eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷نکند آخر کار دست خالی از این ویرانه برویم و راهی سفر شویم. نکند اصلا ندانیم برای چه آمده بودیم ..... 🌹طلبه شهید احمد‌علی نیری
عارف بزرگ آیت الله حق شناس فرمودند… رفقا! آیت الله بروجردی هم حساب و کتاب داشت اما من نمی دانم این شهید چه ڪرد که به این مقام رسید… شهید احمد علی نیری» در تابستان 1345 در روستای آینه ورزان دماوند چشم به جهان گشود. از همان زمان کودکی به حق الناس و نماز اول وقت بسیار حساس بود. در مقابل معصیت و گناه واکنش نشان می‌داد. همه می‌دانستند که اگر در مقابل او غیبت کسی را بکنند با آن‌ها برخورد سختی خواهد کرد. او در تاریخ 27 بهمن ماه سال 64 و در سن 19 سالگی طی عملیات والفجر8 به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت رسید. احمدعلی یکی از شاگردان خاص آیت الله حق شناس بود. «دکتر محسن نوری» یکی از دوستان شهید بود که از دوران کودکی با او همراه بوده و خاطرات مشترکی با این شهید والامقام و عارف مسلک داشته است. او در مورد نحوه تحول این شهید که با وجود سن کمش اما مراتب عرفانی زیادی را طی کرده بود به ذکر خاطره‌ای از زبان خود شهید اشاره می‌کند… یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من… لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را  بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم : «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
2.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعا کنید همچین عاقبت‌های خوشگلی قسمت‌ِمون بشه...
4.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 پاسخ امام رضا علیه السلام به شخصی که گفت ما را از دعا فراموش نکنید 🎙 علیرضا پناهیان
📢 هم‌اکنون؛ KHAMENEI.IR 👈🏻 با اطمینان می‌گویم، مثل دفاع مقدس جوان‌های ما امروز هم می‌توانند همه مشکلات را حل کنند 💻 Farsi.Khamenei.ir
‏شهید «رحیم علوی» در آغوش برادر ۱۴ ساله خود شهید «کریم علوی» انقلاب اسلامی ساده به اینجا نرسید که به سادگی توسط هرزه ها و اراذل و اوباش برانداز بشه...
3.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرزند شهید محسن رضایی امروز روز اول کلاس اول بابا نداشت شهید محسن رضایی تاریخ شهادت 10/10/1401سمیرم اصفهان
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ این روزها با بزرگتر شدن آقا محمد علی دلهره مادرانه بیشتر اوقات به سراغم می آید امروز به سیمای رهبر عزیزتر از جانم نگاه میکردم در دلم با ایشان درد و دل میکردم میگفتم آقا جان شما آبرو دارید محضر مادرتان حضرت زهرا سلام الله علیها شما برای بچه های شهدا دعا کنید کاش میشد به اسم برای بچه های من دعا می‌کردید من خیلی نگران محمد علی هستم دوران نوجوانی که در پیش دارد شما پدر معنوی فرزندان شهدا هستید شما نائب امام زمان عج هستید آقا جان شما دعا کنید روسفید شویم محضر اهل بیت و بچه ها هم مثل پدرشان به چشم امام زمان عج بیایند. این ها را در دل گفتم . حدود دوساعت بعد یکی از دوستان را دیدم گفتند من چند روز پیش خواب آقا مصطفی را دیدم و در مورد محمد علی حرف می‌زدند که ان شاءالله مثل خودم می‌شوند بنده ها خدا از خواب‌شان تعریف می‌کردند و من معجزه صحبت و درد و دل با فرزند حضرت زهرا سلام الله علیها را به چشم میدیدم که فرزند حضرت زهرا سلام الله علیها چقدر زود دلگرمم کردند . @mesle_mostafa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 رهبر انقلاب: هر کس باید سعی کند یک رابطه شخصی میان خود و میان ولیّ الله العظم ارواحنا فداه به وجود آورد‌...با توجّه، با توسّل، با سخن گفتن، با اظهار ارادت کردن، خود را آماده نگه دارد. ✨