ایشان مربی تخریب،کارشناس ارشد اطلاعات چک و خنثی و مسئول محور در منطقه پیرانشهر در سالهای 91 و 94 بودند که اینها همه گوشه ای از افتخارات این شهید بزرگوار است.
شهید قاسم تیموری انسانی وارسته و آزاده و فرمانده ای خستگی ناپذیر عدالت خواه و حق طلب و فردی شجاع و دلاور بودند و همیشه سفارش به اطاعت از ولایت فقیه و رهبری و امر به معروف و نهی از منکر میکردند.
1_17231931.mp3
زمان:
حجم:
2.83M
🎼 #مداحی_شهدایی_ولایتی
🔸 آی شهدا دلای ما تنگہ براتون
🎤 مجتبی رمضانی
🔸 #هستےما_ولایتہ_آرزومون_شهادتہ
سلام علیکم 💐
دهمین روز از 🌟 چله نوزدهم 🌟 مهمان سفره شهید🌷محمدجعفر حسینی 🌷هستیم.
▪️صلَّی اللهُ عَلیک یا زَینَب الکُبری
⚫️ شهید محمد جعفر حسینی، فرمانده لشگر فاطمیون مدافع حرم، به یاران با وفای حضرت زینب سلام الله علیها پیوست
محمدجعفر حسینی» مدافع حرم و فرمانده لشکر فاطمیون که در سال ۱۳۹۶ در اثر اصابت ترکش موشک مجروح شده بود، پس از ۲ سال مقاومت در برابر درد ناشی از مجروحیت، صبح روز(شنبه) به یاران شهیدش پیوست.
❣محمدجعفر حسینی» با نام جهادی «ابوزینب»، از رزمندگان افغانستانی لشکر فاطمیون صبح روز (شنبه) به همرزمان شهیدش پیوست.
❣وی متولد سال 1363 از نیروهای قدیمی #فاطمیون بود که اولین بار پیش از تشکیل لشکر فاطمیون برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به همراه نیروهای ایرانی به سوریه رفت، بعد از تشکیل لشکر فاطمیون به همت ابوحامد عضو این لشکر شد و از همرزمان شهید مصطفی صدرزاده، ابوحامد، حجت و دیگر فرماندهان شهید این لشکر بود.
❣او از فعالین عرصه جهادی و فرهنگی در حوزه مهاجرین بود که با تشکیل ستاد ویژه #خادمین در حماسه #اربعین حسینی خدمت میکرد و با تشکیل هیأت شهدای گمنام افغانستانی و دورههای آموزشی ویژه مهاجرین قدمهای اثرگذاری را در جهت توانمندسازی دانشجویان و جوانان افغانستانی در ایران برداشت.
❣وی در سال 96 در اثر اصابت موشک به شدت مجروح شد که این سالها را با درد و رنج ناشی از مجروحیت سپری کرد تا سرانجام در سن 35 سالگی به شهادت رسید. از وی دو فرزند به یادگار مانده است.
#شهید_محمدجعفر_حسینی🌷
#شهادتت_مبارک
از دوستان شهید می گوید: 👇👇
با کمک حاج حسین یکتا و حمایت بنیاد کرامت رضوی با تحت پوشش قرار دادن دویست نفر از نخبگان نوجوان افغانستانی به دنبال کادرسازی برای نیروهای انقلابی آینده افغانستان بود.
مجموعه فرهنگی طلوع نخبگان افغانستان را پایه گذاری کرد تا آموزش های مهارتی و رسانه ای را به جوانان افغانستانی بدهد.
چندین سال پیاپی با جمع آوری کمک ها هزینه اتوبوس خادمان اربعین افغانستانی را تامین میکرد و بزرگترین موکب خادمان افغانستانی را در مرزهای ایران می زد.
نامه آقا به جوانان کشورهای غربی و اروپایی نقطه ضعف عدم تسلط زبان برخی از نیروهای انقلابی را هویدا کرد. با موتور به دنبالم آمد و گفت بیا یک کاری بکنیم.
وقتی با اساتید دانشگاهها در خصوص ضرورت سبک جدید با محتوای تبلیغی جلسه گذاشتیم گفتند دو سال وقت به همراه چند میلیارد منابع میخواهیم. اما وقتی جعفر جایی بود قفلها باز میشد و کارهای نشدنی شدنی میشد. گروهی از قم از آسمان پیدا شدند و گفتند دو سال است روی محتوا کار کرده ایم چقدر روزهای شیرینی بود . جعفر حسینی سبک جدیدی از آموزش زبان با محتوای تبلیغی را ظرف مدت کوتاهی با کمترین هزنه پایه گذاری کرد سبکی در آن افراد با محوریت تبلیغ انقلاب و مهدویت آموزش زبان ببینند.
اما شب قدر جعفر حسینی زمانه دیگری بود. روزی در مسجد حاج آقای خوشوقت سوالی از من پرسید که من در جوابش سخت ماندم. گفت از طرفی همه کارهایش برای اشتغال و زندگی در یک کشور اروپایی هماهنگ شده و از طرف دیگر با درخواستش برای رفتن به سوریه موافقت شده. دختر نازنین اش هم به دنیا آمده بود
گفت به نظر شما چه بکنم؟
چند روزی گذشت پرسیدم جعفر چه میکنی؟ گفت خیلی فکر کردم دیدم اگر روزی برسد که من یک هفته مراسم حاج منصور نتوانم بروم نمی توانم زنده بمانم. من متعلق به این جبهه هستم نمی خواهم در جبهه دیگری ولو برای یک زندگی معمولی و بروم. گفت تصمیمم را گرفتم نمی شود حضرت زینب برای آدم دعوتنامه بفرستد و بعد من به اروپا بروم. تصمیم خیلی سختی بود. تصمیمی که جعفر را در زمره ابرار کرد.
روزهای زیادی نگذشت تا جعفر حسینی به دلیل لیاقت شد معاون تیپ فاطمیون.
همیشه روی موتور حرفهایمان را می زدیم. با اینحال که آن زمان معاون تیپ بود اما وقتی ماشین نیروی انتظامی از کنارمان رد شد گفت فلانی من از تیر و ترکش جنگ سوریه نمی ترسم اما از ماشین نیروی انتظامی میترسم. او نیز علی رغم همه ترکش هایی که خورده بود هنوز مدرکی برای اقامت در ایران نداشت. او که جانش را و خانواده اش را برای ایران فدا نموده بود و هدفش امنیت برای انانکه میگفتند نه غزه نه لبنان بود سهم اش از زندگی در ایران ترس بود.خیابان هایی که به او و امثال او به دیده یک خارجی نگاه میکردند.