eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝شب جمعه است ... 🎙مداحی بسیار دلنشین حاج منصور ارضی بمناسبت شب زیارتی امام حسین علیه السلام 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق یعنی ؛ انقلاب ِ فاطمه (س)
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️می‌توانستی کاری کنی یا نه؟! و روزی باید پاسخگو باشیم... علّامه‌مصباح(رحمة‌الله‌علیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ خواندن دعای فرج امام زمان علیه السلام ✅ 14 یا 114 ( یاالله یامحمد یاعلی یا فاطمه الزهرا یا صاحب‌الزمان ادرکنی ولاتهلکنی ) ✅ خواندن صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها ✅ خواندن صلوات خاصه آقا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_نهم ✅ خواندن دعای فرج امام زمان علیه السلام ✅ 14 یا 114 ( یاالله یامحمد یا
سلام برشما خوبان، همراهان همیشگی کانال 👈 هفتمین روز از 💐 💐 مهمان سفره پر برکت شهید 🍃🌷 مهدی نظیری 🍃🌷 هستیم .
🌷🕊🍃 حضرت مادر💔 دستم را به پرچمت میگیرم شبیه رزمنده ها... که دلشان گرم بود به سربند یا زهرا (س) گرمای دست مادر گرم میکند یخ دنیا را...
(س)🌹 بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب می‌شد. باحیرانی وناتوانی چند قدم راه می‌‌رفت و با صورت به زمین می‌‌افتاد. باز تقلّا می‌کرد و می‌‌ایستاد وبازهم زمین می‌‌افتاد. فکر می‌کردم سراب می‌‌بیند. کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم می‌خورد. گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم. وقتی به عقب رسیدم از فشار تشنگیِ این چند روز و گم شدن در منطقه بی‌هوش شدم. در همان حال دیدم مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد. گفت :رضا می‌‌دانی چرا هر بار که زمین می‌خوردم باز بلند می‌شدم آخه حضرت زهرا (سلام الله علیها) کنارم ایستاده بود؛ می‌‌خواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین می‌خوردم می‌‌دانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (سلام الله علیها) می‌خواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.» راوی: رضا پورخسروانی ﻣﻨﺒﻊ : ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻘﻴﻢ ﻛﻮﻱ ﺭﺿﺎ 🌷🔺🌷🔺🌷
طلبه شهید مهدی نظیری تولد:22/05/1348 – شيراز شهادت:21/04/64 – شرق دهلران خاطرات بیشتر: شمع صراط 8 به سال 1348 در خانواده اي معتقد و پايبند به اصول مذهبي متولد شد علاقه به مذهب و روحانيت راه او را به مدرسه علميه گشود و مدتي را به مطالعه دروس دين گذراند و از طلبه هاي حوزه ابو صالح گشت . با اين همه بيشترين عشق او حضور داشتن در جبهه هاي جنگ بود تا زماني که در شيراز به سر مي برد بيقرار و ناآرام بود و آنگاه که به جبهه مي رفت و باز مي گشت تا مدتي خاموش بود. گويي آبي بر آتش وجودش ريخته شده است و باز طولي نمي کشيد که آن آتش باز شعله ور مي گشت و بي تابانه تدارک رفتن مي ديد .... از خاطرات به ياد ماندني او نوحه و روضه هايي بود که مي خواند . ساعت ها در اتاقي مي نشست و به تنهايي با صدايي که مملو از درد و سوز عشق بود نوحه هاي کربلاي حسيني را مي خواند . سرانجام اين نوحه خوان حسين به راه حسين شتافت و در کربلاي ايران همچون مولايش با لبان تشنه به دعوت حق لبک گفت و نداي ((هل من ناصر ينصرني )) حسين پاسخ گفت ؛ زيرا که ((کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا)) و يارانش را نوحه خوان غمش نمود .
مهدی در آغاز نوجوانیش مصادف با سال‌های حرکت عظیم انقلابی امّت مسلمان بود و به این ترتیب از آغاز رشد فکریَش، در متن جامعه اسلامی ایران علیه رژیم ستم شاهی ‌قرار گرفت و با آرمان‌های این انقلاب مأنوس گشت. خصوصیت بارز او شور و هیجانش برای فعّالیت بود. تمام لحظاتش را در فعالیّت و حرکت به منظور به تحقق رسانیدن اهداف متعالی اسلام به فرمان امام و مولایش می‌گذراند. می‌توان گفت تا زمان شهادتش روحیه او برای اطرافیانش درک ناشدنی بود. همان‌طور که در وصیتنامه‌اش ذکر نموده: «مدّت‌ها در زندگیش به جستجوی کسی بود که دست او را بگیرد و هدایتش کند… کسی که بتواند حرف‌های دلش را با او بگوید.» و سرانجام نیز یافت. در هر گروه مقاومتی، هر مسجدی و هر پایگاه بسیجی می‌توان نام و اثری از او یافت؛ زیرا که فعالیّتش محدود به محلّ خاصّی نبود.  با این همه مسجد قُبا (آتشی‌ها) و محضر استاد حضرت آیت اللّه سیّد علی‌محمّد دستغیب«مدظله‌العالی» سرچشمه و منشأ همه این ایثارها و حرکت‌ها بود