🌸آمده فصل شعف و سرور و شادی
🎊زشهر یثرب این ندا داده منادی
🌸آمده مولا زاده زهرا
🎊خوش آمدی #امام_هادی
🌸 #میلاد_امام_هادی (ع)
🌸بر شما عزیزان مبارک
ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــ
@khamenei_shohada
لطف #امام_هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانه اوبسته ایم دل
امشب که جلوه گر شد خورشید طلعتش
🎊 #میلاد_امام_هادی علیه السلام مبارک باد🎊
یادی کنیم از شهید مدافع حرم #مهدی_نوروزی ملقب به شیر سامرا
ــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🕊️بسم رب الشهدا والصدیقین🕊️
خاطراتشهدا♥️
همیشه باهاش شوخی میڪردم و میگفتم:
اگر شربت #شهادت آوردن، نخوریا بریز دور😄
یادمه یه بار بهم گفت:
اینجا شربت شهادت پیدا نمیشه؛
چیڪار ڪنم؟!🤔
بهش گفتم:
ڪاری نداره ڪه خودت درست ڪن
بده بقیه هم بخورند!😉
خندید و گفت:
اینطوری خودم شهید نمیشم ڪه بقیه شهید میشن...🌺
شربت شهادت یه جورایی🌺
رمز بین من و آقا ابوالفضل بود!🙃💚
#شهیدابوالفضلراهچمنی
کپی #فقط_به_عشق_علی
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#خاطرات_شهدا
🌺🍀🌺شهید همیشه روے آمادگے جسمانے خودشون ڪار میڪردن هر روز به پیاده روے و ورزش مے پرداختند از ایشون پرسیدیم ڪه حاج آقا شما چرا انقدر ورزش مے ڪنید ڪه شهید فرزانه در پاسخ به ما گفتند: ما اگر اعتقادمون اینه امام زمان (عج) به سرباز نیاز دارند باید ورزش ڪنیم و از آمادگے جسمانے برخوردار باشیم چون آقا سرباز تنبل نمے خواهند.🌺🍀🌺
#سردار_شهید_رضا_فرزانه
کپی مطالب کانال #فقط_به_عشق_علی آزاد
ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
💠پيامبرخدا صليالله عليه و آله و سلم
🔺زَيّنوا مجالِسَکُم بِذِکرِ عَليٍّ
🔰همايش و محافل خود را با ذکر و ياد علي(ع) مُزيّن نمائيد.
📙مناقب ابن مغازلي، ص ٢١١
سه روز تا #عید_غدیر
#غدیر
#فقط_به_عشق_علی
ــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
1.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 مجموعه لوح مدار جاودانگی
📝 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی : هر كس به مدار مغناطيسی علیبنابیطالب (ع) نزدیکتر شد، اين مدار بر او اثر میگذارد؛ او کمیلبنزیاد میشود، او ابوذر غفاری میشود، او سلمان پاک میشود. ۹۵/۲/۱۴
📆 انتشار به مناسبت فرا رسیدن #عید_غدیر
#فقط_به_عشق_علی
#لبیک_یا_خامنه_ای
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بابا برات گل گرفتم، از همون گلی که خیلی دوست داشتی و هر وقت از عراق و سوریه و لبنان میومدی، وقتی پیروزی نصیبتون میشد با گل میومدم پیشتون و سریع میذاشتمشون روی میزتون کنار سجاده نماز شبتون. الان کنار عکستون گذاشتم که ببینیدشون. میدونم چقدر عاشق گل و گیاهی...
دلنوشته خانم فاطمه سلیمانی دختر حاج قاسم🌷
@khamenei_shohada
✍رهبر انقلاب
در شهر سامرا عدهای از بزرگان شیعه جمع شدند و #امام_هادی علیه السلام توانست آنها را اداره کند و به وسیلهی آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام برساند. این شبکههای شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست را همین عده توانستند رواج بدهند و تعداد افراد مؤمن به این مکتب را زیادتر کنند.
✨ #میلاد_امام_هادی (ع)مبارک✨
۱۳۸۳/۰۵/۳
ــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
میگفت:
برای ما که ادعای پاسداری از اسلام و مسلمین را داریم,ننگ بزرگی است حرف مولا و رهبرمان زمین بماند.
🌷شهید #حجت_باقری🌷
شهادت13بهمن94
عملیات نبل والزهرا
@khamenei_shohada
🌷💕🌷💕🌷💕🌷💕🌷💕🌷💕
🌹تو مرا عاشق کردی🌹
🌺" خدایا تو مرا عاشق کردی که در قلب عشاق بسوزم.
❣تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم.
❣تو مرا آه کردی که از سینه بینوایان و دردمندان به آسمان صعود کنم
❣. تو مرا فریاد کردی که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمایم.
❣ تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی
❣و در کویر فقر و حرمان تنهایی سوزاندی.
🌺 خدایا تو پوچی لذات زودگذر را عیان نمودی ، تو ناپایداری روزگار را نشان دادی ، لذت مبارزه را چشاندی. ارزش شهادت را آموختی."🌷
💕مناجاتی از شهید چمران💕
🌹دریای بیکران معرفت🌹
@khamenei_shohada
○°✨🍃✨°○🌟○°✨🍃✨
هدایت شده از ارگانیک کده حریرا
📸 تمام انحرافات از بین میرفت...
امام خمینی(ره):
🔹اینکه این قدر برای #غدیر ارج قائل شدهاند، برای این است که با اقامه ولایت یعنی با رسیدن حکومت به دست صاحب حق، همه انحرافات از بین میرود.
🔹️ اگر حکومت عدل بپا شود، اگر گذاشته بودند که حضرت امیر(ع) حکومتی را که میخواهد بپا کند، تمام انحرافات از بین میرفت. ۲ شهریور ۱۳۶۵
┏━☆🍃🌸🍃☆━┓
@basiratshieh
┗━☆🍃🌸🍃☆━┛
بصیـــــــــرت
💐🍃💖 🍃💖 💖 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_چهل_و_چهارم ✍دوست نداشتم کسی کچلی ام را ببیند. پس کلاه گلداری
💕🍃🎉
🍃🎉
🎉
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_چهل_و_پنجم
✍ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺮﯼ ﺭﺍﻩ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﮐﻮﯾﺮ ﺑﻮﺩﻡ.
ﮐﺎﺵ ﺩﻧﯿﺎ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻗﺎﺋﻞ ﻣﯿﺸﺪ.
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭﺩ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﮔﺮﺑﻪ ﺍﯾ ﺑﯽ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺗﺮﮎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﯼ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﮐﺸﯿﺪ.
ﺳﺮﻡ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ...
ﺣﺴﺎﻡ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﯿﺎﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ؟
ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﻥ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺒﻮﺩ؟
ﺣﺘﯽ ﺗﻤﺎﺳﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﯽ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕﺬﺍﺷﺖ...
ﺣﺴﺎﻡ،ﺣﺴﺎﻡ،ﺣﺴﺎﻡ
ﺗﻨﻔﺮ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ...
ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﺩ،ﻓﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﻫﺪ.
ﺁﻥ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺎ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻡ.
ﺻﺪﺍﯼ ﯾﺎﻟﻠﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﺣﺴﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﯿﻂ ﭘﯿﭽﯿﺪ.
ﺳﺮﻃﺎﻥ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﻐﻤﺎ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ،ﮐﺎﺵ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻣﻮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﯿﮕﺬﺍﺷﺖ،
ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ محض ﺷﮑﻨﺠﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ.
ﮐﻼﻫﻢ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ،ﻋﻄﺮ ﺑﺪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯼ ﭼﺎﯼ ﺑﻪ ﻭﺿﻮﺡ ﺩﺭ ﺑﯿﻨﯽ ﺍﻡ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺣﺴﺎﻡ ﺍﺯ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ ﺩﺭﺏ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻬﺎﯾﻢ.
ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﭼﺮﺧﯿﺪﻡ،ﺳﯿﻨﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﯼ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺻﺎﺩﺭﺵ ﮐﺮﺩﻡ.
ﺳﯿﻨﯽ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﭼﺎﯼ،ﻧﺎﻥ،ﭘﻨﯿﺮ ﻭ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭﻣﯿﺰ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼِ ﭘﺎﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ.
- ﺣﺎﺝ ﺧﺎنم ﻣﯿﮕﻦ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬﺍ ﮐﺮﺩﯾﻦ
ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﻈﻢ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ.
ﭘﻨﺞ ﻟﻘﻤﻪ ﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺩﺳﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ.
ﺩﺭ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ چای ﺷﮑﺮ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺶ،ﻗﺎﺷﻖ ﻇﺮﯾﻒ ﭼﺎﯼ ﺧﻮﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﺮﺧﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ،ﺩﺭﻭﻥ ﻧﻌﻠﺒﮑﯽ ﮔﻠﺪﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ.
ﭼﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ،
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺲ ﻣﻠﺲ ﺭﺍ ﭼﺮﺍ...
- ﻣﻦ ﺍﺯ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ.ﺟﻤﻌﺶ ﮐﻦ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩ
- ﻣﺘﻨﻔﺮﯾﻦ؟ ﯾﺎﺍﺍﺍ
ﺍﺯﺵ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪ؟
ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﯾﻢ ﮔﺮﻩ ﺧﻮﺭﺩ.
- ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ؟ﺍﺯ ﭼﯽ؟ﺍﺯ ﭼﺎﯾﯽ؟
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺶ ﭘﺮ ﺭﻧﮕﺘﺮ ﺷﺪ
- ﺍﻭﻫﻮﻡ.ﺁﺧﻪ ﻣﺎ ﻣﺴﻠﻤﻮﻧﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﯿﺨﻮریم