eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
خادم مردم «او به مردم علاقه خاصی داشت و همواره در بین مردم مستضعف حضور داشت. عمر خود را برای ارشاد مردم صرف کرد. او معتقد بود اگر مردم آگاهی پیدا کنند و بسیج شوند، با وجود رهبری امام سدی محکم در حمایت اسلام اصیل به وجود خواهد آمد که هیچ سیلابی قدرت درهم شکستن آن را ندارد. بدین خاطر به روستاهای دوردست سر می‌زد. مردم آن روستاها باور نداشتند که وزیر مملکت روزی به درد دل‌های آن‌ها گوش دهد. هرگاه از محلات پایین شهر برای سخنرانی دعوت می‌شد، با کمال میل می‌پذیرفت.» فروتن و متواضع «ایشان انسانی فروتن و متواضع بود. هیچ وقت خود بروز نبود. اما در عین حال، به هنگام کار بسیار قاطع بود. ظاهری بسیار نرم و ملایم داشت، اما باطنش بسیار پرصلابت بود. حالت تواضع و فروتنی ایشان از دین باوری سرچشمه می‌گرفت. وقتی با استدلال و تحلیل به حقیقتی می‌رسید، نمی‌شد به راحتی نظرش را عوض کرد. مگر آن که کسی با استدلال و تحلیل بر نظرات وی خدشه وارد می ساخت، در آن صورت سخن حق را با فروتنی می پذیرفت.»
حجت الاسلام والمسلمين شهيد علي ايرانمنش، پسر دایی و همدرس شهيد باهنر ، ماجرای خواب عجیبی به صورت بی واسط از ایشان را نقل می کنند: اين خوابي كه من عرض مي كنم قبل از سال 1332 بود كه ما هنوز به قم نرفته بوديم. شهيد باهنر گفتند:در يك شب جمعه، يكي از اقوام كه فوت كرده بود و انسان متقي و اهل تهجد و نماز شب بود در خواب دیدم که ايشان از عالم بالا آمدند. جلو رفتم، فهميدم كه مرده. گفتم: چطوريد؟ گفت: حالم خوب و وضعم رو به راه است. گفتم: چطور از بالا به پايين آمديد؟ گفت: ما در عالم ارواح ملكوت اعلي هستيم و زندگي مان هم خوب است و امشب به ما اجازه دادند كه بياييم براي ديدن شماها.. بعد به من گفت: محمدجواد!؛ شما همان طور كه يك اسم روي كره خاكي داريد، طبق اعمال تان يك اسم مخصوص نيز در بالاها داريد كه به آن اسم شناخته مي شويد. _شهید باهنر گفت: من هم چسبيدم به دامن اين بنده خدا و گفتم: بايد بگويي اسم من در بالا چيست._ گفت: نام تو در عالم بالا ناصرالدين است يعني ياري كننده دين... حتي من گمان مي كنم كه ايشان از ميان 4 فرزندي كه دارند اسم فرزند اول شان را گذاشتند «ناصر» و احتمال مي دهم خوابي كه ايشان قبل از رفتن به قم براي ما نقل كردند، شايد همان خاطره خوابي بود كه (تحت تأثيرش) اسم اولين فرزندشان را گذاشتند؛ ناصر و حتي خواب هاي ديگري ديدند كه مي گفتند وضعيتِ بهشت را به من ارائه داده اند؛ با همان كيفيتي كه در قرآن و روايات هست و مي گفت آن قدر نور و صفا و آن قدر روشنايي بود؛ آن چنان كه آن چه در خواب ديده ام، نمي توانم وصف كنم و شهيد باهنر تا اين حد به مرحله صفاي باطن رسيده بودند. 📚جلد دوم كتاب «شهيددكتر باهنر؛ الگوي هنر مقاومت »
☀️ صبح امروز؛ تصویری از رهبرانقلاب در مراسم غبارروبی مضجع مطهر امام رضا علیه‌السلام. ۹۸/۶/۹ ▪️رَهبَرَم سَیِّد عَلی▪️ @rahbaram_seyed_ali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوزدهمین روز از چله شانزدهم سر سفره 🌷 شهید محمد تکلو بیغش 🌷هستیم
یه آرزو داشت که همیشه به زبون می آورد. می گفت می خوام روز عاشورای امام حسین (ع) عاشورایی بشم. روز عاشورا داشت جعبه های مهمات را جا به جا می کرد که صدای انفجار بلند شد! وقتی گرد و غبار خوابید دیدم سرش از بدنش جدا شده و به آرزویش رسید. #شهید_محمد_تکلو_بیغش محمد 19 ساله بود که قائم مقام گردان 154 لشکر32 انصارالحسین(ع) شد. سالها حضور در جبهه و جنگ و قبل از آن مبارزه با حکومت طاغوت از او فرماندهی کارآمد ساخته بود و تقدیر الهی بر این بود که در روز بيست و يكم شهريور ماه سال 1365 در جزيره مجنون و همزمان با روز عاشورا به شهادت برسد.
در اولين روز از بهار سال 1344 در ملاير به دنیا آمد. دوران پرجنب وجوش كودكي را در زادگاهش پشت سر گذاشت و براي تحصيل علم و دانش به مدرسه رفت. از کودکی عدالت جويي و مقابله با فساد و ستمگري با روح و جانش عجين بود. 13 سال داشت که وارد میدان مبارزه با طاغوت شد و همراه و همگام با مردم مبارز و آزاديخواه ملاير در تظاهرات و اعتراضات ضد ظاغوتي شركت مي‌کرد. با سن کمی که داشت در وسط میدان مبارزه بود، از هیچ چیز ترسی به دل نداشت و همیشه در پیشاپیش مبارزین با طاغوت حضور داشت. وجود افرادی مانند محمد کمک زیادی به نیروهای مبارز در طول انقلاب می کرد, او با سن کم جثه کوچک و تحرک زیادی که داشت هم مورد شک ماموران حکومت شاه قرار نمی گرفت و هم در لحظات حساس کمک خوبی برای مبارزین بود. پس از آنكه نظام الهي جمهوری اسلامی در ایران استقرار يافت و امام خمینی (ره) رهبري جامعه را برعهده گرفت محمد تكلو به فرمان آن رهبر فرزانه لبيك گفت و به خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. محمد در اواخر اسفند سال 1357 به همراه تعداد زیادی از جوانان روستای بیغش مسیر دویست کیلومتری روستای بیغش تا شهر قم را به عشق امام خمینی (ره) با پای پیاده برای زیارت و بیعت با امام پیمود و بر سر این پیمان تا لحظه شهادت بود.
او در دوران خدمتش در سپاه نیز همانند دوران سخت مبارزه با طاغوت فعال و تاثیر گذار ظاهر شد و با وجود سن کمی که داشت مسئولیت هایی را پذیرفت. آغاز جنگ تحميلي را باید نقطه عطفی در زندگی محمد تکلو دانست. پس از تهاجم همه جانبه ارتش بعث عراق به نمایندگی از قدرت های مستکبر جهانی که مرزهای هوایی , دریایی و زمینی ایران را آماج حملات وحشیانه خود قرار داده بود ماندن در شهر را جايز ندانست و لباس رزم پوشید و به جبهه شتافت. در آن دوران هم با توجه به این که نوجوانی بیش نبود با توان خوب و مسئلیت پذیری که داشت از ابتدای ورود به جبهه مسئولیتهایی را پذیرفت. مدتی به عنوان مربي تاكتيك بود و بعد از آن مسئولیت آموزش نظامي نیروها را به عهده گرفت. او در هر یک از مسئولیتهایش بهتر و تاثیر گذارتر از مسئولیت دیگر ظاهرشد. محمد 19 ساله بود که قائم مقام گردان 154 لشکر32 انصارالحسین(ع) شد. در این دوران ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. ازدواج نیز نتوانست کوچکترین خللی در اراده او برای حضور در جبهه ایجاد کند. همسرش او را برای حضور در جبهه تشویق می کرد. سالها حضور در جبهه و جنگ و قبل از آن مبارزه با حکومت طاغوت از او فرماندهی کارآمد ساخته بود اما تقدیر الهی بر این بود که در روز بيست و يكم شهريور ماه سال 1365 در جزيره مجنون و همزمان با روز عاشورا به شهادت برسد تا ایران اسلامی از داشتن چنین مرد بزرگی محروم شود. نیمی از قرآن را حفظ بود و می گفت برای من که در میدان جنگ هستم و هر لحظه امکان دارد مجروح شوم یا اسیر و یا شهید لذا بهترین مونس من در روی تخت بیمارستان در اسارت و یا در خانه قبر قرآن است. انس و تلاوت قرآن انسان را از آلوده شدن به گناه حفظ می کند. از او فرزندی به نام حمزه به یادگار مانده است.
حاج میثم مطیعی/Haj Meysam Motieedampayani-1396.mp3
زمان: حجم: 6.81M
یا حسین(ع) من کجا و لیاقت #اقامه ی عزای تو من کجا و کشتی نجات #روضه_های تو