پس از آن به ويژه از تاريخ 28/6/1365 به بعد، به ناوگروه 21 رعد پیوست و در کنار سردار شهید مهدوی قرار گرفت. او همواره در کنار شهید مهدوی بود و به عنوان مسئول موتوری انجام وظیفه میکرد. این شهید عزیز به گفتة برادر ناصر دهقان، رشتهاش مکانیک بود اما معمولاً در امر سکانداری قایقها هم فعالیت میکرد. در جريان انفجار نفتكش كويتي بريجتون، از همرزمان و همراهان سردار شهيد مهدوي بود و پس از اين رخداد بود كه به زيارت امام امّت (ره) نائل آمد.
شهيد توسلي در شامگاه روز 16/7/1366 كه به عنوان مسئول موتوری ناوچة طارق و به فرماندهي سردار شهيد نادر مهدوي در عمليات مقابله به مثل با متجاوزان آمريكايي شركت كرده بود، پس از حدود پانزده دقيقه نبرد جانانه، هدف اصابت موشک شلیک شده از بالگردهاي آمريكايي قرار گرفت و جسم پاك و مطهرش به ابديت دريا پيوست و روح بيقرار و متلاطمش در جوار قرب الهي آرام گرفت. در جريان تشييع جنازة سردار شهيد نادر مهدوي، لباس پاسداري شهيد توسلي به عنوان يادگار جسمِ به ابديتپيوستهاش در مزاري نمادين، به صدف خاك سپرده شد.
شهيدتوسلي، به خواندن نماز وقت، بسيار مقيد بود. اين خصلتِ شهيد، آنچنان بارز بود كه به خاطر آن، نزد خانواده، دوستان و همكاران، زبانزد شده بود. با اينكه در كسوت پاسدارِ رسمي، مشغوليتهاي فراواني داشت و همواره پرمشغله بود، اما موقع فرا رسيدن وقت نماز، دست از هر كار و فعاليتي ميكشيد و با روحيهاي شادمان و بشّاش، به اداي اين فريضة بزرگ دين ميپرداخت.
يكي از همكارانش در سپاه ناحية دشتي ميگويد: «يادم هست زماني كه شهيدتوسلي در واحد بسيج سپاه خورموج، خدمت ميكرد، مسئوليت تبليغات را به عهده داشت و اكثر اوقات، در كنار دستگاه تكثـير ديده ميشد. در تمام مدتي كه همكار او بودم، به ياد ندارم كه حتي يكبار، نمازش را به خاطر كار به تأخـير انداخته باشد؛ به عنوان مثال، مواقعيكه مشغول تكثير بود، اگر حتي در وسط كار، صداي اذان را ميشنيد، بيهيچ اتلاف وقت، دست از كار ميكشيد و خود را جهت اداي فريضة نماز آماده ميكرد.»
جناب آقاي حاجحيدر توسلي، برادر شهيد نيز در اينباره ميگويد: «برادرم هميشه نماز را اول وقت و در مسجد به جاي ميآورد و به ما نيز كراراً توصيه مينمود كه اينگونه باشيم.» مادر شهيد هم دراينباره ميگويد: «فرزندم داراي روحيات مذهبي بزرگي بود. او نماز را در مسجد ميخواند و تقيد بالايي به خواندن نماز اول وقت داشت.»
عشق به انقلاب و امام (ره)
شهيد، تمام زندگي خود را وقف خدمت به انقلاب، امام و ارزشهاي والاي انقلاب اسلامي كرد. از خدمت در سپاه، احساس رضايت و آرامش خاصي مينمود و تمام مشكلات و خستگيها را در اينراه، با همة وجود به جان ميخريد. او از روزيكه به عضويت بسيج درآمد، تا روزي كه به شهادت رسيد، لحظهاي از انجام فعاليتهاي انقلابي نياسود. حضرت امام (ره) را به عنوان الگو و مراد خود ميدانست و سمت و سوي زندگي خود را متناسب با منويات آن بزرگوار تنظيم ميكرد.
بعد پيروزي انقلاب تا زمان شهادت، از مهمترين معيارهاي دوستي و رفاقتش با افراد، ميزان وفاداري آنان به امام و انقلاب بود و از كسانيكه ميانة درستي با انقلاب اسلامي و ارزشها و آرمانهاي والاي آن نداشتند، دوري ميجست.
سلام علیکم 💐
نهمین روز از 🌟 چله نوزدهم 🌟 مهمان سفره شهید🌷قاسم تیموری 🌷هستیم.
✍ فرازی از وصیتنامه :
🍃اگرمیخواهید عزت داشته باشید
تا دشمـن هـم از شمـا بترسد
#امربهمعروف_ونهیازمنکر کنید وگرنه دشمن هم از شما حساب نمیبرد😓 آنوقت است که ذلت شروع میشود ، گوشتان به دهان #رهبری باشد و بدانید که هرگز ذلت و ضرری در آن نیست.☝️
🥀🕊#شهید_قاسم_تیموری
#جانباز_دفاع_مقدس
#پاسدار_مدافع_حرم
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
✍ فرازی از وصیتنامه : 🍃اگرمیخواهید عزت داشته باشید تا دشمـن هـم از شمـا بترسد #امربهمعروف_ونهی
قاسم تیموری در سال 1348 خورشیدی در روستای شموشک علیا از توابع شهرستان گرگان در خانواده ای مذهبی و انقلابی چشم به جهان گشود.پدر ایشان از رجال انقلابی و مبارز بر علیه حکومت ستمشاهی در گرگان بودند .
قاسم تیموری در حالیکه فقط هفت سال داشتند پدرشان را از دست دادند و به همراه چهار برادر و سه خواهر در کنار مادربزرگشان زندگی میکردند.
قبل از اعزام به جبهه های جنگ با سن کم برای کمک به امرار معاش خانواده در کارگاه چوب بری کار میکردند.
وی نوجوانی اش را همزمان با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سپری کرد و در سال 1364 در سن 16سالگی به عنوان نیروی بسیجی به جبهههای غرب کشور اعزام شد.