بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃🌸 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_هشتاد_و_سوم ✍ به پیراهنی بلند و یشمی رنگ که هنرِ دستانِ پرو
- چه عجب بابا.. ما شما رو دوباره خوشگل دیدیم.. اونا چیه صبح تا شب تو خونه میپوشی؟
نکنه لباسایِ مامان بزرگِ خدا بیامرزو از زیر زمین کش رفتی که هی دم به دقیقه تنت میکنی؟😂
اینا خوبه پوشیدی دیگه.. خدایی پروین از تو خوش سلیقه تره.. ببین چی دوخته.. محشره..
راستی دختری، خواهر زاده ایی.. چیزی نداره؟🙄😁
و من با برادرانه هایش ریسه رفتم و ذوق کردم.
صدای زنگ بلند و او دست پاچه از اتاق بیرون دویید.
کمی ادکلن زدم و تجدید نگاهی در آینه کردم.
صَندلهایِ مشکی را پوشیده و از اتاق خارج شدم.
یک قدم مانده به قرار گرفتن در تیررسِ دانیال و مهمانهایش، صدایی آشنا گوشم را کشید.
اما امکان نداشت.. با تردید به سمت مهمان ها گام برداشتم.
پاهایم خشک شد.. قلبم سر به سینه کوبید و دستانم یخ زد..
دانیال با مهربانی و شوخی، مهمانها را دعوت به نشستن میکرد...
آن هم چه مهمانانی..
فاطمه خانم با صورتی خندان پوشیده در #چادر و روسری زیبا و گرانمایه...
و حسام قاب شده در کت و شلواری، مشکی و اندامی که با پیراهنی سفید، حسابی استایلِ نظامی اش را گوش زد می کرد...
مات مانده بودم.
جریان چه بود؟
آنها اینجا چه کار می کردند؟
ناگهان فاطمه خانم متوجه حضورم شدم و با شوق و محبت صدایم زد.
دانیال آب دهانش را از استرس قورت داد و حسام با تبسمی خاصی ابرویی در هم کشید و دسته گل و شیرینی را روی میز گذاشت.
فاطمه خانم، منه گیج و بی حرکت مانده را به آغوش کشید و قربان صدقه ام رفت و با لحنی پر عجز و مهربان، آرام کنارِ گوشم نجوا کرد که حلالش کنم که گفته هایش را از خاطر ببرم و به دریا بسپارم.. که اشتباه کرده...
و من وامانده چشم بر نمی داشتم از سینه سپر شده ی حسام و سری که با لبخندی خاص، کمی کجش کرده بود...
و نمیدانستم این مرد، خودِ واقعیِ حسامِ مظلوم است؟؟
یا امیر مهدیِ فاطمه خانم..؟
⏪ #ادامہ_دارد...
شب عملیات کربلای 5،گفت: من تا پای دژ بیشتر با شما نیستم.آنجا شهید میشوم.شما بر جنازهام پا گذاشته و دژ را فتح خواهید کرد.
📎دقیقا همینطور شد.
🌷شهید #علی_محمدی_پور🌷
لشکر 41 ثارالله
#شبتون_شهدایی
ــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
برایتان اینگونه آرزو میکنم: آن زمان که در محشر، خدا بگوید چه داشتی؟
حسین سربلند کند و بگوید حساب شد! مهمان من است...
اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود🙏
#صبحتون_حسینی
گذشتی از روز های خوش نوجوانی ات !
دعاکن برایم...
تااین جوانی، مرابه بازی نگیرد...
#بیایید_به_خاطر_شهدا_کمتر_گناه_کنیم
#روزی_ما_هم_شهید_میشویم
ــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــ
@khamenei_shohada
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴فرماندهی که دشمن او را نشناخت
🔸خاطره شنیدنی از روزی که جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، در منطقه اروند ۲۴ ساعت به چنگ نیروهای آمریکایی افتاد.
ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــ
@khamenei_shohada
💠 دلم برای چمران تنگ شده است ❗️
🔹یک روز حاج احمد آقا از دفتر امام به ستاد جنگهای نامنظم در اهواز تلفن کردند و گفتند که امام میفرمایند: «دلم برای دکتر چمران تنگ شده است، بگویید به تهران بیاید.»
@khamenei_shohada
🔺دکتر که در آن روزها در منطقه سوسنگرد از ناحیه پا مجروح شده بود، پس از شنیدن این پیام راهی تهران شد و به محضر امام شرفیاب گردید. در معیت ایشان نقشهها و کالکهای منطقه عملیاتی را به خدمت امام بردیم. دکتر از ناحیه پا ناراحتی داشت و نمیتوانست پایش را جمع کند و دو زانو بنشیند اما به احترام امام که به او عشق میورزید در مقابل ایشان دو زانو نشست و در حالی که فشار زیادی را متحمل میشد شروع به توضیح و توجیه نقشهها کرد.
🔹امام با فراست خاصی که داشتند متوجه ناراحتی دکتر شده و فرمودند: «آقای دکتر پایتان را دراز کنید و راحت باشید.» دکتر عرض کرد راحت هستم. امام فرمودند: «میگویم پایتان را دراز کنید.» دکتر به احترام امام نپذیرفتند و عرض کردند دردی احساس نمیکنند. دو مرتبه امام با لحن خاصی فرمودند: «میگویم پایتان را دراز کنید و راحت بنشینید» که لاجرم او هم پذیرفت.
🔺پس از اینکه دیدار به اتمام رسید، امام که آماده رفتن به حسینیه جماران برای دیدار با مردم بودند فرزند خود حاج احمد آقا را که وسط حیاط منزل ایستاده بود صدا کردند و به او فرمودند: «احمد، احمد!» ولی حاج احمد آقا در داخل حیاط بود و صدای امام را نمیشنید. بنده او را از داخل ایوان صدا کردم و گفتم که امام شما را صدا می زنند حاج احمد آقا خدمت امام که رسیدند. آقا به او فرمودند: «این میزها را که گذاشتهاید، آقای چمران با پای زخمی که نمیتواند از روی آنها رد شود. اینها را بردارید و راه را باز کنید.
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد۲، صفحه۲۰۳.
ــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
📸
مدافع حریم عمه سادات...
#شهید_یاسین_رحیمی ...
از غیور مردان لشگر همیشه پیروز #فاطمیون ...
شادی روح پر فتوح اش #صلوات...
@khamenei_shohada
🔰 عمل مقدس ماندگار است
🔺️ سپهبد #قاسم_سلیمانی ، مهرماه سال گذشته: سپاه سعی داشته همهی عملی که انجام میدهد مقدس باشد، نه عمل بزرگ. عمل بزرگ، عمل ماندگار نیست. اینکه ما عمل بزرگ را عمل استراتژیک مینامیم، خیلی در تاریخ بوده است، امّا اثر او بر یک قبیله، بر یک قوم و بر یک ملت است. اثر اسکندر بر یونان قدیم است، امّا از دید ملت ایران منفور است. اثر نادر بر یک دورهای از ایران قابل افتخار است، امّا بر ملت دیگری قابل تنفر است. ولی عمل مقدس، عمل امام حسین(ع) است که در آن خودخواهی، خودمحوری، جاهطلبی، خویشاوندپروری راه ندارد.
۹۸/۷/۸
🏷 دفاع مقدس در #مکتب_حاج_قاسم
ــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🕊🍂🕊🍂
مرام شهدا برگرفته از سیره اهل البیت است و جوانمردانه بد و خوب را درهم باهم می طلبند.
فقیر و یا غنی باشی یا ژن خوب باشی و یا بد، آقا زاده باشی یا غلام زاده، مشهور باشی یا گمنام، همه را به یک چشم نگاه می کنند. اما باور کن نگاهشان به دل شکسته یک نگاه دیگری است. دستشان از عرش اعلاء همیشه بسوی انسان خسته و آلوده به زرق و برق دنیای خاکی دراز است و این ما هستیم که چه ناجوانمردانه دست عاشقانه ای آنها را پس می زنیم و چشم بر جوانمردی آنها می بیندیم. یادت هست گفتم شهدا دل شکشته ها را بیشتر نگاه می کنند؟ می دانی چرا ؟
چون دل شکسته اشکش از دلی بر گونه هایش جاری شده که منزلگاه خداست.
و شهدا عاشق این اشک و این دل شکسته هستند. پس می گویم اگر دلت شکست شهدا را دریاب و دم رفیق شهیدت را ببین حتی اگر خیلی اسیر دنیا هم شده باشی. چون مرام شهدا با مرام انسانهای زمینی فرق دارد چون آنها قطره ای از اقیانوس عظیم محبت و کرامت ائمه ای اطهار هستند.
پس بیایید برای یکبار هم که شده عاشق شویم و مزه عشق به شهدا را بچشیم که چشیدن این عشق از انسان خلیفة الله می.....
#تکاورشهید کربلایی #محسن_غلامی ⚘
شهادت ۱۳۹۸/۶/۷ 🕊
ـــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
هدایت شده از 🛡🇮🇷اخبارسپاهسایبری🇮🇷🛡
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻سالروز ولادت برترین خلبان اف4 جهان متولد سال ۱۳۲۸ در روستای بصل کوه رامسر و در سال ۱۳۵۱ وارد نیروی هوایی شد.
ــــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــ
@khamenei_shohada