eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.2هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
70 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیـــــــــرت
💐🍃🎉 🍃🎉 🎉 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_شصت_و_پنجم ✍تک تک تصاویر،لبخندها، شوخی هایِ حرص دهنده و محبته
یعنی تو قاموسمون نامردی جا نداره. مدتی که از ورود یان به نقشه میگذره، اون به وسطه ی تغییراتی که عثمان کرده بود بهش شک میکنه و تصمیم میگیره تا بیشتر در موردش تحقیق کنه. توی تحقیقاتش متوجه میشه که یکی از سه خواهر عثمان یعنی خواهر وسطی،چندین سال قبل توسط افراطیون تو کشته شده. اما اون قصه ی دیگه ای رو واسه شما تعریف کرده،پس سراغ من میاد و جریان رو مو به مو بیان میکنه. چند روزی به پروازتون مونده بود و من میترسیدم تا همه چیز بهم بخوره به همین خاطر، کمی از ماجرا رو با کلی سانسور براش تعریف کردیم و اون به این نتیجه رسید که وجود عثمان خودِ خطر واسه امنیت خانواده ی دانیاله. پس از اونجایی که خودشو رو یه صلح طلب میدونست،پا به پای ما واسه خروجتون از آلمان تلاش کرد. بعد از پرواز هواپیماتون به سمت ایران،ما مطمئن بودیم که رفقای عثمان و صوفی،بی خیال یان نمیشن. به هر حال یان یه حلقه ی اتصال به ما بود. هر چند ناخواسته و این خطر وجود داشت تا هویت واقعی عثمان توسط یان لو بره. پس از نظر اونها به ریسکش نمی ارزید و بهتر بود که از بین بره. اما با یه مرگ بی سروصدا مث تصادف! حالا دیگه یان میدونست که من یه ایرانی معمولی نیستم به همین خاطر بود که هر وقت تو تماسهای تلفنی تون در باره ی من ازش می پرسیدین سعی میکرد تا بحث رو عوض کنه. بعد از چند روز حفاظت،کار دوستان ما واسه صحنه سازیِ مرگِ یان شروع شد. چون اونا با دستکاری ماشین یان واسه کشتنش اقدام کرده بودن یکی از بچه ها به شکل یان گریم شد و به جای اون سوار ماشینی شد که توسط هم ردیفهای عثمان و صوفی دستکاری شده بود. و درست تو یه جاده ای کوهستانی پرپیچ و خم، نزدیک رودخونه از مسیر منحرف شد و به ته دره سقوط کرد. اما با خروج به موقع رفیقمون و نجات جونش قبل از انفجار و قرار گرفتن ماشین در مسیر جریان شدید رودخونه، همه فکر کردن که جنازه رو آب برده. یان هم در حال حاضر، برای مدتی با یه هویت جدید به یه کشور دیگه نقل مکان کرده. با چشمانی درشت شده به حرف پدرم ایمان آوردم. سپاه بیش از حد پیچیده بود. این جوان و دوستانش لحظه به لحظه شگفتی ام را بیشتر میکردند. از او خواستم تا با یان صحبت کنم و او مردانه قولش را داد و باز،بازگویی ادامه ماجرا: - اون شب وقتی سراسیمه وارد خونتون شدم، اجرای نقشه کمی جلو افتاد. چون حالا دیگه اونا مطمئن بودن که من به اون خونه رفت و آمد دارم. بچه ها شبانه روز شما و منزلتونو زیر نظر داشتن که اتفاقی رخ نده، چون به هر حال ما به طور قطع نمی دونستیم که عکس العمل بعدیشون چیه. اما اینو می دونستیم که میان سراغتون. اون شب که تو بیمارستان گوشی به دستتون رسید،من خواب نبودم در واقع مثلا خواب بودم پس تو اولین فرصت یه شنود تو گوشیتون کار گذاشتم و تمام مکالماتتون شنود میشد و ما میدونستیم که قراره به واسطه ی اون دعوای سوری از مطب پزشک فرار کنید... ⏪ ... @khamenei_shohada
‍ ‍ 🌷 شهید 🌷 اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند... به خانواده شهدا سر بزنید ؛ زندگی نامه شهدا را بخوانید ؛ سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید. ــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
❁﷽❁ نمازم حال خوبی ندارد...! برای خوبـــ شدن حال نمازم دعا کن ای شـ‌هید 🌷 شبیه شهدا زندگی کنیم .. 🌷شهید حاج 🌷 📿 اول وقت ـــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواستم كه بُغض را خجل كنم .. خنده را به گريه متصل كنم .. واژه را دوباره مشتعل كنم .. خواستم كه با تو دَرد دل كنم گريه ام ولى امان نداد .. 🌷شهید مدافع حرم 🌷 ـــــــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
هویزه هـویـزه شـاهد است تانڪ هایے را ڪه مـخلوط ڪرد گـوشت و خـون و استخـوان را بـا هــم!😔 شناسنامہ‌ے شهید_علم_الهدی قـرآنش بود! شناسنامہ ے ما چـیست؟ شهدا_شرمنده_ایم شادی روح شهدا صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم،🌷 ـــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
💠خاطرات شهدا توی خط مقدم ڪارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود ، اما به رو نمی آورد ، خیلی ها داشتند باور میڪردند اینجا آخرشه ، یه وضعی شده بود عجیب، توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد… حاجی گفت : هر جور شده با بی سیم محمدرضا تورجی زاده را پیدا ڪن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا “س” ) مداح با  اخلاص و از بچه های دلاور و شجاع لشڪر بود… خلاصه تورجی زاده را پیدا ڪردند ، حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برامون بخون… تورجی زاده فقط یڪ بیت زمزمه ڪرد  ڪه دیدم حاجی بیتاب شد… در بین آن دیوار و در        زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون میچڪید زهرای من... زهرای من... زهرای من... زهرای من... خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تڪبیر میگویند.. الله اڪبر  الله اڪبر ، خط را گرفته بودند ، عراقی ها را تارو مار ڪرده بودند ، با توسل به حضرت زهرا(س) گره ڪار باز شده بود...  🌷 ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
در عملیات کربلای۴ از یک گـروه هفت نفری که با قایق به آن طرف اروند رفته بودند، تنها حاج‌ستار توانست جانِ سالم بِدَر ببرد و به عقب برگردد ، و اکثر آنها از جمله صمد برادرِ حاج ستار شهید شدند ... وقتی که از حاجی پرسیدیم : « حاجی، تو که می‌توانستی جنازه‌ی برادرت را با خود بیاوری ، چرا این کار را نکردی ؟» در جواب گفت : « همه بچه هـا برادر من هستند ؛ کدامشان را می آوردم؟ 🌹 فرمانده‌گردان۱۵۵_لشکر۳۲انصارالحسین ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
قاسم سلیمانی: اینها مثل یک شی نورانی‌اند که وصل به منبع نور هستند، مثل یک مدار مغناطیسی که به یک مدار عظیمتر از خودش وصل شده است. شهدای ما معصوم نیستند، اما اتصال کامل و انتصاب کامل به معصوم دارند. ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🕊🍂🕊🍂 مرام شهدا برگرفته از سیره اهل البیت است و جوانمردانه بد و خوب را درهم باهم می طلبند. فقیر و یا غنی باشی یا ژن خوب باشی و یا بد، آقا زاده باشی یا غلام زاده، مشهور باشی یا گمنام، همه را به یک چشم نگاه می کنند. اما باور کن نگاهشان به دل شکسته یک نگاه دیگری است. دستشان از عرش اعلاء همیشه بسوی انسان خسته و آلوده به زرق و برق دنیای خاکی دراز است و این ما هستیم که چه ناجوانمردانه دست عاشقانه ای آنها را پس می زنیم و چشم بر جوانمردی آنها می بیندیم. یادت هست گفتم شهدا دل شکشته ها را بیشتر نگاه می کنند؟ می دانی چرا ؟ چون دل شکسته اشکش از دلی بر گونه هایش جاری شده که منزلگاه خداست. و شهدا عاشق این اشک و این دل شکسته هستند. پس می گویم اگر دلت شکست شهدا را دریاب و دم رفیق شهیدت را ببین حتی اگر خیلی اسیر دنیا هم شده باشی. چون مرام شهدا با مرام انسانهای زمینی فرق دارد چون آنها قطره ای از اقیانوس عظیم محبت و کرامت ائمه ای اطهار هستند. پس بیایید برای یکبار هم که شده عاشق شویم و مزه عشق به شهدا را بچشیم که چشیدن این عشق از انسان خلیفة الله می سازد. ــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🕊✨پروازی آرام و بی تکلف اما سوزناک ✨🕊   عملیات کربلای 5 بود . همین جور داشتیم می رفتیم ، در آن ساعات آخر عمرش ، مرتب می آمد پیش ما اگر تک لو رفت و اوضاع به هم ریخت همدیگر را گم نکنیم . ناگهان صدای یک خمیاره 60 آمد همه جمع شدیم پشت سیم خاردار . حاجی گفت " تجمع نکنید، تجمع نکنید " صدایش در شلوغی گم می شد ، باید از سیم خاردار عبور می کردیم ، حاج علی به ما گفت " من نبشی ها را خم می کنم ، بیا یید از زیر سیم خادار رد شوید " پنج نفر آمدیم سمت راست و رد شدیم . نا گهان یکی از عراقی ها را دیدیم حاجی سلاحش را مسلح کرد تا او را بزند ، تیری شلیک نشد ، گیر کرده بود ناگهان تیری آمد و به بر آمدگی پشت سر حاجی اصابت کرد😔 . لباسهای ما یک رنگ بود برای اینکه حاجی را گم نکنیم دست من و علی محمدی نسب روی شانه های حاجی بود . حاجی ، از دست ما پا یین لغزید😥 . همان دم منوری روشن شد دیدم از پشت سر حاجی خون می جوشد😱 . به علی گفتم حاجی رفت علی اشاره کرد چیزی نگویم   نمی خواستیم بچه ها این مو ضوع را بفهمند. حدود بیست متر حاجی را روی آب کشیدیم و به نزدیک دژ آوردیمش . کلاه غواصیم را روی صورتش کشیدم تا شناخته نشود . جلو رفتیم ، وقتی افراد گذشتند و راه خلوت شد ، برگشتیم پایین تا حاجی را ببینیم ، دیدم با صورت گل آلود پای دژ افتاده بود ، بچه ها پا می گذاشتند روی جنازه اش و رد می شدند😭😭 درست همان صحنه ای ایجاد شده بود که خودش آن را پیش بینی کرده بود 😔.   ـــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــ @khamenei_shohada