بصیـــــــــرت
#سردار_شهید_علیرضا_ماهینی سال 1335 در #بوشهر چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم #جبهه
گزیده ای از متن
#وصیتنامهای را که از #شهید_علیرضا_ماهینی به یادگار مانده است،به شرح ذیل می باشد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا تو را شکر میکنم که قدرت شناخت و ستایش خویش که راه مستقیم را برایم نمایاند و نصرتم داد تا بتوانم در راهت گام بردارم را به من عطا نمودی. سپاس تو را که یاریام نمودی تا بتوانم خوب و بد را تشخیص بدهم و از میان آن دو، خوب را انتخاب کنم. حمد تو را که نیرویم بخشیدی تا بتوانم با آن از دینت که سند رهایی ما مستضعفان از زیر یوغ مستکبران است، به دفاع برخیزم.
خدایا در همه حال یاریام نما و یک آن، مرا به خودم وا مگذار که اگر عنان اختیار مرا رها کنی، به انحراف کشیده خواهم شد.
من در شرایطی که استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، انقلاب اسلامی ایران، انقلابی که برای حاکمیت قانون «الله» به دست مردم مسلمان و مبارزمان و رهبری امام عزیزمان خمینی بزرگ صورت گرفته و میتواند تحقق بخش تمامی آیات قرآن باشد را با شدیدترین تهدیدات و حملات تبلیغاتی و سیاسی و نظامی مورد هجوم قرار داده و مزدور منافقش، صدام را به جنگ با مردم مسلمان ما فرستاده، تشخیص دادم که با شرکت در جنگ میتوانم دینم را نسبت به این انقلاب ادا کنم.
و شما ای کسانی که از مسیر اسلام منحرف و به مکاتب الحادی کشیده شدهاید! قدری بیندیشید و در چگونگی خلقت تدبر و تفکر کنید. آیا دوام جهان هستی بدون خالقی توانا قابل تصور است؟ اگر میخواهید به دفاع از خلق به پا خیزید، قرآن را ورق بزنید تا ببینید که هیچ مکتبی بهتر از اسلام قادر نیست که پاسخ گوی نیازهای خلق باشد. کدام مکتب و کدام انقلاب را در قرن حاضر سراغ دارید که اینگونه با امپریالیسم دست و پنجه نرم کند و مردم را بر علیه امپریالیسم تا این حد و وسعت بسیج نماید؟ اندیشه کنید و از آخرت بترسید. خداوند هیچ نیازی به ما ندارد و اوست که بیش از هر کس دیگر، سعادت ما را میخواهد.
والسلام»
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
بصیـــــــــرت
از : #شهید_مدافع_حرم_علی_شاهسنایی به همه رهروان خود: جنگ نرم مَـــــــرد میخواهد محکم و استوار✌ شا
#شهید_علی_شاهسنایی قبل از شهادتش #وصیت_نامه ای به دست خود نوشته است که قسمتی ازاین تصاویر را مشاهده می کنید
#روحمان_با_یادش_شاد
بصیـــــــــرت
گزیده ای از #زندگینامه_گهربار #شهید_سید_مجتبی_علمدار 🔹تاریخ تولد : 1345/10/11 🔹تاریخ جانبازی : 13
.
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
الله اکبر
الله اکبر
صدای الله اکبراذان باصدایی دیگردرآمیخت!
همزمان بااذان صبح صدای گریه نوزادبلندشد،لبخندشادی برلبانم نقش بست،یکی ازخانم هابیرون آمدوگفت:"مژده پسراست"
عجب تقارن زیبایی..
اذان صبح وتولدفرزند...
این پسرفرزند اذان بودودربهترین ساعات وبهترین ماه قدم به این دنیا نهاد
به روایت پدر بزرگوار شهید سید مجتبی میر علمدار
#روحمان_با_یادش_شاد
بصیـــــــــرت
. #شهید_سید_مجتبی_علمدار الله اکبر الله اکبر صدای الله اکبراذان باصدایی دیگردرآمیخت! همزمان بااذ
#امام_خامنه ای به #علمدار_عشق:
به بچه های هیئت بگویید حزب اللّهی بودن خود را در همه عرصه ها حفظ کنند
. #وصیت شهیدسید مجتبی علمدار:
حزب اللهی ها، بچه مسلمونها نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود
#پشتیبان_ولایت_فقیه_باشید.
ﯾﮑﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﺩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ 5 ﺳﺎﻝ ﺍﻟﯽ 5 ﺳﺎﻝ ﻭ ﻧﯿﻢ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ . ﮐﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﻫﻢ ﺷﺪ .
ﺩﻓﻌﺔ ﺁﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﺍﺯ ﺩﻋﺎﯼ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﺩﯾﺪﻡ ﺣﺎﻝ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺍﻭ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺷﻮﺧﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺷﻨﮕﻮﻝ ﺑﻮﺩ . ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ ، ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﻗﺎ ! ﺍﻣﺸﺐ ﺷﻨﮕﻮﻟﯽ؟ ! ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﻡ
. ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﻭﺩ . ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﮐﺮﺩ . ﺁﻗﺎ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﮐﺮﺩ . ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﻢ .
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺻﺒﺢ ، ﺩﯾﺪﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺐ ﺩﺍﺭﺩ . ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﮑﺮﺩ .
ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ، ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ
. ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ : « ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﻭﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺮﻭﻡ ﺣﻤﺎﻡ . ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻏﺴﻞ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﮑﻨﻢ . ﺁﻗﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﮐﺮﺩ . ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺎﯾﯽ . ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ . ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻢ . » ﻏﺴﻞ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ . ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻗﯿﻬﺎﯾﺶ ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﻧﺤﻮه ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺫﺍﻥ ﮐﻪ ﺷﺪ ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﯿﻬﻮﺷﯽ ﮐﺎﻣﻞ ، ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺗﯿﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪ
به روایت #همسر #شهید_سید_مجتبی_علمدار
یازدهم دی ماه سالگرد تولد زمینی و تولد آسمانی 🌷شهادتت🌷 گرامی باد سید جان
.
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح پر فتوح شهید سید مجتبی علمدار صلواتـــــ