فراخوان ثبت نام در سپاه آخرالزمان
امام عصر علیه السلام در نظر دارند برای تکمیل سپاه آخرالزمانی خود از انسانهای غیور ثبت نام بعمل آورند.
شرایط ثبت نام :
1.ایمــــــان.
2.تقـــــوا.
3.عمـــل صالح.
4.اخلاص در عمل.
5.صبر و بردباری.
6.شجاعت.
7.صداقت.
8.امانت داری.
9_مراقبت بر دعای مکارم الاخلاق وعمل به آن
و ...
مدارک مورد نیــاز :
1. یک قطعه عکس زمینه سفید از آیینه قلبتان .
2. شناسنامه معرفت علمی و عملی به آقا امام عصر علیه السلام و دو کپی از آن .
3. کارت معافیت از گناه یا پایان دوره معصیت .
4. توبه نامه معتبر ممهور به مهر امام حسین علیه السلام .
5. واریز فیش به مبلغ 1000 صلوات بویژه صلوات این ماه مبارک رمضان به حساب انتظار نزد بانک ظهور .
6. اعتقاد قلبی و راسخ به ولایت مطلقه حضرت حجت ابن الحسن العسکری .
از متقاضیان واجد شرایط درخواست می شود با همراه داشتن مدارک ثبت نام هر چه زودتر به نزدیکترین قرارگاه امام عصر علیه السلام مراجعه فرمایند .
قرارگاه های ثبت نام :
1. مساجد
2. حسینیه ها
3. حرم های مطهر
4. هیئت ( ترجیحا روضة حضرت زهرا )
برا تعجیل در فرج اقا امام زمان صلوات
📛 تلاش لیبرال های وابسته برای انتقام گیری از افغانی های مقیم ایران!
⁉️ آنتیتز انقلاب! در قم چه خبر است؟! (435)
🔻اخیرا عباس عراقچی در پاسخ به قلدری های آمریکا، به جای پاسخ دندانشکن دادن به مستکبرین، اعلام کرده افغانی های را از ایران اخراج می کنیم!!
یا للعجب از این منطق! گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری!!
جناب عراقچی! افغانی های ایران، کمترین خدمتی که به ایران و تشیع کردند را در قامت مجاهدتهای فاطمیون ملاحظه فرمایید و با این حرفهای کودکانه دل مستکبرین را شاد نفرمائید!
آمریکا، اسرائیل و داعش، در بلوای اخیر، از دست لشکر فاطمیون و بسیجی های افغانی خون است، و این حرفهای شما، کاملا مطابق با خواسته های مستکبرین و تروریست های امریکایی و ارسرائیلی و داعشی است.
⛔️اگر خدمتی به این جماعت مظلوم نمی کنید، لطفا از ظلم مضاعف به آنها دست بکشید... اقلا بگذارید خون و کفن شهدای افغانی خشک شود، سپس به آنها خیانت کنید...
🔻به فرموده امام مظلومان عالم، حضرت سید علی: ☘️"#تهران و ایران #خانه_برادران_افغانی_ماست"! ☘️خناس های وابسته به غرب! از دسیسه علیه برادران افغانی ما دست بردارید....
#برادران_و_مجاهدان_افغانی
1_22119225.mp3
زمان:
حجم:
4.32M
🎵شور زيبا #شهدايي
🍃چقدر غريبونه بهونه ميگيرم ...
🍃گرفته دل من برا شهداي تيپ فاطميون....
🎤🎤 #سیدرضا #نریمانی
﷽
سلام علیکم
در بیست ونهمین روز از
☀️ #چله_مهدوی_حسنی ☀️
مهمان
❣️ شهید رجبعلی غلامی❣️ هستیم .
👇👇👇
در این ۴۰ روز به نام نامی
☀️ حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف
☀️ و امام حسن مجتبی علیه السلام
مهمان شهدایی هستیم که
❣️سرّی آشکار شده با امام زمان علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام دارند.
در این ۴۰ روز مراقبت می کنیم بر
✅ دعای مکارم الاخلاق (حداقل روزی یک بند آن قرائت شود بطوریکه در طول این ۴۰ روز دوبار کل دعا خوانده شود)
✅ انجام اعمال ماه رمضان ویژه صلوات ماه رمضان
#المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
روایتی از جوان شهید «افغانستانی» که در جنگ «ایران» روی سیمخاردارها خوابید
شهيدي که کسي تحويلش نگرفت(شهید رجبعلي غلامي)
مردان بی ادعا ،شهید افغانستان
جوان افغانستانی است که به ایران میآید؛ در کورههای آجرپزی مشغول به کار میشود و وقتی میشنود که در مرزهای جنوبی و غربی ایران، لشکری قصد تهاجم به ایران پیدا کرده است عازم جبههها میشود. 2 سال هم میجنگد و سرانجام شهید میشود.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
روایتی از جوان شهید «افغانستانی» که در جنگ «ایران» روی سیمخاردارها خوابید شهيدي که کسي تحويلش نگرف
رجبعلی غلامی» متولد شهر لار کابل در افغانستان بود. شهیدی که 16 خرداد سال 64 در عملیات والفجر 9 به شهادت رسید. روی مزار این شهید که در بجستان قرار دارد، نوشته شده است: «مادران و خواهران بر سر مزار من گریه کنید که من در این شهر غریبم و پدر، مادر و خواهری ندارم که برایم گریه کنند». وی در زمان بمباران افغانستان توسط شوروی از خانوادهاش جدا و برای فرار از خدمت به حکومت کمونیستی در سن 11 سالگی به ایران مهاجرت کرد و در شهر بجستان سکنی گزید.
مردان بی ادعا
نيروهاي شهيد کاوه شب عمليات رسيده بودند به ميدان مين؛ به هر زحمتي آن را رد کردند اما حالا رسيده بودند به سيم خاردارهاي حلقوي.
سيم خاردارهاي همه يکجا جمع شده بودند و اگر ميبريديشان کل معبر منفجر مي شد.
وقت تنگ بود؛ گره به کار عمليات افتاده بود.
ناگهان نوجواني آمد و خوابيد روي سيم خاردارها
بچه ها هم معطل نکردند؛ همه ي سيصد نفر گردان که از رويش عبور کردند عمليات شروع شد.
زير منور بچه ها ديدند که خون از بدن سوراخ سوراخش روان شده بود.
همان موقع به سختي دستانش رو به آسمان بلند کرد و گفت: خدايا! تحمل ندارم! شهادت را نصيبم کن.
لحظه اي نگذشت که تيري آمد به چشمش خورد و او را آسماني کرد.
قسمت جانسوز ماجرا اما آن جايي است که وقتي پيکر شهدا را آوردند براي تحويل به خانواده ها
پيکر شهید رجبعلي غلامي را کسي نبود تحويل بگيرد.
خانواده اش را در جنگ افغانستان از دست داده بود...
امروز را به ياد کساني باشيم که در اين دنياي خاکي کسي را ندارند
همه ما خاطراتی شنیدهام از شرایط سخت جنگ و این که در مواقعی برای عبور از معبری و رسیدن به مقصدی، وقتی فرصتی برای پاکسازی منطقه از سیمهای خاردار وجود نداشت برخیها پیدا میشدند، فداکاری میکردند، روی سیمهای خاردار میخوابیدند و بقیه از روی آنها رد میشدند تا عملیات سپاه اسلام متوقف نماند. شهید قصه ما، همان جوان افغانستانی برای اینکه خاک ایران به دست بیگانگان نیفتد، روی سیم خاردارها میخوابد: «رجب غلامی در روز 6 اسفند ماه سال 1362 در منطقه کردستان، به همراه یک گردان پس از باز کردن معبر مین به سیم خاردار حلقوی میرسند که به هیچ عنوان نمیشده آنرا قطع کنند، اگر سیم را قطع میکردند سیمها جمع شده و معبر منفجر میشد.در این وقت این شهید با همرزم خود با نام «شریفی مقدم» تصمیم میگیرند که یک نفر بر روی سیم خاردار بخوابد، ابتدا شریفی مقدم قصد داشته این کار را انجام دهد، ولی شهید غلامی به او التماس میکند و او را قسم میدهد که بگذار من این کار را انجام دهم و این افتخار را از من نگیر.
سرانجام شهید رجب غلامی بر روی سیمهای خاردار میخوابد و در حالی که خون از بدن پاکش جاری بوده، بیش از 160 نفر و بنا بر روایتی 300 نفر از روی بدن او عبور میکنند.وقتی همه عبور میکنند و او را از روی سیمها بلند میکنند، میبینند تمام بدنش غرق در خون است و درد میکشد.در همین حال دست به دعا برمیدارد و میگوید خدایا شهادت مرا برسان، در این لحظه بلافاصله تیری از سوی نیروهای عراقی شلیک میشود و به چشم چپ او اصابت میکند و همان جا به شهادت میرسد.»
پیکر شهید رجب غلامی تنها رسیده بود در بجستان. با توجه به اینکه او را همه مردم میشناختند و شهید غریبی هم بود که دور از کشور و خانواده اش تشییع می شد، همه متأثر بودند. آن زمان من در کلاس دوم راهنمایی بودم شنیدم که مردم تقاضا کرده اند چهره او را برای آخرین بار ببینند.
دوستان شهید برای اجابت تقاضای مردم پیکر او را لحظاتی در محوطه سپاه پاسداران گذاشته بودند. آن عده از اهالی بجستان که آمده بودند گریهکنان بر بالین او حاضر می شدند و حتی دانش آموزان راهنمایی هم آمده بودند.
وقتی ما در کنار پیکر شهید رسیدیم، دیدیم که لباس های او سوراخ سوراخ است مثل پیشانی اش و هیچ کس هم نمی دانست چرا؟