در کوفه
بعد از عاشورا، اسیران را به کوفه بردند و در آنجا با وضع دلخراشی گرداندند. در بدو ورود به کوفه، زینب (س) برای حاضران خطبهای خواند به طوری که همه تحت تاثیر آن قرار گرفتند.
بُشربن خُزیم اسدی درباره خطبه حضرت زینب (س) میگوید:
👈«در این روز، من به زینب دختر علی (ع) نگریستم. سوگند به خدا! کسی را مانند زینب، در سخنوری توانا ندیدم؛ چنانکه گویی از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) سخن میگوید. بر مردم نهیب زد: خاموش باشید! با این نهیب، نه تنها آن جماعت انبوه ساکت شدند، بلکه زنگ شتران را ساکت کردند!»
حضرت زینب (س) خطابه را پایان داد، هیجان شدید در کوفه ایجاد کرد، و وضع روحی مردم دگرگون شد. راوی میگوید: «پس از خطبه دختر حضرت علی(ع)، مردم کوفه شگفت زده دستها را به دندان میگزیدند.»
حضرت زینب (س) همراه با اسرا واردِ دار الاماره کوفه شد، و در آنجا با عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه به مناظره و گفتگو پرداخت.
سخنان حضرت زینب (س) بر مردم اثری عمیق گذارد و خاندان اموی را رسوا ساخت، سپس عبیداللّه دستور زندانی کردن آنان را صادر کرد. خطبه حضرت زینب (س) و نیز سخنان امام سجاد (ع) و ام کلثوم و فاطمه بنت الحسین در کوفه و دارالاماره و نیز اعتراضهای عبدالله بن عفیف ازدی و زید بن ارقم به مردم کوفه جرئت بخشید و زمینه قیام برضد حکومت بنی امیه را فراهم ساخت.
کاروان اسیران در شام
پس از فاجعه کربلا، یزید بن معاویه از عبیداللّه خواست تا کاروان حضرت زینب (س) را همراه سرهای شهیدان به شام بفرستد. خاندان امام حسین (ع) به سوی شام راهی شدند.
موقعیت حکومت یزید هنگام ورود اسرا به شام بسیار محکم بود. شهری که مردم آن سالها بغض خاندان علی (ع) را داشتند؛ چراکه سالها تبلیغات دودمان ابوسفیان را شنیده بودند، بنابراین، شگفت انگیز نیست که «هنگام ورود اهل بیت پیامبر (ص) در شام، مردم لباسهای نو برتن کردند و شهر را زینت دادند و نوازندگان مشغول نواختن شدند و شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور است.»
👈 ولی قافله اسیران در مدتی کوتاه، شرایط را به نفع خویش عوض کرد. خطابههایی، که حضرت زینب و زین العابدین (ع) در شام ایراد کردند و در آن جنایتهای بنی امیه را آشکارا بیان کردند، از یکسو، دشمنی شامیان نسبت به اهل بیت (ع) را به علاقه و محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی را متوجه یزید ساخت و یزید مشاهده کرد که کشتن امام حسین (ع) به جای آنکه موقعیت او را بهتر کند، ضربههای کوبندهای بر پایههای حکومتش وارد آورد.
در کاخ یزید
یزید مجلسی بیسابقه ترتیب داده بود و اشراف و سران کشوری و لشکری شام در آن شرکت داشتند. وی در حضور اسرا، اشعار کفرآمیز خواند و درباره پیروزی خود، مطالبی گفت و آیات قرآن را به نفع خود تأویل کرد.
یزید با چوبدستی، که در دست داشت، نسبت به سر بریده فرزند پیامبر (ص) اسائه ادب کرد.و کینهای که نسبت به پیامبر (ص) و اسلام در دل داشت، علنی ساخت و اشعاری را خواند که مضمون آنها این بود:
«کاش سران قبیله من، که در بدر کشته شدند، میبودند و میدیدند که طایفه خزرج چگونه از شمشیرهای ما به ناله آمدند، تا از خوشحالی فریاد میزدند: ای یزید! دست تو شل مباد! ما بزرگان بنیهاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم و این پیروزی را در برابر آن شکست قرار دادیم. هاشم با حکومت بازی کرد، وگرنه، نه خبری از آسمان آمد و نه وحیای نازل شد. من از نسل خُندُف نیستم اگر از فرزندان احمد .»
👈ناگهان زینب (س) از گوشه مجلس با سخنان یزید به مقابله برخاست و با صدای رسا، خطبهای ایراد کرد. خطبه حضرت زینب (س) در کاخ سبز یزید، حقّانیت امام حسین (ع) و باطل بودن اعمال یزید را آشکار ساخت. خطبه منطقی حضرت زینب (س) در مجلس یزید، حاضران را سخت تحت تأثیر قرار داد، به گونهای که یزید نسبت به اسرا،اندکی نرمش و انعطاف نشان داد و از هرگونه واکنش سخت پرهیز نمود.
یزید از اطرافیان خود نظر خواست که با اسیران چه کند؟ هرچند بعضی گفتند: اینها را نیز به سرنوشت رفتگانشان مبتلا گردان، ولی نعمان بن بشیر، به او توصیه کرد تا رفتار ملایمی داشته باشد.
👈دراثر روشنگری حضرت زینب (س)، یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین (ع) را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعن کند.
یزید اجازه داد آنان چند روزی در شام عزاداری کنند. زنان آل ابوسفیان از جمله هند همسر یزید (در خرابه) به پیشواز اهل بیت (ع) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا (ص) را میبوسیدند، گریه و زاری میکردند و سه روز عزارداری بپا داشتند.
سرانجام، اسیران خاندان پیامبر (ص) با تکریم و احترام، به مدینه بازگشتند.
2.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐حجاب و عفّت
زینب کبری سلام الله علیها، تربیت شده مکتب فاطمه ایست که فرمود:
«خَيْرُ لِلْنِّساءِ اَنْ لا يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ؛
چه نیکو است برای زنان که مردان [نامحرم ]را نبینند
و مردان [نامحرم] هم آنان را نبینند.»
درباره حجاب و عفت زینب کبری سلام الله علیها در تاریخ اینچنین آمده است:
«هنگامی که زینب سلام الله علیها میخواست به مسجدالنبی کنار قبر رسول خدا صلیالله علیه و آله برود،امیرالمؤمنین علیه السلام دستور میداد شب برود. به حسن و حسین علیهماالسلام میفرمود: همراه خواهرشان باشند.امام حسن علیه السلام جلوتر و امام حسین علیه السلام پشت سر، زینب در وسط حرکت میکردند. آنان از سوی مولای متقیان مأمور بودند که حتی چراغ روی مرقد منوّر پیامبر صلیالله علیه و آله را خاموش کنند تا چشم نامحرم به قامت زینب نیفتد.»
زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس میدهد،
نخ مَعجَر نمیدهد
#حجاب_فاطمی
#مانند_مادر
حضرت زینب سلام الله علیها در روز یک شنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ق. درگذشت.
به نقل از برخی منابع تاریخی آن حضرت به خاطر آن همه سختی و مصیبت که دیده بودند بیمار شدند و از دنیا رفتند.
اما براساس برخی از احتمالات حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید
👈مسموم شدند و به شهادت رسیدند
چون حضرت زینب همه وقایع کربلا را دیده بودند و وجودشان یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید بود و یزید نمیتوانست روشنگری های زینب کبری را تحمل کند بنابراین دست به قتل حضرت زد.
محل دفن
در مورد محل دفن حضرت زینب سه دیدگاه وجود دارد:
☑️بقیع: برخی از مورخین، آرامگاه بقیع در مدینه را محل دفن حضرت زینب (س) دانستهاند. سیدمحسن امین، نویسنده اعیان الشیعه این قول را میپذیرد
👈☑️شام: مشهور این است که قبر وی در شام است. این مکان اکنون در جنوب دمشق قرار دارد. به سبب وجود حرم حضرت زینب (س) این منطقه شهرک السیده زینب نام گرفته است.
☑️مصر: برخی از مورخین مقبره وی را در مصر دانستهاند. این بارگاه در مصر بارها بازسازی شده است و امروزه زیارتگاه مصریها و دیگر مسلمانان است. مصریان از ابتدای ماه رجب (ماه درگذشت حضرت زینب (س) تا نیمه آن را در این بارگاه مراسمی با تلاوت قرآن کریم و دعا برگزار میکنند. )
در هر صورت باید گفت :
در این مورد هم زینب کبری سلام الله علیها
👈شبیه مادر بزرگوارشان هستند و
همانطور که «قدر و منزلت شان» مجهول و ناشناخته است
مکان «قبر مطهرشان» هم مجهول باقی مانده است
تا روزی که منتقم آل محمد صلیالله علیه و آله بیاید
و گره از معماهای تاریخ بگشاید .
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
بانویی که رسول خدا (ص)
از طرف خدا
او را زینت امیرالمومنین (ع) نامیدند
و در وصفش فرمودند:
احترام او را نگه دارید که او شبیه ترین افراد به خدیجه کبری (س) است؛
❣️ حضرت زینب کبری سلام الله علیها❣️
هدیه می کنیم محضر نورانی مادر گرامی شان
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
#یادداشت
❎ شما دینتان را فروختید و ما خریدیم
📍 بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای در فرانسه خرید میکرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندقدار یک خانم بیحجاب و اصالتاً عرب بود.
📍صندوقدار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را میگرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز میانداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمیگفت و این باعث میشد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه ! بالاخره صندوقدار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه میخوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور میخوای زندگی کن»!
📌 خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندقدار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوقدار عرب که از دیدن چهره اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطنم…شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.
شهادت سیده فاطمه طالقانی یکی از هزاران جنایات وحشیانه این گروهک تروریستی میباشد.
نام:فاطمه طالقانی
نام پدر: سیدهدایت الله
محل و تاریخ ولادت: اصفهان-جمعه23 تیرماه 1357
محل و تاریخ شهادت: بندرماهشهر-جنب مسجدجامع ناحیه صنعتی-سحرگاه سه شنبه9تیرماه 1360
نحوه شهادت: آتش سوزی کانکس واحدفرهنگی جهاد ماهشهر بدست منافقین کوردل
محل خاکسپاری: اصفهان-گلستان شهدا
ازدواج کردیم. آن زمان هر دو دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی بودیم. همسرم فیزیک میخواند و من در رشته جامعه شناسی مشغول تحصیل بودم. در آن دوره فعالیت های انقلابی به دانشگاهها هم کشیده شده بود و همسرم که پیرو خط امام خمینی(ره) بود به شدت پیگیر مسائل بود. ایشان در سطح دانشگاه به روشنگری میان دانشجویان میپرداخت؛ حتی نماز جماعت مسجد دانشگاه شهید بهشتی را راهاندازی کرده بود و خودش پیشنماز بود.
فعالیتها و روشنگریهای همسرم در دانشگاه باعث شد گارد دانشگاه نسبت به ما حساس شده و به این ترتیب من و ایشان سال 1356 توسط ساواک دستگیر شدیم. من بعد از 30 ساعت آزاد شدم اما شوهرم مدت زیادی در زندان بود.
خبر باردار بودنم را در زندان به او دادم. تمام دورانی که فاطمه را باردار بودم همسرم در زندان ساواک بود و به تنهایی در تظاهرات ها علیه رژیم شرکت می کردم. در یکی از این راهپیمایی ها زمین خوردم و بعد از اینکه خبر به پدرشوهرم رسید ایشان گفتند: «دیگر در این مراسمات شرکت نکن.» البته ایشان بیشتر نگران سلامت مان بودند.
در طول دوران بارداری فاطمه چندین مرتبه قرآن را ختم کردم و چله زیارت عاشورا و یاسین برداشته بودم.
روزی از ملاقات همسرم باز می گشتم. در راه یکی از اقوام را دیدم. بعد از سلام و احوالپرسی گفت: «دوست داری فرزندت دختر باشد یا پسر؟» گفتم: «تفاوتی ندارد.» او اعتقاد داشت فرزند پسر از آن جهت که نام والدینش را زنده نگه می دارد بهتر است؛ اما نظر من این بود که فرزندم اگر دختر خوب و صالحی هم باشد می تواند چنین کند. البته همانطور هم شد و نام فاطمه طالقانی در تاریخ ثبت شد.