در یکی از عملیات ها علی از ناحیه پشت مجروح می شوند و ایشان را به بیمارستان منتقل می کنند و سریعاً عمل جراحی انجام می گیرد و ایشان را چند روز بستری می کنند، ایشان اجازه نمی دهند که به خانواده اطلاع داده شود. بعد از چند روز عازم جبهه می شوند ولی فرمانده او را به مرخصی برای استراحت می فرستند. روزی را که علی آمد به یاد دارم وقتی او را دیدم کسالتی در او یافتم چون او از نظر جسمانی پرنیرو و پرتحرک و شاد بود اما این بار چنین نبود وقتی از او سوال می کردمی می گفت: من خوبم دیگران را ببینید (رزمندگان)من که مطمئن بودم اتفاقی افتاد یک شب پنهانی به در اتاقش رفتم اما درب قفل بود این کار هر شب او بود. همیشه بعد از خوردن افطاری و مناجات درب اتاقش را قفل می کرد و دیگر ما نمی دانستیم چه می کند. من شک کردم از پنجره بیرون نگاهی به اتاق انداختم ناگهان یک منظره خیلی ناراحت کننده دیدم، دیدم علی برهنه شده و به سینه خوابیده است و پنکه را با تمام سرعت روشن کرده ، خیلی که دقت کردم دیدم انگار از چیزی در عذاب است، که در همین حین علی مرا دید و وقتی فهمید من دیده ام از من قول گرفت که چیزی به خانواده نگویم بعد تمام ماجرا و اینکه پشتش 18 بخیه خورده را برایم تعریف کرد . چون او همیشه لباس رزم به تن داشت و این لباس ها ضخیم بودند بخیه ها گرم می شدند و به طور دردناکی می سوختند.
شب عملیات ما که خیلی خوشحال بودیم به یاد دارم که علی لباس هایی نویی که از طرف گردان داده بودند پوشیدو تیمم کرد و نماز شهادت را خواند و به ما هم توصیه کرد. بعد حرکت کردیم و دشمن منطقه را منورباران کرده بود کمی حرکت کردیم باز ایستادیم و دوباره حرکت می کردیم. علی که کوله پشتی اش خیلی سنگین بود چون آرپی جی زن بود وهمه را با طناب محکم به خود بسته بود و جلوی ما حرکت می کرد ما به نزدیک کانال رسیدیم، خوابیدیم. من گفتم: آقای عرب حرکت کنید، برویم جلو ایشان گفتند: نیروها جلوی ما هستند، ما باید به امر آنها باشیم سپس حرکت کردیم در حین حرکت ناگهان یک گلوله کلانش به کوله پشتی علی اصابت کرد خرجی های آرپی جی ایشان آتش گرفت علی فقط فرصت کرد که نارنجک ها را از کمر باز کند وبه اطراف بیندازد و چون مهمات را با طناب به بازوانش بسته بود نتوانست آن را باز کند و تمام کوله پشتی می سوخت، علی آرام روی زمین دراز کشید و در این هنگام معاون گردان آقای حاج محمدمیرزائی آمدند کنار ما و می خواستند به ایشان کمک کنند که علی اجازه نمی دهند و می گفت: حاجی چفیه ام را در دهانم بگذارید تا دشمن صدای مرا نشوند چون من ایمان کافی ندارم می ترسم صدایم بلند شود و طاقت نیاورم عملیات لو می رود. حاج علی چفیه را در دهان علی گذاشت، او همچنان می سوخت و لبخندی بر لب داشت، خون دور تا دور علی را گرفته بود علی چشمانش باز بود و به همرزمانش که می خواستند به او کمک کنند اشاره می کرد که به عملیات بپردازید ، بروید. انگار که نور الهی را می دید واقعاً نور الهی را مشاهده می کرد در این احوال دائم نام ائمه اطهار را بر زبان می آورد و چهره اش هر لحظه نورانی تر می شد و گویی خوشحال بود که توانسته بود دین خود را نسبت به اسلام ادا کرده باشد چون او از ناحیه پهلو همانند فاطمه زهرا اسیب دید و سوخت و به شهادت رسید
چکیدهای از وصیت نامه شهید
با درود و سلام به مولایمان امام مهدی(عج) و نایب برحقش رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی. تمامی دوستان را سفارش می کنم به تقوای الهی و پیروی از رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی، که خداوند به ما منت نهاده که در این روزگار چنین رهبری عطا فرموده است و حتما نماز جمعه را فراموش نکنید که ما هرچه داریم از ارتباط با خداوند است و بدانید که دنیا و زرق و برق دنیا همهاش فناپذیر است، آنچه باقی میماند خداست. در پیشگاه خداوند رفتن ترس نیست اما ظلمتهایی که در این دنیا برای خودمان درست کردهایم ترس دارد، علاقه به دنیا و مظاهر دنیوی دل را میمیراند اما یاد خدا دلها را زنده میکند.
امید است که در این را ه ثابت قدم بمانیم وقیامت شرمنده شهدا نباشیم
سلام بر شهیدان انانکه از هستی خود گذشتند
دعا یم این است
که زلال شویم
چون آب
و ببخشیم
چون خورشید
و زنده شویم
بر قدم مولایم
حضرت عشق
👇👇👇👇
در روز آخر چله (امروز)
جهت شکرانه سه کار انجام دهیم:
۱)صدقه برای سلامتی امام زمان علیه السلام
۲) خواندن دو رکعت نماز شکر
۳) اطعام در حد توان
یا علی مدد ✋
33.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
شهید، چیز عظیم و حقیقت شگفت آوری است.
👈ما چون به مشاهده شهدا عادت کرده ایم و گذشتها و ایثارها و عظمتها و وصایا و راهی که آنها را به شهادت رساند، زیاد دیده ایم، عظمت این حقیقت نورانی و بهشتی برایمان مخفی میماند؛ مثل عظمت خورشید و آفتاب که از شدّت ظهور، برای کسانی که دائم در آفتابند، مخفی میماند.
در دوران گذشته،وقتی که یک نمونه از این نمونه های شهدای امروز ما، از تاریخ صدر اسلام معرفی میشد و شرح حال او بیان میگردید، تغییر واضح و شگفت آوری در دلها و جانها و حتی در نیّتها به وجود میآورد. هر یک از این ستارگان درخشان، میتواند عالمی را روشن کند. بنابراین، حقیقت شهادت حقیقت عظیمی است.
اگر این حقیقت، به وسیله کسانی که امروز در قبال شهیدان مسؤلیت دارند، زنده بماند، حفظ و تقدیس گردد و بزرگ نگاه داشته شود، همیشه تاریخ آینده ما، از این ایثار بزرگی که آنان کردند، بهره خواهد برد. همچنان که تاریخ بشریّت، هنوز از خون به ناحق ریخته سرور شهیدان تاریخ، حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السّلام بهره می برد؛ چون کسانی که وارث آن خون بودند، مدبّرانه ترین و شیواترین روشها را برای زنده نگهداشتن این خون به کار بردند.
👈گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.
👈 رنج سی ساله امام سجّاد علیه السّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند.
👈امروز، ما چنین وظیفه ای داریم.
امام خامنه ای 1376/02/17
#چله_دوازدهم_در_یک_نگاه
3.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸لباس شهادت ...
بیش از یک سال هست
که با این روایت مأنوسم ...
و هر بار که گوش می دهمش ...
برایم #تازگی دارد ...
.
.
✅گوش بدهید و آسمان را حس
کنید
أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی:
صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة،
وَ الصَّولَةِ الحَیدریَّة،
و العِصمَةِ الفاطِمیَّة،
❣️و الحِلمِ الحَسَنِیَّة❣️
و الشّجاعَةِ الحُسَینِیَّة،
و العِبادَةِ السَّجّادِیَّه
و المآثِرِ الباقِریَّة،
و الآثار الجَعفَرِیَّة،
و العُلومِ الکاظِمیَّة
و الحُجَجِ الرَّضَوِیَّة،
و الجُودِ التَّقَوِیَّة،
و النَّقاوَةِ النَقَوِیَّة،
و الهَیبَةِ العَسکَریَّة،
و الغَیبَةِ الإلهیَّة،
القائمِ بِالحَقِّ، و الدّاعی إلی الصِّدقِ المُطلَقِ، کَلمةِ الله، و أمانِ الله، و حُجّةِ الله، القائمِ بِأمرِ الله، المُقسِطِ لِدینِ الله، الغالِبِ لِأمرِ اللهِ، و الذّابِّ عن حَرَمِ الله، إمام السّرِّ والعَلَنِ، دافعِ الکَربِ والمِحَن، صاحبِ الجُودِ و المِنَن، الإمامِ بِالحَقِّ،
❣️أبی القاسِم محمّدِ بن الحَسن❣️
صاحبِ العَصرِ والزَّمان،
وقاطعِ البُرهان،
و خَلیفةِ الرَّحمان،
و شَریکِ القُرآن،
و مُظهرِ الإیمان،
و سیِّد الإنسِ والجان
صلوات الله و سلامه علیه و علیهم اجمَعین
﷽
سلام علیکم
سیزدهمین چله شهدا
با عنوان
☀️ #چله_مهدوی_حسنی ☀️
👇👇👇
در این ۴۰ روز به نام نامی
☀️ حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف
☀️ و امام حسن مجتبی علیه السلام
مهمان شهدایی هستیم که
❣️سرّی آشکار شده با امام زمان علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام دارند.
در این ۴۰ روز مراقبت می کنیم بر
✅ دعای مکارم الاخلاق (حداقل روزی یک بند آن قرائت شود بطوریکه در طول این ۴۰ روز دوبار کل دعا خوانده شود)
✅ انجام اعمال ماه شعبان به ویژه صلوات شعبانیه
#المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اولین روز از ❣چله سیزدهم❣
سر سفره ی شهید🌷مصطفی ابراهیمی مجد🌷
👇👇👇
شهیدی که امام زمان(عج) را دید
شهید مهندس «مصطفی ابراهیمی مجد»، فرزند احمد در سال 29/7/1333 در تهران دیده به جهان گشود. وی در سال 26/6/ 1360در منطقه عملیاتی دارخوین به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید در گلزار شهدای بهشت زهرا ( س ) تهران در قطعه 24 ردیف 95 شماره 24 به خاک سپرده شده و روزانه توجه زائران بسیاری را از اقصی نقاط کشور و حتی دنیا به زیارت مزارش جلب می نماید .