eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
همسر شهید👇👇👇 علی اکبر به عنوان مسئول آموزش پادگان يدالله‌زاده (گهرباران) اعزام و مسئوليت آموزش گروه‌هاي مقاومت و بسيج را بر عهده گرفت. من هم براي آموزش‌هاي بسيج به پايگاه مي‌رفتم. در يك روز، وقتي در صف آموزش ايستاده بوديم، چند تا از خواهرها خنديدند، علي اكبر اخم‌هايش را در هم پيچيد و پرسيد:«كي بود خنديد؟» همه من را نشان دادند، هوا تاريك بود. علي اكبر خيلي قاطع رو به من كرد و گفت:« 10 تا كلاغ پر برو، خواهر بسيجي!» من هم گفتم: چشم چاره‌اي هم جز كلاغ پر رفتن نداشتم. كلاغ پر رفتم و در صف ايستادم. به دوستان و باقي خانم‌ها گفتم: من ديگر همراه شما به آموزش نمي‌آيم، شما هر كاري مي‌كنيد گردن من مي‌اندازيد. آنها هم گفتند:‌گفتيم شايد تنبيه تو را آسان‌تر بگيرد!» تنبيه علي اكبر برايم سخت بود. آن زمان من چهار ماهه باردار بودم. در پادگان گهرباران همراه خواهران بسيجي آموزش مي‌ديدم. . روزها كلاس تاكتيك، تخريب و... داشتيم و شب‌ها هم رزم شبانه. شب‌ها پست هم مي‌داديم. شب‌هاي سرد زمستان كه سرما تا مغز استخوانمان را مي‌سوزاند. آموزش پادگان تمام شد به سمت روستاي ولشكلا حركت كرديم. علي اكبر را كه ديدم، گفتم:«خوب من را تنبيه كردي.» پرسيد: كجا! گفتم: «در پادگان! 10 تا كلاغ پر!» گفت: مگر تو بودي كلاغ پر رفتي؟ گفتم يعني من را نشناختي؟ گفت: خدا مي‌داند اصلاً‌ نشناختم. مدت پنج ماهي در آنجا خدمت كرد. در آن مدت در روستاهاي مختلف هم كلاس قرآن، اسلحه‌شناسي و سخنراني ترتيب مي‌داد.
علی‌اکبر به خاطر ارادت و عشقی که به امام‌حسین(ع) داشت، نام فرزندمان را حسین گذاشت. او اگر چه دختر دوست داشت اما خداوند را به خاطر وجود حسین شکر می‌کرد. بچه را در آغوش گرفت و بوسید، از من پرسید: «رزمنده است یا رزمنده‌پرور؟» گفتم: «رزمنده!» علی‌اکبر می‌دانست که فرزندش بعضی از خصایص را از والدین به ارث می‌برد و بعضی دیگر را از محیط کسب می‌کند. برای همین روی لقمه حلال تأکید زیادی داشت. 
بعد از رفتن همسرم مسوولیت من در تربیت حسین بیشتر شد و مسوول نگهداری از تنها یادگار شهید شدم. علی‌اکبر برای پسرمان حسین این گونه نوشته است: «پسر عزیزم! به عنوان یک پدر سفارش می‌کنم، شما که در سایه جمهوری اسلامی بزرگ شده‌ای، خط قرآن و خط توحید را ادامه دهید تا کافران نتوانند این خط را از بین ببرند و تا می‌توانی نماز شب را ترک نکن و همیشه با وضو و غسل شهادت باش، به خاطر اینکه اگر انسان این برنامه الهی را داشته باشد، به ملکوت اعلی خواهد رسید.»
شب شهادت علی‌اکبر، پدرم خواب دیده بودند که پلنگی قلبش را از سینه درآورده و خورده بود. تعبیرش این بود که پلنگ دشمن است و قلب یکی از بچه‌ها. پدر گفت: «سیده زبیده! یکی از نزدیکان ما شهید می‌شود.» آن شب حسین تا صبح گریه می‌کرد و بی‌قرار بود. هر کاری می‌کردم ساکت نمی‌شد. مادرم هم خیلی زود از صحرا بازگشت، دلشوره عجیبی داشت. در همین حال و اوضاع حاج رحیم یکی از هم محلی‌هایمان از راه رسید و گفت: «بیچاره شدیم، دو تا شهید داده‌ایم.» پدرم به طرفش رفت، رنگ او هم سفید شده بود، تمام وجودم گر گرفت. پدر از او پرسید: «چه کسانی هستند شهدا؟!» حاج رحیم گفت: «‌علی‌اکبر دامادت!» پدرم گریه کرد. حسین را در آغوش گرفتم و به سمت پدرم رفتم. گفتم: «چرا گریه می‌کنی؟! باید صبر داشته باشی پدر » با صدای در به طرف در حیاط رفتم، همه مردم و اهالی روستا وارد حیاط شدند. همه اشک می‌ریختند و گریه می‌کردند اما من دوست داشتم به وصیت علی اکبرم عمل کنم. علی در نامه‌ای برایم نوشته بود: «خدمت همسر ارجمند و محبوبم؛ سلام علیکم. رحمت مهربانم! مدتی است که شما را زیارت نمی‌کنم و تا اندازه‌ای سخت می‌گذرد اما چه باید کرد که این متجاوزین کاری در شهرها کرده‌اند که انسان شرمش می‌آید که همیشه در خانه باشد... بعد از مرگم در جلسه‌ها و تشییع جنازه‌ها هرگز گریه نکن، می‌دانم که نمی‌کنی، مرحمت عزیزم! بعد از شهادت من اختیار در دست توست و من راضی هستم... شب بیست و یکم ماه رمضان، 61/4/21.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیتنامه شهید🌷 👇👇👇👇 به مادرم بگوئید كه خوشا به حال تو كه چنین فرزندی در راه دین داده اید، فقط و فقط در خط امام خمینی و روحانیت مبارز باشید… خدای بزرگ! به مادرم صبر، به خواهرانم استقام، به برادرانم ایمان عطا كن تا در مقابل دشمنان قرآن بعد از شهادتم مثل كوه بایستند… 😭😭😭 خدایا! خیلی من می ترسم از آن روزی كه نكند كه این جان من مورد تائیدات واقع نشود. این خیلی ترس دارد، خیلی گرفتاری دارد. امیدوارم تمام برادران برایم دعا كنند كه مورد تائید خداوند بزرگ بشوم... برادر عزیزم! در خانه مان پرچم جمهوری اسلامی نصب كنید كه دشمن بداند من جانم را برای جمهوری اسلامی داده ام. به خاطر خدای امام خمینی داده ام...👌 سلام بر قرآن! سلام بر امام خمینی! روح بدنم و سلول های اعضای بدنم و درود بر ملت همیشه در صحنه و درود فراوان بر شهیدان صدر اسلام و شهیدان ایران و شهید مظلوم دكتر بهشتی و یارانش.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
در عمليات رمضان در منطقه شلمچه نامه ای نوشت و روی سينه دوست شهيدش گذاشت و سپس به برادر خانم خود ـ عل
پنج‌شنبه و جمعه به نجف و كربلا مي‌رويم شهيد علي اكبر درويشي و همرزمانش در جوار امامزاده روستاي ولشكلا آرميده‌اند. يك‌بار كه يكي از بستگان سر مزار ايشان ابراز دلتنگي كرده بود، در خواب میبیند كه مزار شهيد علي اكبر درويشي باز شد، ديده بود ايشان جايگاه خاصي در امامزاده دارد. شهيد مي‌گويد: «روزها محل اقامت من و شهدا اينجاست. اگر كاري داشتيد اينجا بياييد اما پنج‌شنبه و جمعه به سمت نجف و كربلا مي‌رويم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج مهدی رسولی4_1203373604964663313.mp3
زمان: حجم: 3.52M
🌹🕊 اگہ یه روز فرشتہ ها بگن چے میخواے از خدا چشمام رو باز میڪنم و میگم بہ خواهش و دعــــا •°(شهـ💔ـادت همۂ آرزومہ)°• #حاج_مهدے_رسولے🎤
✿ #رهبر_انقلاب :توجه کنید که همین‌طور آدم به زبان بگوید: استغفرالله، استغفرالله، استغفرالله، اما حواسش این طرف و آن طرف باشد، این فایده‌ای ندارد؛ این استغفار نیست. ●استغفار یک دعاست، یک خواستن است؛ باید انسان حقیقتاً از خدا بخواهد و مغفرت الهی و گذشت پروردگار را بطلبد: من این گناه را کرده‌ام؛ پروردگارا! به من رحم کن، از این گناه من بگذر. ●اینطور #استغفار کردنی نسبت به هر یک از گناهان، مسلماً غفران الهی را پشت سر خواهد داشت؛ خدای متعال این باب را باز فرموده است. ۱۳۸۶/۰۶/۲۳ @Esteftaate_rahbar
#سید_آزادگان #حاج_آقا_ابوترابی هر خدمتی به‌ هر صورت‌ و هر نوع‌ به‌ جامعه‌ بشريت‌ و افراد، خواه‌ مسلمان‌ و خواه‌ كافر، خواه‌ گبر و خواه‌ يهودی، در هر زمان‌ و هر شرايطی، ياری‌ علی (ع) است‌ كه‌ او به‌ ياری انسان‌ها برخاست‌ و ياری‌ آنان‌ را از ما طلب‌ است‌ و فرزندشان‌ #امام‌_زمان_عج در انتظار ياری‌ همه بشريت‌ و همه جوامع، در انتظار فرج‌ لحظه‌ شماری می‌كنند. ‌‌به‌ اميد آنكه‌ با خدمت‌ بی‌دريغ‌ و مخلصانه، هرچند پر رنج‌ و سخت، در شمار بهترين‌ ياران‌ و ياوران‌ و شيعيان‌ راستين‌ علی (ع) و منتظران‌ بر حق‌ #امام‌_زمان_عج‌ به‌ حساب‌ آييم. کتاب منشور پاکی و خدمتگزاری #سالروز_ارتحال #راهش_پر_رهرو
♦ غنیمت دانستن روزهای آخر 🔹 رهبر انقلاب: پروردگارا! شبهای ماه رمضان سپری شد، روزهای ماه رمضان درنوردیده شد و ما نمیدانیم که در این روزها و شبهائی که گذشت، چه مقدار توانستیم ظرف وجود خودمان را از رحمت تو، از عنایت تو لبریز کنیم: «إن لَم تَکُن رَضِیتَ مِنّا فَالآنَ فَارضِ مِنّا»؛ پروردگارا! اگر تا این لحظه ما نتوانسته‌ایم رضایت و خشنودی تو را کسب کنیم، درخواست و تمنا میکنیم که در همین لحظه رضایت خودت را شامل حال ما بفرما. ۱۳۸۹/۰۶/۱۴ 🌷 #مواعظ_رمضانی