eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
😳😳👇 یه بنده خدایی میگفت : یه شوهرخاله داشتم مغازه ی خوار و بار داشت خیلی به شهدای مدافع حرم گیر میداد ...😞 همش میگفت رفتن بجنگن واسه بشار اسد و سوریه آباد بشه😒 و به ریش ما بخندن و ... خیلی گیر میداد به مدافعان حرم گاهی وقتا هم میگفت اینا واسه پول میرن ☹️خلاصه هرجا که نشست و برخواست داشت پشت شهدای مدافع حرم بد میگفت تا اینکه خبر شهادت💔 شهید محسن حججی خبرساز شد و همه جا پر شد از عکس و اسم مبارک این شهید👌 شبی که خبر شهادت رو آوردن خاله اینا مهمون ما بودن شوهرخاله ی منم طبق معمول میگفت واسه پول رفته و کلی حرفای بد و بیراه😐ما خیلی دلگیر میشدیم مخصوصا از حرفایی که در مورد گفت بغض گلومو فشار میداد😢 و اما هرچی بهش میگفتیم اشتباه میکنی گوشش بدهکار نبود اخرشم عصبی شد و از خونمون به حالت قهر رفت😞یه هفته بعد از جلو مغازش که رد میشدم چشمام گرد شد😳😳 چی میدیدم اصلا برام قابل باور نبود . یه عکس بزرگ از داخل مغازش بود همون عکسی که شهید دست به سینه ایستاده باورتون نمیشه چشمام داشت از حدقه درمیومد رفتم توی مغازه احوالپرسی کردم یهو دیدم زارزار گریه کرد😭. گفتم : چی شده چه خبره این عکس شهید این رفتارای شما😕شوهرخالم گفت : روم نمیشه حرف بزنم کلی اصرار کردم آخرش با خجالت گفت : اون شبی که از خونتون با قهر اومدم بیرون رفتم خونه ، شبش خواب دیدم روی یه تخت دراز کشیدم یه آقایی اومد خونمون کنار تختم نشست☺️ به اون زیبایی کسی رو توی عمرم ندیده بودم ، هرکاری کردم نتونستم بلند بشم، توی عالم رویا بهم الهام شد که ایشون قمر بنی هاشم علیه السلام هستن😭سلام دادم به آقا،آقا جواب سلاممو دادن و روشونو برگردوندن 😭گفتم آقا چه غلطی کردم من، چه خطای بزرگی از من سر زده😭آقا با حالت غضب و ناراحتی فرمودند : آقای فلانی ما یک هفته هست که برای شهید محسن عزاداریم تو میای به شهید ما توهین میکنی ؟ 😭😭یهو از خواب پریدم تمام بدنم خیس عرق بود ولی میلرزیدم 😞متوجه شدم چه غلطی ازم سر زده شروع کردم توبه کردن و استغاثه توروخدا گول حرفای بیگانگان رو نخورید به خدا شهدا راهشون از اهل بیت جدا نیست😔 تموم بدنم میلرزید و صدای گریه هامون فضای مغازشو پر کرده بود 😭😭بمیرم برای غربت و عزتت محسن جان حالا میفهمم چرا رهبرم گفت حجت بر همگان شدی 😔😭💔 شب جمعه و یاد شهدا 🌷🌷 مارا فراموش نکنید نزد اباعبدالله علیه السلام 😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفدهمین روز از چله شانزدهم در هشتم شهریور سر سفره 🌷 شهید محمد علی رجایی 🌷هستیم
ضعف مرا به حساب انقلاب و مکتب من نگذارید اين جمله با همه حرف می زد... نصب كرده بود پشت ميزش خيلي مواظب بود خلاف زير دستانش را كسي به نام انقلاب نگذارد از انقلاب براي خودش مايه نمي گذاشت هيچ وقت
شهید محمدعلی رجایی شهید محمد علی رجایی، درسال ۱۳۱۲ شمسی، در شهرستان قزوین متولد شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۵۸، مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را به عهده گرفت و در زمان وزارت خود موفق به دولتی کردن کلیه مدارس شد. سپس به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و به دنبال تمایل مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۸ مرداد ۵۸ به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران به مجلس معرفی شد و با رای قاطع به نخست وزیری انتخاب شد. به دنبال عزل بنی صدر از ریاست جمهوری، شهید رجایی با رای اکثریت مردم محرومی که شاهد تلاش های صادقانه این فرزند صدیق ملت و مقلد با وفای امام (ره) بودند، به ریاست جمهوری انتخاب شد.
رجایی فرزند امام و مرد ساده زیست این جمله فرزند امام و مرد ساده زیستی است که مردم ایران به لیاقت و شایستگی او رای اعتماد دادند. «من از آموزش و پرورش نمی روم ولو اینکه به من اجازه بدهند بیایم در یک مدرسه ای جارو کنم یا فقط تخته پاک کنم. به نظر من اگر در مملکت خدمتی معنی دارد، معلمی است». رئیس جمهوری و نخست وزیر ۲۸ روزه ایران، درس های بزرگی برای مسئولان و مقامات کشور بر جای گذاشته اند که پیش از قبول پست و مقام باید این واحدهای درسی عبرت آموز را طی کنند. برای تداوم انقلاب احتیاج به کار و تولید بیشتر رئیس جمهوری شهید کشورمان معتقد بود: برای تداوم انقلاب احتیاج به کار و تولید بیشتر از یک سو و هزینه و مصرف کمتر از سوی دیگر است. انقلاب فقط با شعار و تظاهر، قوام و تداوم نمی یابد. شهید رجایی تخصص بدون تعهد را عاملی برای شکست در جامعه و انسان های بی تعهد را هم ردیف برخی افراد که علیه انقلاب حرکت می کنند می دانست. آینده کشور در دست توانای جوانان شهید رجایی درباره شغل شریف معلمی سخنان قابل توجهی دارد همانگونه که خود را همواره یک معلم نامید، سعی داشت در رفتار دولتمردان نیز معلمی را سرلوحه کارش قرار دهد. از شهید حجت الاسلام محمد جواد باهنر که او هم یک استاد و دبیر بود در نقش نخست وزیر استفاده کرد و وزرای کابینه خود را با رفتار یک معلم دلسوز بر سر کار نهاد. شهید رجایی معتقد بود که معلمی یکی از حساس ترین شغل ها در جامعه است. به طوری که اگر دبیران خوبی داشته باشیم قطعا دانش آموزان و دانش جویان خوبی تربیت می شوند که آینده کشور در دست توانای آنها خواهد چرخید.
آمریکا همواره به دنبال مجرای نفوذ در ایران است شهید رجایی معتقد بود: آمریکا پس از شکستی که از انقلاب اسلامی ما خورد، چگونگی حاکمیت معیارهای مکتبی و اسلامی را بر جامعه، افکار و مردم مسلمان متوجه شد و به دنبال یک مجرای نفوذی و ارتباط دیگری می گشت تا بتواند خمیرمایه اصلی انقلاب اسلامی که همانا بر ایمان و تقوی و معیارهای مکتبی حاکم بر جامعه است، دست یافته و نفوذ کند. لذا غرب به دنبال کسانی رفت که وجودشان پر از معیارهای غربی بوده و از این جهت بهترین راه را همان طرح مسأله تخصص یافته و مطرح کرد. اما شهید رجایی تخصص بدون تعهد را عاملی برای شکست در جامعه و انسان های بی تعهد را هم ردیف برخی افراد که علیه انقلاب حرکت می کنند می دانست.
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) می‌فرمایند: «عزیزان من! اساس در همه‌ی مسئولیت‌ها، "تدین، امانت و صداقت" است. اگر آدم‌های کارآمد، امانت و صداقت نداشته باشند، کارآمدی آن‌ها به نفع مردم تمام نخواهد شد».
انفجار و شهادت در ساعت سه عصر، صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخست‌وزیری برخاست. كاركنان به طرف محل انفجار دویدند. جمعیت زیادی از راه رسید. همه نگران رجایی و باهنر بودند. رجایی از چند روز قبل به فرمان حضرت امام خانواده‌اش را در یكی از واحدهای مسكونی نهاد ریاست‌جمهوری ساكن كرده بود تا دیگر مجبور به رفت‌وآمد به خانه‌اش نباشد. كمال، پسر سیزده ساله رجایی از دور شاهد شعله‌های آتش بود. او با حالی آشفته به مادرش تلفن كرد و ماجرا را با او در میان گذاشت تا همسر شهیدرجایی خودش را برساند. پیكرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر را به بیمارستان منتقل كردند. شدت انفجار به حدی بود كه ابتدا هیچ‌كس نتوانست كشته شدگان را شناسایی كند. جنازه‌ها را به بیمارستان انقلاب منتقل كرده و پیكر شهیدرجایی را در سردخانه قراردادند. هیچ‌كس نمی‌دانست كه این پیكر سوخته، بدن شهیدرجایی است. به فكر یكی از اطرافیان او رسید كه از روی دندان‌ها می‌توان فهمید كه پیكر سوخته، بدن شهیدرجایی است یا خیر؟ اما سوختگی آن‌چنان بود كه دهان رجایی به سادگی باز نمی‌شد. لحظاتی بعد یكی از پزشكان از راه رسید و پس از شستن لب‌ها با آب اكسیژنه، دهان را باز كرد و دندان‌ها دیده‌ شد، اما باز هم كسی او را نشناخت. همسر شهید رجایی به بیمارستان آمد و در سردخانه پیكر سوخته شهید‌رجایی را شناسایی كرد. با شنیدن خبر شهادت رجایی و باهنر، مردم به خیابان‌ها ریختند و ایران در سوگ رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر خود فرو رفت. با طلوع آفتاب روز نهم شهریور ماه مردم در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع كرده و با سردادن شعار «رجایی، رجایی! راهت ادامه دارد!» پیكر او و شهید باهنر را تا بهشت زهرا مشایعت كردند.
باورش سخت بود، برای همه؛ همین دو ماه قبل بود که بهشتی و 72 تای دیگر... برای خیلی ها انگار همه چیز به پایان رسیده بود. فقط قلب آرام امام بود که همه را آرام کرد آرام آرام وقتي فرمود: «رجایی و باهنر اگر نیستند خدا که هست»