eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.2هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
70 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_بیست_و_
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 4⃣2⃣ . همانطورڪ باقدمهای بلند سمتت می آیم زیر لب ریز میخــــندم می ایستی وسوار موتور میشوی... هنوزمتـــــوجه حضور من نشده ای من هم بی معطلی و باسرعت روی ترڪ موتورت میپرم و دستهایم را روی شانه هایت میـــــگذارم..شوڪع میشوی و ب جلو میپری سر میگردانی و ب من نگاه می ڪنی!سرڪج می ڪنم و لبخند بزرگی😁 تحـــــویلت میدهم! _ سلام آااقا!..چرا راه نمیفتی!؟ _ چی!!!...تو!...ڪجا برم! _ اول خانوم رو برسون ڪلاس بعد خودت برو حـــــوزه.. _ برسونمت؟؟؟ _ چیه خب!تنها برم؟ _ لطفا پیاده شو...قبـــلشم بگو بازی بعدیت چیع...! _ چراپیاده شم؟...ینی تن... _ اره این موقع صـــــبح ڪلاس داری مگع..؟ _ بعله! پوزخندی میزنی.. _ ڪلاس داری یا تصمیم گرفتی داشته باشی.... عصبی پیاده میشوم... _ ن..!تصمیمم چیز دیگس علی اڪبر! این رامیگویم و بحـــــالت دو ازت دور میشوم.. خیابان هنوز خلـــــوتهه و من پایین چادرم را گرفته ام و میدوم..نفس هایم ب شماره می افتد نمیخـــــااهم پشت سرم رانگاه ڪنم گر چ میدانم دنبالم نمـــــیآیـی... ب ی ڪوچه باریڪ میرسم و داخل میروم... ب دیوار تڪیه میدهم و ازعمـــــق دل قطرات اشڪم😭 رارها می ڪنم.. دستهایم را روی صـــــورتم میگذارم،صدای هق هق درڪوچه میپیچد... چن دقیقه ای بهمان حال گذشت ڪ صدایی منوخطاب ڪرد: _ خانومی چی شده نبینم اشڪاتو! دستم رااز روی صورتم برمیدارم،پلڪ هایم رااز اشڪ پاڪ و ب سمت راست نگاه می ڪنم...پسرغریبه قد بلند و هیڪلی باتیپ اسپرت ڪ دستهایش رادرجیب های شلوارش فرو برده و خیره خیره نگـــــاهم می ڪند... _ این وقت صبـــــح؟؟..تنها!؟...قضیه چیه ها! و بعد چشمڪ میزند!😉 گنـــــگ نگاهش می ڪنم هنوز سرم سنگینههه چندقدم نزدیڪم می آید... _ خیلی نمیخوره چادری باشی! و ب سرم اشاره می ڪند دستم رابی اراده بالا میبرم روسری ام عقب رفته بود و موهایم پیـــــدا بود..ب سرعت روسری را جلو می ڪشم ،برمیگردم ازڪوچه بیرون بروم ڪ ازپشت ڪیفم 👜رامیگریدومی ڪشد ترس ب جانم می افتد... _ آقا ول ڪن! _ ول ڪنم ڪجا بری خوشگله!؟ سعی می ڪنم نگاهم رااز نگاهش بدزدم قلـــــبم درسینه می ڪوبدڪیفم رامی ڪشم اما او محڪم نگهش میدارد.... ♻️ ... 💘 @khamenei_shohada
🌹مازندران بوی شهادت گرفت🌹 ♦️یاسر سپیدروز از اهالی روستای چناربن نکا از نیروهای انتظامی مستقر در استان خوزستان صبح امروز(سه‌شنبه) در درگیری با اشرار در شهرستان شادگان به فیض عظیم شهادت نائل آمد. ♦️ #شهید_یاسر_سپیدروز در درگیری با افراد مسلح ضمن وارد آوردن تلفات سنگین به مهاجمان و دستگیری چند تن از اشرار خود به مقام شامخ شهادتــــ ـــــ🕊🌹ـ نائل آمد #امنیت_اتفاقی_نیست #شهادتت_مبارک
نا اهلان... پنداشته اند که مسلمین را خوابی عظیم فرا گرفته ، غافل از آنکه، سالهاست... که فرزندانشان را ابراهیم وار برای قربانی شدن در راه حق آماده کرده اند. ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 یا صاحب الزمان (عج) 🍃 بغضِ غمِ دوری‌ات گلوگیر شده تعجیل بکن ؛ آمدنت دیر شده از کودکی‌ام منتظرم برگردی برگرد ، ببین منتظرت پیر شده ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷نام پدر :سید علی اصغر 🌷تاریخ تولد :۱۳۴۱/۰۲/۰۲ 🌷محل تولد :دامغان 🌷مسئولیت :آرپی جی زن 🌷تاریخ شهادت :۱۳۶۰/۰۹/۱۳ 🌷محل شهادت :بانه 🌷نام عملیات پاکسازي جاده بانه - سردشت اينجانب سيد رضا ترابي فرزند علی اصغر اول با گفتاري از استاد شهيد آيت‌‌ا… مطهرى درباره امام حسين(ع) شروع مي‌‌كنم امام حسين(ع) مرگ در راه امر به معروف و نهي از منكر زينت بخشيد و به آن شكوه و جلال داد. اگر چه دنيا بسيار زيباست ولي خانه آخرت هرچه كه دنيا زيبا باشد از آن زيباتر است ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
بصیـــــــــرت
#شهید_سید_رضا_ترابی 🌷نام پدر :سید علی اصغر 🌷تاریخ تولد :۱۳۴۱/۰۲/۰۲ 🌷محل تولد :دامغان 🌷مسئولیت :آرپی
🔰روز قبل از عملیات بازگشایی جاده سر دشت – بانه، انبار تنباکو توقف کرده بودیم 🌹 قرار شد فردا ساعت دوازده🕛 عملیات داشته باشیم  وقتی صبح داخل حیاط شدم، با تعجب دیدم سیدرضا یخ های حوض را شکسته و در حال غسل کردن است. گفتم: «تو این سرما چیکار میکنی❓» 🙂لبخندی زد و گفت: « .» وسوسه شدم. من هم غسل کردم. دندونهام از سرما🌬 به هم می خورد. عازم عملیات شدیم. او شهیــــــــــ🌷ـــــــــد شد و من سالم برگشتم.😔 (خاطره ایی از سیدمهدی هراتیان – همرزم شهید) http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
📝 💞 بهنام پسری🙍‍♂ بسیار با ادب و سر بہ زیر بودتڪ پسر خانواده با پدری ڪشاورز ڪہ با دستانی پینہ بستہ قرار بود تنها گاوی ڪه داشت رو برای اتمام خدمت سربازی پسرش جلوش قربان ڪنه😓 . پسری ڪه قرار بود بعد از اتمام خدمت ، نامزد عقد بستہ شو عروس ڪنہ . بهنام نبود ببینہ ڪہ چطور خواهراش و مادرش براش هلهلہ سر میدادن و نقل میپاشیدن روی تابوتش 😭. 🌷 و رفیقش 🌷تاریخ شهادت : 1395/09/12 🌷محل شهادت : مرز ماکو حین تعقیب و گریز به شهادتـــــ🌹ـــــــــــ رسیدند ،،،،
بصیـــــــــرت
📝 #قصہ_عاشقی 💞 بهنام پسری🙍‍♂ بسیار با ادب و سر بہ زیر بودتڪ پسر خانواده با پدری ڪشاورز ڪہ با دستانی
✍ امنیت اتفاقی نیست ! جگر مادری از داغ فرزند پاره پاره میشه😓؛ پدری داغدار میشه؛😭 بچه‌ای یتیم میشه و نوعروسی ..... 💔