۲۷ سال پیش در نیمه رمضان سال ۶۹ هجری شمسی در روز میلاد امام حسن مجتبی علیهالسلام به دنیا اومد به همین منظور نامش را محمدحسن گذاشتند. 😍
۲۶ سال بعد، پیکر تیر باران شدهاش در ماه صفر سال ۹۵، مصادف با تاریخ صحیح شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام و در تاسی به همان مولا، در جبههی مقاومت، تفحص شد.😭
در حدود یک ماه قبل نیز، شجرهنامهای صحیح از خاندان مادرش به دست آمد که ثابت میکرد پدر بزرگ مادریش آقای" محمد صدری ارحامی" با هفت واسطهی نسلی به خاندان صدر در عراق میرسند و از نسل امام حسن مجتبی علیهالسلام هستند.🌺
البته علاقه خاص محمدحسن به امام حسن مجتبی بماند☝️ و اینکه در مسجدی با نام امام حسن مجتبی(ع) فعالیت میکرد و دوستان مسجدیش بعد از شهادت او، با پروفایل عکس او گروهی را در تلگرام راه انداختند با نام امام حسنیها،❤️
شهید محمد حسن قاسمی مدافع حرم جامعه پزشکی🌺
اواسط مرداد ماه سال 95 بود که خبر شهادت «محمد حسن قاسمی» از نیروهای درمانی ایرانی حاضر در سوریه تایید شد و بدین ترتیب او به عنوان اولین شهید جامعه پزشکی ایران در راه دفاع از حرم اهل بیت(ع) لقب گرفت.
شهید «قاسمی» تکنسین بیهوشی و مسئول بیمارستانهای میدانی در چند منطقه از سوریه بود که پس از حدود ۳ سال حضور در میدانهای نبرد در راه دفاع از حریم اسلام به دوستان شهیدش پیوست.
در حادثه هدف قرارگرفتن آمبولانس نیروهای مقاومت در منطقه «حلب» سوریه علاوه بر شهادت «محمد حسن قاسمی»، یک پزشک مفقود، یک پرستار اسیر و یک پرستار دیگر با اصابت ۸ گلوله مجروح شد.
پس از گذشت نزدیک به ۴ ماه، صبح روز (شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۵)، پیکر پاک و مطهر این شهید با استقبال مسئولین و مقامات ارشد کشوری و لشکری، خانواده معظم شهدا و نیروهای نظامی و انتظامی، وارد فرودگاه بینالمللی شهرکرد شد و در مراسمی با شکوه توسط انبوه مردم ولایتمدار، مسلمان و انقلابی این شهر تشییع و در گلزار شهدای شهرکرد به خاک سپرده شد.
محمدحسن» یک سرباز به تمام معنا برای اسلام ناب و ولایت بود؛ با وجود اینکه کارشناس اتاق عمل بود، اما مدیر، راننده آمبولانس و رزمنده نیز بود و با هر نوع تفنگی میتوانست رزم کند؛ اگر جایی نیاز به سخنران بود خوب سخن میگفت، به زبان انگلیسی تسلط داشت؛ عکاس، فیلمبردار، شاعر و استاد کاراته بود.
برای تقویت جسم ورزشهای مختلفی انجام میداد و در کیوکوشین کاراته استاد بود؛ در شنا نجاتغریق بود؛ صخره نوردی و سنگ نوردی انجام میداد و به این شکل توانایی جسم خود را افزایش میداد.
در هیاتهای مذهبی مختلف حضور فعال داشت و بیش از ۲۰ مرتبه به زیارت حضرت امام رضا(ع) در مشهد مقدس مشرف شده بود.
ایشان همواره ناراحتي شخصی را در درون خود نگاه می داشت و هیچگاه بروز نمی داد و بیشتر دغدغه امور مردم را داشت👌. در کار خیر پیش قدم بود و زمانی که متوجه نیاز و کمک کسی به لحاظ مادی یا معنوی می شد با تمام وجود آماده بود.🌹
برای خدمت به بیماران زمان و مکان نمی شناخت و برای امدادرسانی به مجروحان از دل و جان مایه می گذاشت☺️ البته این روحیه ای است که در تمام رزمندگان دیده می شود و شهید قاسمی نیز از آن مستثنی نبودند.
علیرغم اینکه او تکنسین بیهوشی بود ولی با تسلطی که داشت کار متخصص بیهوشی، #پرستاری، اتاق عمل و آزمایشگاه را بخوبی انجام می داد و توانمندی خاصی نيز در رسیدگی به مجروحان داشتند.
و سرانجام طی عملیاتی در حین انتقال مجروحان به حلب در مسیر، دچار کمین تکفیری ها👹 شده و آمبولانس آنها مورد هدف قرار گرفته🚑 و محمد حسن قاسمی به خیل شهیدان همرزم خود پيوست.🕊
دستنوشته ای از شهید 👇👇
روزی که راهی شدم با خودم عهدی کردم که به دنبال جمع خیرات برای اخرت باشم نه جمع امتیازات برای دنیا کاش ۲۰سال بعد که این نوشته را میخوانم به خودم بگویم خیرات جمع کردم نه امتیازات چند وقتی است فکرمیکنم ای کاش تیرنخورم ای کاش صدمه ای برمن وارد نشود نه به خاطر اینکه ازجانم ترس دارم یا …. به خاطر اینکه دشمنی که مرا میکشد خوشحال خواهد شد دوست دارم شهید شوم ولی نه با گلوله دوست دارم اینقدر در راه اسلام زحمت بکشم که بمیرم.
شهیدمحمدحسن قاسمی
#اسیر_عراقی_که_آزاد_شدهی_امام_رضا_ع_بود!
💟من خیلی به امام رضا (ع) ارادت دارم. زیارت هر امامی که بروم زیارت نامه امام رضا را هم مى خوانم. در صحن حضرت ابالفضل (ع) نشسته بودم، دلم یاد امام رضا کرد، شروع به خواندن این زیارت کردم. چند دقیقه بعد دیدم یکی از خدام حرم آمد کنارم، شنید زیارت امام رضا مى خوانم. نشست پشت سرم و شروع کرد با من زیارت را تکرار کردن و اشك مى ريخت.
💟بعد از اتمام زیارت رو کرد به من و گفت: زیارت امام رضا را در کنار ضریح حضرت عباس مى خوانى؟ گفتم: اشکالی داره؟ گفت: نه، من خودم آزاد شده امام رضا هستم. پرسیدم: چطور؟ گفت: زمان جنگ من اعتقاد داشتم امام رضا در دست ایرانی ها اسیر شده و باید حرمش را آزاد کنیم. لذا به مادرم که عاشق امام رضا بود قول دادم که بروم به جنگ ایرانی ها برای آزاد سازی حرم امام رضا.
💟....به همین خاطر داوطلبانه به جیش الشعبی پیوستم و مرتب برای مادرم نامه مى نوشتم که مثلاً من الان در شلمچه هستم، جایی که امام (ع) از آنجا وارد ایران شد.... تا اینکه یک روز بلندگوی گردان مرا صدا زد و گفتند تلفن با تو کار داره. رفتم. مادرم بود پای تلفن گریه مى كرد، گفت: تو مطمئنی راه درستی انتخاب کرده اى؟ گفتم: چطور؟ گفت: دیشب خواب دیدم....
💟....گفت: ديشب خواب ديدم در یک صحرای بزرگ، امام رضا (ع) دستهایش را باز كرده و زائرانش را به آغوش مى گيرد، هم اینکه تو نزدیکش شدی دستهایش را بست و به تو گفت: تو با ما نیستی. تو گفتی: من برای آزاد کردن شما و حرمتان آمدم. امام فرمود: تو سپاه را اشتباه آمده ای جبهه من این طرف [است.] تو طرف دشمنان منی.
💟مادر که این رو گفت چند روز فکر مى كردم. دیدم رفتار نیروهای ما شبیه یاران امام رضا نیست. تصمیم گرفتم به طرف ایرانی ها بیام. حرکت کردم به سمت خاکریز ایرانی ها و فریاد مى زدم: آمدم تسلیم بشم. آمدم بیام پیش امام رضا. از خاکریز ایرانی ها تیراندازی کردند دو تا تیر به پاهام خورد ولی یکی از سربازهای ایرانی که عرب خوزستان بود فهمید چی مى گم به کمکم آمد و من را نجات داد. تو آمبولانس گذاشتنم چیزی نفهمیدم....
💟چشمام رو که باز کردم تو یک بیمارستان بودم. گفتم: من کجام؟ گفتند: اینجا بیمارستانی در مشهد امام رضا است. از پنجره به بیرون نگاه کردم، گنبد امام رضا را دیدم، گفتم: آقا، آزاد شده توام. این زخم گلوله ها نشان محبت و عشق منه. بعد از اون به لشگر بدر ملحق شدم و در جبهه بر علیه حزب بعث و صدام جنگیدم. استخبارات صدام، پدر و مادر و دو برادرم را اعدام و شهید کرد، به همین خاطر وقتی زیارت امام رضا (ع) را خواندى کنارت نشستم و با تو همراه شدم، من آزاد شده امام رضایم.
راوى: سيد جواد هاشمى
#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
📢📢📢📢
سلام علیکم💐
چله ی همنشینی باشهدا 🌷
از دوستانتان دعوت بفرمائید،
تشریف بیاورند
لینک کانال الحقنی بالصالحین«چله ی شهدا»👇👇
مخصوص خانم هاست
ایتا👈 http://eitaa.com/joinchat/870907916Cd8412d1e23
967.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمدعلی زم گفته از رهبری میخوام پسرمو حلال کنن و ببخشن!
پدر شهید محمدحسین حدادیان و هم سنگراش برای فتنه دراویش داعشی که "نیما زم آتش بیار معرکش بود" پسرشو فدای نظام کرد و گفت پسرم فدای ولایت!
یکی سرباز است و یکی سربار...
@moghavematt