مدنی مبارزات سیاسی و اجتماعی خود را از دوران تحصیل در قم آغاز کرد و در اولین فعالیتهای خود مدتی به زادگاه خود آذرشهر بازگشت و علیه نفوذ اقتصادی، اجتماعی بهائیان در آذرشهر سخنرانیهایی کرد که به اخراج بهائیان از شهر منجر شد. در پی آن شهربانی آذرشهر وی را مدتی به همدان تبعید کرد.[۷]
هنگامی که سید مجتبی نواب صفوی برای اعدام احمد کسروی به ایران میآمد، آیتالله مدنی اندوختهای را که برای خرج ازدواجش کنار گذاشته بود، به نواب داد.[۸]
در دورۀ زمامداری جمال عبدالناصر در مصر، مدنی در رأس هیئتی از علمای ایرانی حوزه علمیه نجف برای افشاگری علیه دولت کودتای فضلالله زاهدی به آن کشور سفر کرد.[
در پنجم مرداد سال ۱۳۴۱ وی از عراق وارد همدان شد و در جریان اعتراض به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سخنرانی خود در مسجد جامع همدان، مردم این شهر را به حمایت از مبارزات حوزۀ علمیه قم فراخواند[۱۰] و در کنار سایر علمای همدان تلگراف اعتراضآمیزی نسبت به تصویب این لایحه به اسدالله علم مخابره کرد[۱۱]
پس از درگذشت آیتالله سید محسن حکیم، مرجعیت آیت الله خمینی را در همدان مطرح کرد؛ بهطوری که ساواک گزارش داد وی بیش از یک سوم اهالی همدان را مقلد امام کرده است. رفتوآمدهای وی به همدان و نجف تا اوایل سال ۱۳۵۰ ادامه پیدا کرد و در این زمان به دعوت مردم و روحانیون شهر خرمآباد به آن شهر رفت.[۱۲]
در خرمآباد فعالیت خود را با تدریس درس خارج در حوزۀ علمیۀ کمالوند آغاز کرد و پس از مدتی سرپرست این مدرسه شد. با گذشت زمان اندکی به عنوان وکیل تامالاختیار امام خمینی و نمایندۀ ایشان به روحانیان و مردم خرمآباد معرفی شد. با ادامۀ سخنرانیهای سیاسی مدنی، در مهرماه ۱۳۵۴ از ساواک تهران به ساواک لرستان دستوری ابلاغ شد که وی به مدت سه سال به منطقۀ نورآباد ممسنی اعزام گردد و مجددا در مرداد ۱۳۵۶ محل تبعید وی به گنبدکاووس تغییر پیدا میکند. به دلیل بیماری ایشان، کمیسیون امنیت اجتماعی خرم آباد محل تبعید وی را از مرداد ۱۳۵۷ به شهرستان مهاباد تغییر میدهد.[۱۳]
با محاصرۀ منزل امام خمینی در مهر ماه ۱۳۵۷ در نجف وی همراه جمعی از روحانیون تبعیدی با صدور اعلامیهای به این اقدام رژیم بعثی عراق اعتراض نمود.[۱۴]
اوایل دی ماه ۱۳۵۷ در میان استقبال مردم همدان وارد این شهر شد و رهبری مبارزات ضد رژیم مردم را بر عهده گرفت. در ۲۱ بهمن سال ۱۳۵۷ که لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه برای سرکوبی مردم انقلابی به سمت تهران به حرکت درآمد، با دستور وی مردم کفنپوش همدان با دست خالی ضمن تقدیم شماری شهید، از حرکت تانکها جلوگیری کردند
دهم آبان ۱۳۵۸ با حکم امام به عنوان امام جمعه تبریز منصوب شد[۱۹] امامت جمعه وی با مخالفت اعضای حزب جمهوری خواه خلق مسلمان روبهرو شد و چند مرتبه جایگاه نماز جمعه را به آتش کشیدند.[۲۰]
پس از آغاز جنگ، مدنی در تقویت روحیه رزمندگان اسلام تلاش میکرد وی با پوشیدن لباس رزم و شرکت در جبهههای نبرد، حضور در کنار نیروهای ایرانی و شرکت در مجالس دعا و نیایش آنان، مشوق رزمندگان بود.[
آیت الله سید اسدالله مدنی در ساعت ۱۳:۴۵ بیستم شهریور ۱۳۶۰ پس از اتمام مراسم نماز جمعه توسط سازمان مجاهدین خلق به شهادت رسید و در بیست و یکم شهریورماه پیکر او در تبریز و قم تشییع و در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد. امام خمینی در پیامی وی را شخصیتی دانست که عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمیاندیشید.
تشرف آیت الله مدنی محضر حضرت صاحب الزمان(عج)
تشرف آیت الله مدنی محضر حضرت صاحب الزمان(عج)
مرحوم آيتالله مجتهدی تهرانی که از علمای تهران بودند، نقل کردند: شبی در نجف بعد از اتمام نماز جماعت پشت سر آيتالله شهيد مدنی و خلوت شدن مسجد، ناگهان دیدم آقای مدنی شروع به گریستن کرد.
چون به من اظهار لطف داشتند به خودم جرأت دادم و علت گریه ناگهانی ايشان را پرسیدم.
ایشان فرمودند: بعد از نماز یکی گفت: امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را دیده است که به او فرمودهاند: "ببین این شیعیان بعد از نماز بلافاصله به سراغ کارهای خود رفتند و هيچ کدام برای فرج من دعا نکردند".
من هم تا این را شنیدم متأثر شدم و گریستم.
آيتالله مجتهدی فرمودند: بعدها متوجه شدم امام زمان (عج) این گلایه را به خود ایشان (شهید مدنی) گفته بودند.
شادی روح مطهر و علو درجات
شهید محراب🌷
شهید مدنی🌷
صلوات
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌺
سلام علیکم
اعمال امروزمان را از طرف عالم شهید🌷
شهید محراب🌷
محمد صدوقی🌷
تقدیم می کنیم به محضر آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام
شهید آیت الله صدوقی، در سال 1287 هجری شمسی، در دارالعباد یزد به دنیا آمد و در اوان کودکی، پدر و مادر خویش را از دست داد. دوران تحصیل ایشان، در شهرهای یزد، اصفهان و البته بیشتر قم رقم خورده است. آن بزرگوار در سال 1330، به علت اصرار مردم یزد به زادگاه خود بازگشت و به ساماندهی وضعیت دینی و معیشتی مردم پرداخت.
در 1341 همگام با امام خمینی رحمه الله، نهضت را شروع کرده و با اطلاعیههای آتشین و مبارزات خود، عرصه را بر رژیم سخت کرد. اسناد باقی مانده از ساواک استان یزد و نیز استانهای مجاور، بیانگر نفوذ ایشان در شهرهای مختلف کشور بوده است. آن شهید سعید پس از انقلاب، به عنوان نماینده ولی فقیه در یزد و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان برای تدوین قانون اساسی خدمت نمود و در تیرماه 1361، پس از نماز جمعه به دست منافقان خائن به شهادت رسید.
عشق و علاقه به اهل بیت علیهمالسلام
روش زندگی و سخنانی که از شهید صدوقی به یادگار مانده، بیانگر ارادت خاص ایشان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهمالسلام است. شهید صدوقی از آغاز تشکیل خانواده، همواره مقید بود که یک روز در هفته، مجلس سوگواری و ذکر فضایل اهل بیت علیهمالسلام را در منزل برگزار کند. او حتی در دوران اختناق رضاخان نیز از این روش پسندیده دست برنداشت و با برپایی این مجالس، مردم را در راه خوشهچینی از فضایل و برکات ذکر اهل بیت علیهمالسلام یاری میرساند.
روح جوانپذیری
شهید آیت الله صدوقی، نه تنها با احترام به بزرگان، مقام آنان را در اجتماع ارج مینهاد؛ بلکه در جذب جوانان و تربیت آنان نیز تلاش وافری از خود نشان میداد. زمانی که آن بزرگوار به یزد آمد، حدوداً 45 ساله بود، ولی چنان با نسل جوان صمیمی گردید که بیشتر شرکتکنندگان در نماز جماعت ایشان، جوانان بودند. شهید صدوقی میدانست که با ورود جوانان به مساجد، آنها آداب و سنتهای اسلامی را فرامیگیرند و در محیط مسجد و مسجدیان، پایبندی بیشتری به اسلام از خود نشان خواهند داشت.