eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.2هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
70 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴فرا رسیدن شهادت یادگار کربلا حضرت زین العابدین(ع) تسلیت باد ــــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــ @khamenei_shohada
✨ امام سجاد علیه السلام فرمودند : از بالای بام ها آتش و آب بر سر ما می ریختند وقتی آتش به عمامه ام افتاد چون دستهایم را به گردنم بسته بودند،نتوانستم آن را خاموش کنم پس عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید... 📚رمزالمصیبهبه نقل از تذکره الشهداص ۴۱۱ سوگنامه آل محمد ص ۴۰۸ شهادت مظلومانه (ع)روبه همه عزیزان تسلیت عرض میکنم ـــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🍃💐🌿🌺🍃🌻 🌻🌿🌺🍃 🌿💐 🌺 🍃 هر کی حاجت داره بخونه مادر شهید میگفت: نزدیک محرم بود که من پایم شکست و در خانه افتاده بودم و دکتر ها گفتند که به سختی خوب میشود . یک روز دلم شکست و گفتم: خدایا من به مسجد میرفتم سبزی پاک میکردم، فرشها را جارو میزدم و کارهای  هیئت را انجام میدادم... اما الان خانه نشین شده ام.. شب به شهید خودم متوسل شدم و خوابم برد؛ درعالم خواب دیدم که محمدم با عده ای از رفقای خودش که شهید شده اند آمد و یک شال سبز هم به گردنش بود ؛ گفتم: مادر کجا بودی؟ گفت: ما از کربلا می آییم گفتم: مادر مگر نمی بینی من به چه وضعی در خانه افتاده ام؟ گفت: اتفاقا شفایت را از اباعبدالله(ع) گرفتم .و بعد شال را از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شکستگی پایت خوب شده؛ این دردی که داری بخاطر گرفتگی عضلات است . گفت: مادر برو کارهای مسجد رو انجام بده صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که میتوانم راه بروم؛ دخترم دوید و گفت: مادر بنشین، پای شما شکسته گفتم: نه، پایم خوب شده خواهر شهید تعریف میکند: یکدفعه دیدم در اتاق بوی عطر عجیبی پیچیده، گفتم مادر چه خبر است؟ این شال چیست؟ ماجرا را که برایمان تعریف کرد باور نمیکردیم . گفتیم برویم نزد آیت الله گلپایگانی شال را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم، هنوز صحبتی نکرده بودیم که ایشان شال را گرفتند، بوییدند و بوسیدند و شروع کردند به گریه کردن گفتیم: آقاچه شده شما چه میدانید ؟ عرض کردند: این شال بوی امام حسین(ع) را میدهد . گفتیم: چطور؟ گفتند: ما از اجداد ساداتمان از مقتل سیدالشهدا یک تربت ناب داریم ؛ این شال سبز بوی تربت اباعبدالله (ع) را میدهد بعد فرمودند: یک قطعه از این شال را به من بدهید وقتی من از دنیا رفتم در قبر و کفنم بگذاردید و من هم در عوض آن تربت نابی که در اخیار ماست را به شما میدهم . 📚منبع: کتاب ۵۴۰ داستان از معجزات و کرامات امام حسین (علیه السلام) شهیدان زنده اند ...... 🌷شهید محمد معماریان🌷 یاد شهدا با 🌷 ــــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
ــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهید_سید_حسین_رئیسی ــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
⚘﷽⚘ 📌قسمتی از وصیتنامه : 🔺ای شیعه ی امیر المؤمنین علیه السلام هر گاه کسی قصد ظلم بر مردم را دارد و یا از موقعیت خود سوءاستفاده میکند و حق مظلوم را پایمال می کند.شما را به خدا سوگند حق مظلوم را از ظالم بستانید و او را سر جایش بنشانید تا درس عبرتی برای بقیه‌ی 🔺ظالمین و خائنین شود و نگذارید این گروه، اهداف این انقلاب را پایمال کنندو جایگاه آن را تضعیف کنند و اینهمه زحمت را بی نتیجه بگذارند. 🔺و در آخر دوباره تاکید میکنم رهبر را تنها نگذارید و دنباله رو خط ولایت باشید.پروردگارا با قلبی💓 خالی از علایق دنیا به سویت پرکشیدم، ببخش بر من که در زندگانی ام نتوانسته ام آنگونه که شایسته بود تو را بپرستم. 🌷 ــــــــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
--شهیدانه🕊زیستن--    ⚜وقتی رسیدیم و وسایل مان را جابه جا کردیم، گفت : «می روم .» ⚜گفتم :«مادر منو نمی بری اون جلو رو ببینم⁉️» گفت :«اگه خواست، با ماشین های راه بیایید. این ماشین 🚘مال بیت الماله.» فرمانده جوان دفاع مقدس 🌷 ـــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🌾گم میشوم میان 🍁💔 هایم... 🌾و محو 🍁که مشتاقانه را🕊 🌾به انتظار نشسته ای... 🌷 ـــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
🌾گم میشوم میان 🍁#دلتنگی💔 هایم... 🌾و محو #نگاهت 🍁که مشتاقانه #پرواز را🕊 🌾به انتظار نشسته ای... #ش
🖋📚🌷‍ ♨️دل تنگی💔 هایم کار دست دلم داده است. به هر سو که می روم من هستم و اشک 😭و امام_رضاامروز هم حکایتِ خادم افتخاری اش . به گمانم 🌼 کنار پنجره_فولاد روضه ی خرابه_ی_شام را خواند و با نوحه ی سالار_زینب ، دم ِ ِعشق💓 را گرفت که با پروازِ به مقصدِ دمشق حاجت روا شد. 🔆آنقدر عکس🖼 و فیلم از برای خانواده ی شهدا سوغات آورد که آوینی_سوریه شد. هربار با رفتنش، همسرش به رسم عشق چله_ای برای سلامتی اش در حرم امام رئوف می گرفت. اشک های همسرش سبب شد که مدتی با نام جانباز ِمدافع دلتنگ شود برای دوستانش که بار سفر را بستند و رفتند .سخت است حال جامانده ای که دلش تنگ و چشمانش بارانی🌨 است ♨️شاید سفارش رفیق شهیدش سید ابراهیم، پیش ارباب بود یا رضایت همسر دل شکسته اش 💔برای شهادت یا مناجات خودش در روز ِعرفه با معشوق که با تیری☄ که به گلویش اصابت کرد به آرزویش رسید. 🔆ابوعلی دیگر نگران نباش.در روز قیامت شرمنده ارباب نمی شوی. چون گلوی تو هم خونی است.فقط تو را قسم به اشک های بعد از شهادتت دعایمان کن.باید گذشت از این دنیا به آسانی باید مهیا شد از بهر قربانی سوی حسین رفتن با چهره خونی زین سان بود زیبا معراج انسانی 🍂به مناسبت ایام شهادت 🌷 ــــــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
14.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بیانیه‌ اخیر رهبر معظم انقلاب در پی اهانت یک نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اعظم (ص) ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
✍رهبر انقلاب: «آن چهره‌ی مظلوم بی صدای سربه‌زیرِ منفعلی که از امام سجاد درست کردند به کلی برخلاف واقع است؛ 🔹چهره‌ی حقیقی امام سجاد علیه‌السّلام چهره‌ی یک مبارزِ قهرمانِ خستگی ناپذیرِ آشتی ناپذیرِ پیگیری است، که با تدبیر تمام، با دقت کامل راه‌ها را می شناسد و انتخاب می کند و به سمت هدف‌ها این راه‌ها را می پیماید، خودش خسته نمی شود و دشمن را خسته می کند.» 🏴سالروز (ع) تسلیت باد ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐🍃🌤 🍃🌤 🌤 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_هفتادم ✍و او فقط و فقط گوش داد. یانِ پر حرف در سکوت،سنگ صبور
💐🍃🌸 🍃🌸 🌸 ✍ - جون و پول و وقتنونو دارین تو یه کشور دیگه هزینه میکنید که چی بشه؟ سوریه.. لبنان.. عراق.. افغانستان.. فلسطین.. و.. و.. و.. آخه به شماها چه؟ عصبی بودم و تشخیصش نیاز به هوش سرشار نداشت. دستی به ابرویش کشید و نفسی عمیق بیرون داد. خنده از لبهایش حذف نمیشد: - خب خدا میگه وقتی صدای کمک مسلمونی رو شنیدی واسه کمک بهش شتاب کن... پس رسم بچه مسلمونی نیست که مردم بیگناهو تیکه پاره کنن،ما بشینیم اینجا آبمیوه و کلوچمونو بخوریم. کشورهایی که نام بردین همشون خط مقدم ایران هستن. هدف و بقیه ابر قدرتها از حمله و نا امن کردن این کشورها، رسیدن به ایرانه. یه نگاه به نقشه بندازین،دور تا دور ایران آتیشه و ایران حکم ابراهیمو داره وسط شعله هایِ سوزان. ابراهیم نسوخت ما هم نمیذاریم که ایران بسوزه. من دانیال و بقیه میریم تا اجازه ندیم حتی دودش به چشم هموطنامون بره. ما جون و پولو وقتمونو می بریم اونجا تا مجبور نشیم تو خاک خودمون هزینشون کنیم. مرزهامونو تو عراق و سوریه و الی آخر حفظ میکنیم تا شما با خیال راحت و بدون ترس از اینکه هر آن یه مشت وحشی بریزن تو خونتون، راحت کتاب دست بگیرنو مطالعه کنید. اینجا ایرانه. سرزمین دست نیافتنی واسه ابرقدرت های دنیا. مرزامونو تو اون کشورها نگه میداریم تا دشمن نزدیک مرزای ما نشده و ما اونوقت تازه به این فکر بیوفتیم که باید جلوی پیشروی شونو بگیریم تا وارد خاکمون نشدن.
بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃🌸 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_هفتاد_و_یکم ✍ - جون و پول و وقتنونو دارین تو یه کشور دیگه هز
. ما تو سوریه و عراق و لبنان و فلسطین و الی آخر نفس دشمنو میبریم. تا لب مرز از ترس ورودشون به خاک ایران،نفسمون بند نیاد. منطق حرفهایش،خاموشم کرد. من فقط نوک بینی ام را تماشا میکردم و او سکوت و نفس عمیقم را که دید با خداحافظی از اتاق بیرون زد. و من ماندم حسرت زده که ای کاش برای یکبار هم که شده آواز قرآنش را ضبط میکردم. بسته ی هدیه اش را باز کردم. یک روسری بزرگ با رنگهایِ در هم پیچیده ی شاد. خوش سلیقه نبود... این مرد بیشتر از ظرفیتش زیبابین بود... چند روزی از رفتن حسام میگذشت و فاطمه خانم گه گاهی به خانه ی ما می آمد و با پروین هم کلام میشد. حرفایش برایم جذاب بود. از همسر شهیدش گفت و امیری مهدیِ تک فرزند،که هیچ وقت پدرش را ندید. از دلشوره ها و نمازهایِ شبانه اش که نذر میشد برایِ سلامتیِ تنها امیدِ نفس کشیدنش، از دلتنگی ها و دلواپسی هایِ مادرانه اش در ثانیه ثانیه های زندگی.‌.‌. از نگرانی هایِ ایرانی مَآبش برای توپ بازی هایِ کودکانه ی پسرش در کوچه هایِ بچگی گرفته، تا ماموریتش در آلمان و حالا وسطِ داعشی هایِ حیوان مسلک در سوریه... من زیادی به این مادر بدهکار بودم... ⏪ .....