حاجآقاعالیتعریفمیکردمیگفتنیکیازدوستایعالمشونتو آلمانتودههمحرمیهمراسمیگرفتنو
گفتنشمابایداونجابمونید...
ایندههمحرمیه۷یا۸روزشکهگذشت...
یهخانومآلمانیایاومدگفتکهمادرجَوار(کنار)
شماهمسایهایم...اینآقاکیشمُرده...
شوهراونخانمکارمندسفارتبود.
خانمهگفتاینآقاکیشمردهکهاینجوری گریهمیکنه؟بچهشمرده؟برایکیاینجوریروضهمیخونه؟!
ایشونمیگهکهاونخانماگهمیخوادمنوببینه...
منحاضرمبراشتوضیحبدم
اونخانمقبولکردودیگهاومدوتمومجریانوواقعکربلاروبراشتوضیحداد...
میگهاومدوشروعکردباهاشصحبتکردن
میگههمینکهصحبتمیکرد...
وسطایصحبتکهبودیماینخانم
اشکشسرازیرشد...
Anti_liberal🚩
میگهاومدوشروعکردباهاشصحبتکردن میگههمینکهصحبتمیکرد... وسطایصحبتکهبودیماینخانم اشکشسراز
گفتشکهشماکدومدینی؟!
اونخانمگفتمادینمسیحایم...
حضرتمریم!
میگهوقتیتعریفمیکردم
اینخانمهموسطشمیگفتیامریممقدس!
یاعیسیمسیح!
اونعالمگفتبهش:خداداستانحضرت مریموتوقرآنماهمآوردهکهچهقدقشنگ باردارشد
ویهصفتمسیحکهزودترازبقیهبچههابه حرفدراومد...امامحسینماهماینصفت درونشبودووقتیبهدنیااومدحرفزد...
اوهممثلمسیحوقتیبهدنیااومد...
دندونداشت!
خانومهگفت
پسحالاکهاینحسینانقدمتعالیه..
کهخونعلیاصغروپاشیدآسمونویه
قطرهشپاییننیومدمنمیخوامامشببه جایمریمبهحسینتوسلکنم!
چجوریتوسلکنم؟
خانومهگفت
بچهیمنمعلولهوسالهاستکنارپنجره
میمونه...
تاظهرمنبیامازسرکارهمونجامیشینه
تامنبیاموجاشوعوضکنم!
میگهاینخانمخیلیحالشبدشدواونشب
خیلیباامامحسینوعلیاصغرحرفزد
فرداییرفتسرکاروخیلیباامامحسینمناجاتکرد...
خانومهبهامامحسینگفتتوخیلیشبیهمسیحهستی...مریم؛
مادرمسیحاومدهوقتزایمانکنارمادرتزهرا...
پسحتماخیلیمقاممادرتبلندترازمریم مقدسکهمریمرفتهخادممادرتشده...
متوسلشدبهشیشماههش
خانومهگفت منمیتونمفرداکه عاشوراستتموممهمونایشماروپذیرایی
کنم؟
گفتنبله..
گفتپسمنچونعلیاصغرشیشماههبوده وبچهبودهشیرنداشتهبخوره..
منبرایبچههایاینجاشیرمیخرممیارم
ومیدمبهشونوغذامیدمبهخونوادههاشون