eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عمّارِ ایران
#اختصاصی ✨ ۵۰۰ عمل جراحی مغز و اعصاب توسط نابغه ۲۸ ساله محجبه ✨ من‌ با انتخاب و آگاهی حجاب را برگزیدم/حجاب در زمینه جراحی برای من محدودیتی ایجاد نکرده است 💠 @ammar_iran
#یازهرا(س) راز جبهه‌ها بود و دست‌گیریِ حضرت مادر، که زهرایی‌ها را #مادرانه می‌خرید؛ با نشانی بر پهلو، سینه، و گاه بی‌نشان ماندن بر خاک
﷽ سلام علیکم هفتمین روز از🌷چله یازدهم🌷 تلاوت☀️ سوره مبارکه نور☀️ به نیابت از شهید فاطمی ❣️ شهید محمد زهرابی ❣️ می کنیم محضر نورانی ☀️ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها☀️ و از حضرت تقاضا داریم تا قاعده و ولایت مداری را به عنوان نصیب ما گردانند . 🌹🌹🌹🌹 دوشنبه ها میهمان دو سید جوانان اهل الجنة ☀️حضرت امام حسن علیه السلام ☀️حضرت امام حسین علیه السلام هستیم بنابراین اعمال امروزمان را به نیابت از ایشان می کنیم محضر نورانی ☀️ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها☀️ و از حضرتش تقاضا می نماییم تا با نگاه مادرانه خود برای در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا نمایند .  یا قاضِیَ الْحاجات
همچون حضرت فاطمه زهراء(س) مدت ۱۱ سال اثري از مزار او نبود و پيكر او بر روي خاك‌هاي گرم بيابان باقيمانده و گمنام بود، ليكن مطمئناً در اين ايام حضرت زهرا(س) بر بالينش آمده و برايش مادري كرده بود. نحوه شهادت شهيد محمد زهرابي بسيار شباهت به حضرت زهرا(س) دارد. او در عمليات والفجر مقدماتي به عنوان فرمانده گردان شهيد دانش به همراه ۲۹۵ نفر نيروي رزمنده وارد عمل مي‌شود و پس از گذشت چند روز از عمليات و ابلاغ دستور عقب نشيني، خودش به همراه تعداد ۱۷۰ نفر از نيروهايش مفقودالاثر مي‌گردند و بعدها پيكرشان در سال ۱۳۷۲ شناسايي و به آغوش ميهن برگشت. از جمله ديگر ويژگي‌ها يكي اين است كه حضرت زهرا (س) در كودكي مادرش را از دست داد. نكته ديگر اين كه در لحظه شهادت تيرهاي تيربار گرينف به پهلوي راستش اصابت كرده و از پهلوي چپش خارج شد و پهلويش دريده شد. شباهت ديگر اينكه همچون حضرت فاطمه زهراء(س) مدت ۱۱ سال اثري از مزار او نبود و پيكر او بر روي خاك‌هاي گرم بيابان باقيمانده و گمنام بود، ليكن مطمئناً در اين ايام حضرت زهرا(س) بر بالينش آمده و برايش مادري كرده بود چون به گفته نيروهايش در آخرين لحظه حضرت زهرا(س) را صدا زده و فرياد آخرش يا فاطمه زهرا(س) بوده است
شهيد محمد زهرابي؛ ۲ فروردين ماه سال ۱۳۴۰ در روستاي شوهان از توابع شهرستان دزفول در خانواده‌اي مذهبي به دنيا آمد به سبب عشق و علاقه پدرش به پيامبر اعظم(ص) او را محمد نام نهادند. در دوران كودكي محمد، مادر خود را از دست داد. سپس جهت تحصيل و يادگيري حرفه براي اشتغال به نزد خانه دايي‌اش در منطقه غرب پل جديد دزفول آمد. در راهپيمايي‌ها و تظاهرات آغاز انقلاب در دزفول حضور فعال داشت و اعلاميه‌هاي حضرت امام(ره) را به روستاي خود مي‌برد و روشنگري مي‌كرد. در فروردين ماه سال ۱۳۵۹ به خدمت مقدس سربازي رفت و در اسفندماه سال ۱۳۶۰ خدمتش پايان يافت. سپس عضو بسيج و بعدا كادر سپاه پاسداران شوش دانيال(ع) شد و در عمليات‌هاي مختلف شركت كرد پس از آن به علت رشادت بسيار در عمليات فتح‌المبين او را به عنوان فرمانده گروهان و سپس فرمانده گردان شهيد دانش از تيپ ۱۵ امام حسن مجتبي(ع) انتخاب كردند و در عمليات‌هاي الي بيت‌المقدس، رمضان، محرم و والفجر مقدماتي شركت كرد و در هجدهم بهمن ماه سال ۶۳ در عمليات والفجر مقدماتي در منطقه شيب ميسان عراق به فيض عظيم شهادت نائل آمد. پيكر مطهرش در ۲۶ ارديبهشت ماه سال ۷۲ تفحص و شناسايي شد و در ۲۸ تيرماه سال ۱۳۷۲ در گلزار شهداي شوش دانيال (ع) به خاك سپرده شد.
اول فروردين سال 1359 شهيد زهرابي به خدمت سربازي مي‌رود. دوره آموزشي‌اش در پادگان آموزشي 05 كرمان بود. همان ايام مصادف شد با ماه رمضان و با توجه به سختي‌هاي آموزشي، مسئولان گفته بودند اگر نمي‌توانيد روزه نگيريد، بعداً قضاي آن را بگيريد. اما محمد تنها نفري بين هم‌خدمتي‌هايش بود كه به‌رغم گرماي هوا و سختي آموزشي تمام ماه مبارك رمضان را روزه مي‌گيرد. شهيد زهرابي چنين تقيدي به انجام وظايف مذهبي را از پدرش به ارث برده بود. حتي به هم‌خدمتي‌هايش نيز مي‌گفت قبول دارم كه هوا خيلي گرم است اما خدا ما را مي‌بيند و قطعاً از عذاب و آتش دوزخ رهايي مي‌دهد. سختي اين دنيا قابل تحمل است برادرها، ليكن من بدنم تحمل آتش دوزخ را ندارد. پوستم نازك است و تحمل آتش قيامت را ندارم.
شهيد زهرابي در همان كسوت سربازي در عملياتي مثل طريق‌القدس شركت مي‌كند. در آزادسازي بستان به‌عنوان آرپي‌جي‌زن آن‌قدر گلوله شليك مي‌كند كه خون از گوش‌هايش جاري مي‌شود. هر چه به او مي‌گويند برگرد عقب و مداوا كن، قبول نمي‌كند. تا پايان عمليات در منطقه مي‌ماند. پيش از اين عمليات نيز در تاريخ 23/7/1359 محمد همراه يگان خدمتي‌اش، لشكر 21 حمزه سيدالشهدا(ع) در منطقه غرب كرخه، دشمن را زمينگير مي‌كنند. در اين عمليات محمد زهرابي به‌عنوان آرپي‌جي‌زن توانست خوش بدرخشد و گلوله‌هاي آرپي‌جي زيادي شليك كند. اين بار نيز خون از گوش‌هايش جاري مي‌شود و تمام گلوله‌ها را به هدف مي‌زند. از آن به بعد به او لقب شكارچي تانك مي‌دهند. شهيد زهرابي به علت تقيّد در برپايي نماز جماعت در خطوط مقدم جبهه، به‌عنوان سرباز نمونه لشكر 21 حمزه سيدالشهدا(ع) از سوي فرمانده وقت نيروي زميني ارتش شهيد علي صياد شيرازي مورد تشويق قرار مي‌گيرد. زهرابي در عمليات فتح‌المبين و الي بيت‌المقدس نيز شجاعت زيادي از خود بروز مي‌دهد. او سوار بر موتورسيكلت به همراه ترك‌سوارش جلوتر از خاكريز نيروهاي خودي به دل تانك‌هاي دشمن مي‌زنند و با متوقف كردن آنها نقش بسيار مهمي در پيروزي رزمندگان اسلام ايفا مي‌كنند. شيوه كارشان به اين ترتيب بود كه وقتي محمد به نزديكي تانك مورد نظر مي‌رسيد، ترك‌سوارش به حالت قيام بلند مي‌شد و با آرپي‌جي تانك را منهدم مي‌كرد.
شهيد زهرابي بعد از پايان خدمت سربازي ارتباط خود را با جبهه حفظ مي‌كند. مدتي به‌عنوان بسيجي در دفاع مقدس حضور مي‌يابد و سپس به عضويت سپاه درمي‌آيد. او در تمام دوران جنگ هميشه لباس نظامي به تن داشت. حتي وقتي كه به مرخصي مي‌رفت، لباس نظامي تنش بود و مي‌گفت حضرت امام خميني فرموده جبهه و جنگ در اولويت كارهاست و من هم تا زماني كه دشمن در خاك ماست اين لباس‌هاي رزم را از تنم بيرون نمي‌كنم. در يك مورد شهيد زهرابي با همان لباس‌هاي خاكي جبهه به عروسي پسر عمويش مي‌رود. در ايام عروسي به علت شرايط و موقعيت جنگي فقط 15 نفر در مراسم شركت كرده بودند. شهيد زهرابي، حلواي عروسي پسر عمويش را آماده مي‌كند و حنا نيز به دست و پاي داماد مي‌زند. حاضران از او مي‌پرسند آقامحمد لباس ديگري نداري بپوشي؟ اين لباس خاكي و پوتين مال جبهه و خط مقدم است. ما الان در عروسي هستيم. محمد در پاسخ مي‌گويد من از بابت انجام وظيفه به عروسي پسر عمويم آمده‌ام اما هنوز جنگ تمام نشده و تا وقتي كه دشمن در خاك ماست، لباس رزم بر تن دارم. آن را از تنم بيرون نمي‌كنم تا وجود دشمن را فراموش نكنم و از او غافل نباشم .
عاشق امام زمان (عج) سردار زهرابي به‌صورت مدام سخنراني‌هاي نايب امام زمان- خميني روح‌الله- را گوش مي‌داد. هنگامي هم كه جنگ شروع شد اوج دوران عشق‌بازي او با مراد اصلي‌اش امام زمان(عج) آغاز شد. در يكي از شب‌ها هنگامي كه فرماندهي گروهان به او محول شده بود سر خاكريز رفته و با يكي از نيروهايش در كنار پرچم يا صاحب‌الزمان(عج) ادركني مي‌ايستد و شروع به سخنراني در خصوص نصرت و ياري حضرت حجت(عج) مي‌كند. نيروهايش را تشويق به تضرع و مددخواهي از امام زمان(عج) مي‌كند. به آنها مي‌گويد: اين پرچم كه ما در مقابل آن ايستاده‌ايم را مي‌بينيد؟ نيروها جواب مي‌دهند: بله فرمانده! ادامه مي‌دهد كه روي پرچم چه چيزي نوشته؟ نيروها جواب مي‌دهند: يا صاحب‌الزمان(عج) ادركني! سپس شهيد محمد زهرابي پرچم را مي‌بوسد و به نيروهايش مي‌گويد: «اي برادرها! ما بايستي اين پرچم را عالم‌گير و جهاني كنيم. همچنان كه من در گوشه اين پرچم ايستاده‌ام و دو نفري آن را به اهتزاز درآورده‌ايم، بايد با كمك هم پرچم يا صاحب‌الزمان(عج) ادركني را در سرتاسر عالم به اهتزاز درآوريم. بايد ثابت كنيم كه عاشق و آماده سربازي حضرت هستيم تا انشاءالله از زمره منتظران واقعي‌اش محسوب شويم. كمك كنيم هر چه سريع‌تر زمينه‌سازي ظهورش فراهم شود.» اين عشق به امام زمان(عج) از تولد شهيد زهرابي در او بود. چون روز ولادتش مصادف با آغاز غيبت كبراي امام زمان (عج) بود. از كودكي با يابن‌الحسن، يا‌بن‌الحسن مأنوس بود و زير لب آن را زمزمه مي‌كرد.
تفحص پيكر با رمز يا امام رضا(ع) در روز 26 ارديبهشت‌ 1372 كه مصادف با 23 ذي‌القعده روز زيارتي مخصوص حضرت امام رضا(ع) كه بنا به روايتي شهادت حضرت امام رضا (ع) نيز هست، گروه تفحص به منطقه شيب ميسان عراق اعزام شدند و پس از قرائت زيارت عاشورا، كار تفحص شهدا را با مدد امام رضا(ع) آغاز مي‌كنند. شاهدان مي‌گويند آن روز تا غروب آفتاب فقط پيكر مطهر هشت شهيد تفحص مي‌شود كه يكي از اين شهدا، محمد زهرابي بود. بعد از انجام تحقيقات و آزمايش‌هاي لازم و شناسايي و ابراز هويت قطعي، خبر تفحص به خانواده‌اش اعلام مي‌شود. اما نكته جالب براي نيروهاي تفحص اين بود كه چون با نام حضرت امام رضا(ع) كار را آغاز كردند، فقط هشت شهيد در اين روز تفحص مي‌شوند. جالب‌تر و مهم‌تر اينكه تمام اين شهدا به پابوسي حضرت امام رضا(ع) رفته بودند و تذكره شهادتشان را از حضرت امام رضا(ع) گرفته بودند.
📢📢📢📢 فرازی از وصیتنامه شهید👇👇 پروردگارا! اگر می‌دانستم با هر باری که خونم ریخته می‌شود، بی‌حجابی، آغوش حجاب در بر می‌گیرد و چادر بر سر می‌زند، حاضر بودم هزاران هزار بار شهید شوم. دنیا را برای دنیا دوستان بگذارید! تقوا، صبر، توکل و یاد خدا را زینت قلب و روح خود کنید.