جنگ تحمیلی شروع شد و جوانان زیادی در راه دفاع از میهن به شهادت رسیدند. پیکر پاک آنها در قطعه شهدا و قطعه 24 دفن میشد و اینگونه بود که ننه علی هم از تنهایی در آمد. ننه علی سر مزار آنها میرفت و شروع به خواندن قرآن میکرد. تعداد میهمانهای ننه علی در روزهای پنج شنبه زیاد بود، اما در روزهای دیگر، ننه علی بود و هزاران شهید که برای آنها فاتحه میخواند و مزارشان را شست وشو می داد. او نه تنها مادر قربانعلی بلکه مادر تمامی شهیدان شده بود.
شبها و روزها در پی هم گذشتند تا اینکه قربانعلی به خواب مادر آمد و گفت: «ننه برگرد به خانه. من تاب دیدن این همه زجر و زحمت تو را ندارم. اگر دوستم داری برگرد.» ننه علی با دیدن این خواب آشفته میشود ولی باز هم نمیتواند چشم از مزار فرزندش بردارد. در این ایام، حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب به دیدار ننه علی رفت و از او خواست تا به خانهاش بازگردد.»
در سوم اسفند سال 90 «ننه علی» به دیدار پسرش نائل شد و درگذشت.
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در بیست و نهمین روز از چله ی یازدهم
در وفات حضرت ام البنین
🌺 صلوات فاطمی مان را
به #نیابت از
مادر ادب ❣️حضرت ام البنین❣️
و همه
مادران و همسران شهدا
آنانکه
با تأسی به ❣️مادر قمر بنی هاشم❣️
عزیزان خود را در راه حفظ دین
هدیه کردند ؛
به ویژه
مادر شهدای گمنام
و
❣️ننه علی
و
❣️ پسرش شهید قربانعلی رخشانی
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا خَدِيجَةَ الْكُبْرَى
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 #استاد_عالی
🌙توسل واقعی به امام زمان عج
شهید ی که مانند حضرت زهرا سلام الله علیها شهید شد
سیدجواد فعالیتهای انقلابی و جهادی خود علیه رژیم ستم شاهی را از دهه اول آغاز مبارزات، شروع کرد. در آن روزهای خفقان مخالفت با رژیم شاهنشاهی کار آسانی نبود. برخی میانه راه کم میآوردند، اما سید جواد با وجود سن و سال کمش، هرگز تسلیم نشد. این طلبه جوان تمام وجود خود را وقف امام (ره) و انقلاب کرده بود و از همان زمان مخالفت خود را با سلطنتطلبی، منافقین، توده، لیبرالها، کج اندیشان و... را اعلام کرد.
وی گاهی با لباس مبدل با مبارزان همراه میشد و در درگیریها، فعالیتهای تبلیغاتی و مبارزات علیه جریانهای انحرافی شرکت میکرد. در گوشه و کنار شهر ساری بویژه اطراف مسجد جامع، همچنان دستنوشته این شهید بزرگوار به حمایت از امام (ره) و مخالفت با رژیم پهلوی بر روی دیوار به جای مانده است.
شهید شفیعی بصیرت کامل و جامع از دیدگاههای امام (ره) داشت و مبارزاتش اعتقادی و مبتنی بر برداشتهای قرآنی بود. او به دنبال جلب رضایت دیگران نبود و در کارهایش رضایت خداوند در اولویت بود. وی هرگز به دنبال مزد دنیوی نبود و هر بار که از او قدردانی و تشکر میکردند، ناراحت میشد و آن را از مصادیق شرک میدانست. وی معتقد بود که اگر کاری برای رضای خدا باشد، مشکلات دنیایی نمیتواند، مانع انجامش شود.
در آن مقطع زمانی عضو شورای انجمنهای اسلامی دانشجویان و دانشآموزان ساری و جزو نیروهای انقلابی و قاطع بوده است.
تواضع، فروتنی، قناعت، پرهیز از غیبت، شجاعت، شهامت، درایت، ولایتمداری، سختی پذیری و... از جمله صفات برجسته شهید شفیعی بود.
سید جواد با آغاز جنگ تحمیلی، خود را به میدان جنگ نابرابر رساند و همراه با دیگر رزمندگان در خط مقدم ایستادگی کرد. وی برای ایجاد نشاط در جوانان محل، همگان با جوانان در امور ورزشی فعالیت داشت. همچنین در مراسم شهدا و برگزاری دعای کمیل پیش قدم بود.
همرزم شهید شفیعی در وصف سجایای اخلاقی شهید، روایت کرد: «در عملیات کربلای ۴، سید جواد عمامه خود را به کمر بسته و با پای برهنه در حمل مهمات به رزمندگان کمک میکرد. دیگر نیروها نیز با دیدن سیدجواد به وجد آمده و برای ادامه فعالیتها روحیه گرفتند.»
سید جواد شفیعی دارابی سرانجام حین عملیات کربلای ۵ بر اثر اصابت گلوله به پهلویش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
فرازی از وصیت نامه شهید شفیعی
به نام خدای زاهدان، به نام خدای شهیدان، به نام خدای عابدان، به نام خدای عارفان، به نام خدای عاصیان.
سخنم را به نام خدای عاصیان (گنهکاران) آغاز میکنم و انگیزه اصلی آن بود که حضرت موسی در مناجات عرضه داشت: ای خدای عابدان، جواب آمد لبیک، دوباره عرضه داشت: ای خدای عارفان! جواب آمد لبیک، سومین بار عرضه داشت: ای خدای عاصیان! سه بار جواب آمد: لبیک، لبیک، لبیک.
موسی عرضه داشت، عرض کردم ای خدای عابدان، یک بار لبیک فرمودی و خدای عارفان گفتم، باز هم جواب یک بار فرمودی لبیک، اما همین که عرضه داشتم ای خدای گناهکاران، سه بار فرمودی لبیک، لبیک، لبیک.
خدای سبحان فرمود:، چون که عابد به عبادتش و عارف به عرفانشمینازد، ولی بنده گنهکارم به چه چیزش بنازد؟ از این جهت سه بار گفتم: لبیک، لبیک، لبیک. آری، گناهکاری قلم به دست گرفته و میخواهد مطالبی را در میان بگذارد.
در سه قدم مطلب بیان میگردد، قدم اول خدا و شناخت خداوند سبحان: شهادت میدهم که خدا یکی است و شریک ندارد و خداوند میفرماید: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم».
ای انسانها، تقوای الهی پیشه کنید، اطاعت خدای کنید تا لطف الهی نصیب حال شما گردد و باید دل را پاک کرد، بهترین دل آن بود که در بددلی نبود و زیباترین و شریفترین و لطیفترین دل آن بود که محبت خدا و ائمه در آن باشد. گویند خورشید چراغ جهان است، ولی معرفت چراغ دلها است، هرچه هست دل پاک با خدای جهان آفرین سرو کار دارد.
همانطوری که گل شکفته گردد، بلبل عاشق آن گل و اگر دل شکفته گردد، خدای آن دل را حاصل بود. قلب است که انسان را به عرش میرساند و قلب است که جایگاه خدای سبحان است.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «لکل شییء معدن و معدن التقوی قلوب العارفین». از اینجهت گویند که عاشق آن است که دلش سخن گوید نه لسانش سخن گوید، و انسان با عزم و همت میتواند به هرجا طیران کند. آری، علی (علیه السلام) میفرماید: «اقراء وارق» بخوان و بفهم و آگاه باش.
تدبر و تعقل و تفکر شرط است و با قرآن ارتباط داشتن شرط عاشق بود، چون قرآن نردبان سعادت و کمال انسان است و عشق قلبی به خداوند است که عزت و شرف و مجد و عظمت، عشق و جمال و کمال و تقوا میآورد.