آیت محله‌ نارمک، تحصیل می‌کرد. بعد از مدتی به خاطر شغل پدر به اهواز نقل مکان می‌کنند و بعد از دو سال به تهران باز می‌گردند.
استاد قرآن محمود، مادرش است، محمود از کودکی شروع به حفظ قرآن می‌کند. در سن هفت‌سالگی موفق به حفظ قرآن می‌شود. در صبحگاه‌های مدرسه قرآن می‌خواند. محمود تابستان‌ها هنگامی که همراه با خانواده‌‌ به روستا می‌رفت، برای بچه‌های روستا، قرآن تدریس می‌کرد. وی شب‌ها در پشت‌بام، فانوسی را کنار خود می‌گذاشت و قرآن تلاوت می‌کرد و مراقب بود مبادا همسایه‌ای از نور چراغ اذیت شود. او در زمینه‌های ورزشی نیز فعال بود. محمود علاقه خاصی به مسجد رفتن، حضور در بسیج و نماز جمعه داشت و با صوت زیبای خود در این مکان‌ها به قرائت می‌پرداخت و در این مسیر در مسابقات سراسری یزد، قاری ممتاز شناخته شد. در مدرسه نیز جزو شاگردان ممتاز بود. در سن 13سالگی به زبان انگلیسی تسلط یافت و به راحتی مکالمه و تدریس می‌کرد. از این جهت وقتی در پادگان امام حسین(ع) بود، برای پاسداران آنجا زبان انگلیسی تدریس می‌کرد.
وقتی پدر شهید در جبهه بود، نامه‌ای از طرف مادر محمود به دستش می‌رسد، در آن نامه نوشته شده بود که محمود سه روزه اعتصاب غذا کرده است و می‌خواهد به جبهه بیاید. پدرش مرخصی می‌گیرد و به تهران می‌آید و وقتی دلیل غذا نخوردن را می‌پرسد، محمود می‌گوید: اگر شما شهید شوی حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع) شما را شفاعت می‌کنند، برادرهایم را هم همینطور، ولی من چکار کنم و در جواب حضرت زهرا(س) چه بگویم. محمود بالاخره به پایگاه بسیج می‌رود که به جبهه اعزام شود، اما فرمانده پایگاه قبول نمی‌کند، در نهایت او در بهداری مشغول می‌شود. بعد از 10 روز محمود اصرار می‌کند که برای جنگیدن به جبهه آمده است و نمی‌خواهد در بهداری بماند. یکی از فرماندهان یگان دریایی که با پدرش آشنا بود، قبول می‌کند که محمود در یگان دریایی مشغول به کار شود. محمود نوجوان 13 ساله هم مشغول آموزش غواصی می‌شود.
در خاطرات او هست که در منطقه عملیاتی، کفش محمود در برف جا مانده بود و برای اینکه از گردان عقب نیافتد، با پای برهنه ادامه مسیر داده بود و پایش تاول زده بود. او در جریان عملیات والفجر 8 فاو، شیمیایی شده و بعداز 25 روز در بیمارستان بقیة الله(عج) تهران بستری می‌شود. هنگامی که خانواده محمود برای عیادت وی به بیمارستان مراجعه می‌کنند، صورتش آنقدر سیاه شده بود که آنها با سه بار گشتن در بین مجروحین نتوانسته بودند او را شناسایی کنند. سرانجام در 5 مرداد 1367 به درجه رفیع شهادت می‌رسد.