الحقنی بالصالحین«یرتجی»
چهل روز همنشینی با #محبت_محمد_و_آل_محمد #حب_الحسین_یجمعنا تلاوت ۴۰ روزه #زیارت_اربعین همنوا با زائ
سی و سومین روز از چله هفدهم مهمان سفره شهید🌷سیدعلی حسینی عالمی 🌷هستیم
در اکثر عملیات ها، او می رفت و پیکر پاک شهدا را برای تحویل به خانواده هایشان به عقب می آورد....
ماجرای #شهادت او هم به همین طریق رخ داد....
ابوسجاد رفته بود که پیکر شهدا را به عقب منتقل کند که به آن ها پیوست🕊
این اولین عکس او بعد از شهادت است و تبسم زیبای او نشانی بر حقانیت مسیری که آرمانگرایان بزرگ عصر ما انتخاب کرده اند....
#شهید_سیدعلی_حسینی_عالمی
#تیپ_فاطمیون
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
در اکثر عملیات ها، او می رفت و پیکر پاک شهدا را برای تحویل به خانواده هایشان به عقب می آورد.... ماج
🌷🌷 * سید علی حسینی عالمی، ملقب به «ابوسجاد» یکی از فرماندهان لشکر فاطمیون بود که در سال ۱۳۵۲ و در ایران به دنیا آمد، وی شغل آزاد داشت و در شهر مشهد در جوار امام رضا(ع) در یکی از محلههای گلشهر سکونت داشت
مدافع حرم شدن ابوسجاد از زبان پسرش که دوش به دوش پدر در سوریه میجنگید: ما سه خواهر و دو برادر و من فرزند بزرگتر خانواده هستم، پدرم میدانست که جمعیت زیادی از مهاجرین افغان به صورت خودجوش تیپ بزرگی را به نام تیپ فاطمیون در سوریه در دفاع از مقدسات شیعیان تشکیل دادهاند وقتی که فهمید که میتواند برای دفاع از حرم عمه زینب (س) به سوریه اعزام شود داوطلبانه این امر را قبول کرد، ما در مشهد از وضع مالی خوبی برخوردار بودیم و تنها چیزی که میتوانست پدرم را به معرکه جنگهای واقعا نابرابر در سوریه بکشاند همین دفاع از مقدسات بود و بس👏👏👏 خانوادهی ما یک خانوادهی جهادی بود، پدر بزرگم یعنی پدر شهید عالمی هم از جانبازان جنگ ایران و عراق است که در نبرد با متجاوزین بعثی جانباز شده است ما سابقه جهاد داریم و برای ما جا افتاده است که جهاد در راه خدا بالاترین ارزشها را دارد❤❤❤ *
دوستان پدرم در آنجا تعریف میکردند که وقتی پدر تو به اینجا آمد ما فکر میکردیم که تنها به درد خدمت در پشت جبهه میخورد اما وقتی رشادتهای او را دیدیم فهمیدیم که از ما نیز آمادهتر است. داستان از این قرار بود که در یکی از حملات جانانهای که به مواضع داعشیها در ریف دمشق صورت میگیرد؛ تقریبا تمامی نیروهای فاطمیون که در صحنه نبرد حاضر بودند به معرکه میآیند.
پدرم چون ماموریتی در خط مقدم نداشت؛ به آنجا اعزام نمیشود. اما خودشان تعریف میکنند: “ ما در آن بحبوههی نبرد میدیدم که پدر تو با چه شجاعتی جان خودش را به خطر میانداخت. با یک گاری که معلوم نبود در آن معرکه آن را از کجا پیدا کرده بود زخمیها را به عقب میراند و در راه بازگشت برای بچهها آذوقه و مهمات میآورد. این شجاعت سید برای ما مثال زدنی بود.“ به همین خاطر بعد از آن نگاه فرمانده تیپ به پدرم به واسطهی رشادتهایی که از خودش نشان میدهد تغییر میکند. اما پدرم همچنان ترجیح میدهد که در کارهای پشتیبانی کمک حال بچههای تیپ فاطمیون باشد.
او به همراه اعضای خانوادهاش به صورت داوطلبانه برای مقابله با نیروهای تروریستی به سوریه رفته بو. پیش از وی، سید قاسم حسینی خواهر زاده او و سید محمدحسن حسینی علمی و سید ابراهیم عالمی، از اعضای خانواده او در درگیریها و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسیده بودند و او شهید ِ چهارم خانوادهاش است.
ویژگی مثالزدنی ابوسجاد اهتمام ویژه او در رساندن پیکر پاک شهدا به خانوادههایشان بود. در اکثر عملیاتها، او می رفت و پیکر پاک شهدا را برای تحویل به خانوادههایشان به عقب می آورد. ماجرای شهادت او هم به همین طریق رخ داده بود. ابوسجاد رفته بود که پیکر شهدا را به عقب منتقل کند که به آنها پیوست
یکی از اولین نیروهای فاطمیون بود
مردی پرتلاش و دلسوز بود👌
آخرین بار که او را دیدم
یک ماه قبل از شهادتش بود با شوخی بهش گفتم : سید جان نورانی شدی نکند شهید بشی ⁉️باحسرت گفت ما کجا وشهادت کجا😔گلویش را بغض گرفت گفت تمام دوستانم دستمزدشان را گرفتند ، رفتند😭ولی من لایق نبودم دیگه خسته شدم کاش بی بی زیـنب (س)دستمزد منو هم میداد میرفتم😢من بهش گفتم :سید جان فعلا کار داری بهت نیاز است ، گفت : بیشتراز ۳سال خدمت کردم دیگه بسه سرانجام در ایام محرم دستمزدش را گرفت و با لب خندان به جمع دوستان شهیدش پیوست.💔
راوی : همرزم شهید