🌾به خانواده #شهدا بسیار خدمت میکرد، و همیشه از آنها دلجویی میکرد، اکثرا در اردوگاه شهید درویشی خادمالشهدا بود، هر سال از اردوگاه به دیدار مادر شهید درویشی هم میرفت.
سیدمیلاد حدود ۱۲-۱۳ سال خادمالشهدا بود⚡️
🍁 و آرزوی #شهادت در عمق جانش نفوذ کرده بود.
خیلی تلاش میکرد که او را به سوریه اعزام کنند. حتی میگفت که من #هزینه بلیط هواپیما و مخارج خودم در سوریه را میپردازم فقط من را با خود ببرید. آرزوی شهادت در خون 💔سید میلاد بود. ⚡️
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
شهید بی سر
ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
🎉🍃💖 🍃💖 💖 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_چهل_و_هشتم(ج) - طاقت بیار همه چیز تموم میشه. من هنوز سر قولم
💐🍃🌺
🍃🌺
🌺
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_چهل_و_نهم
✍عثمان در سکوت به صورت حسام خیره شد.
از سکوتش ترسیدم.
ناگهان سیلی محکمی بر صورت حسام نشست.
انقدر محکم که سرش به دیوار کناری خورد.
- باید باور کنم که اسم اون رابطو نمیدونی؟
تو فکر کردی با یه مشت احمق طرفی؟
تو میگی نمیدونم،منم میگم طفلی گناه داره،یه دست کت و شلوار مارک تنش کنید بره خونه اش؟ خودتم میدونی دانیال هیچ ارزشی برام نداره.
مهم یه اسم که فرق نمیکنه از زبون تو بشنوم یا دانیال!
تنها فرقش اینجاست که اگه تو الان بگی،هم خودت زنده میمونی، هم این دختر،هم اون دانیال عوضی
اما اگه نگی،دیگه شرایط عوض میشه.
چرخی به دورم زد،باورم نمیشد این همان عثمان مهربان باشد.
دو زانو روبه روی حسام نشست
- اگه نگی،اول تو رو میفرستم اون دنیا بعد این خانم خانما رو از مرز خارج میکنمو انقدر شکنجش میکنم تا دانیال خودشو برسونه.
میدونی که وقتی پای خواهرش وسط باشه تا خود کره ی ماه هم شده میره.خب نظرت چیه؟
قلبم تحمل این همه هیجان را نداشت،چرا هیچکس برایم توضیح نمیداد که ماجرا از چه قرار است؟
حسام با ضعف نمایان در چهره اش به چشمان عثمان نگاه کرد
- فکر کردی خیلی زرنگی؟
تو اون سازمان چی بهتون یاد میدن هان؟
من چرا باید اسم اون رابطو بدونم؟
خیال کردی بچه بازیه که همه خبر داشته باشن؟شهر هرته؟
آنها از کدام سازمان حرف میزدند؟جریان رابط چه بود؟
صوفی با عصبانیت به روی حسام خم شد،گلویش را فشار داد و جملاتی را ازبین دندانهای گره خورده اش بیان کرد
- با ما بازی نکن ما میدونیم شما خانواده ی دانیالو آوردین ایران. من اون دانیال آشغالو میخوام...خود خودشو
و باز حسام خندید
- کجای کارین ابلها!
اون دانیال عوضی به ما هم نارو زد.
خانوادشو با کلک و زبون خوش کشیدیم ایران تا بتونیم خودشو پیدا کنیم.
به قول خودتون اون به خاطر خواهرش تا کره ی ماه هم میره در واقع مادر و خواهرش دست ما گروگان بودن
با دهانی باز به حسام زل زدم. یعنی او هم حیوانی بی قید بود؟ بازیگری ماهر مانند عثمان؟
باورش از هر دروغی دشوارتر بود.با حرفهایش حس تنفر را دوباره در دلم زنده کرد.
مسلمانان همه شان دروغگو و وحشی صفت بودند و حسام هم یکی از آنها.
⏪ #ادامہ_دارد...
@khamenei_shohada
🍃صلی الله علیڪ یا حضرٺ ارباب🍃
🌸صبحم شروع مےشود آقا بہ نامتان
🌸روزےِ من همہ جا ذکر نامتان
🌸صبح علي الطلوع سلام بر شما
🌸من دلخوشم بہ جواب سلامتان
#صبحتون_حسینی
..ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
📷 عمویتان قاسم...
✍سال گذشته در چنین روزی سپهبد شهید حاج #قاسم_سلیمانی برای فرزندان شهید #حسین_محرابی ؛ در حاشیه حضور در منزل شهید دست نوشته ای را برای فرزندان شهید به یادگار گذاشتند
به یاد شهید حاج قاسم سلیمانی
#صبحتون_شهدایی
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
◾️مادر سه شهید بروجردی به فرزندان شهیدش پیوست
♦️ رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران بروجرد گفت: مرحوم کبری گودرزی مادر شهیدان #سید_علی_حسینی ، #سید_حسن_حسینی و #سید_عباس_حسینی نسب به فرزندان شهیدش پیوست.
♦️شهیدان حسینی نسب در دوران دفاع مقدس به عنوان بسیجی در جبهه ها حضور یافتند که به شهادت رسیدند.
ــــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🕌 رفته بودیم کربلا
تو کاروان با هم حــسابی رفیق شده بودیم.
داشتیم قدمزنون آروم آروم میرفتیم بینالحرمین.(دلاتون رفت...؟)
😉 یه دستی به پشتم زد و به شوخی گف:
داداش تو که مجردی.
بیا همینجا یه دختر عراقی بگیر، هم نزدیک امام حسینی هرروز میای زیارت!
هم از عذبی درمیای!
👳♂ اینجا روحانی و شیخ هم زیاده. خطبه عقدتونم تو بینالحرمین میخونن.
📸 عکاسی و فیلمبرداریتون هم با خودم.😋
😆 پقی زدم زیر خنده و گفتم: با همین گوشی گوشکوبیت میخوای عکس بگیری؟😂
♥️ کمکم رسیده بودیم بیتالحرمین. دقیقا جلوی درب حرم سیدالشهداء.
سردرش نوشته بود:
🌱"السلام علیک یا اباالشهداء"🌱
✋ نگاهی به گنبد آقا انداختم، دستمو به نشونه احترام گذاشتم رو سینهم و ادب کردم.
(حالت عوض شد، آره؟)
🗣 گفتم: اگه بخواد منو پیش خودش نگه میداره، اگرم نشد دلمو پیشش میذارم...
...و الان...
چندین ساله که دلمو پیشش گذاشتم...
@khamenei_shohada
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای سگی که باعث کشف بمبگذاری در زیر خانه حضرت امام(ره) شد
🔹روایت احمد کریم پور مسئول کمیته چک و خنثی سپاه در دهه ۶۰
@khamenei_shohada
خاطرات کوتاه....
🌺در فکه کنار یکی از ارتفاعات، تعدادی شهید پیدا شدند که یکی از آنها حالت جالبی داشت. او در حالی روی زمین افتاده بود که دو دبه پلاستیکی 20 لیتری آب در دستان استخوانی اش بود. یکی از دبه ها ترکش خورده و سوراخ شده بود. ولی دبه دیگر، سالم و پر از آب بود. درِ دبّه را که باز کردیم، با وجود این که حدود 12 سال از شهادت این بسیجی سقا می گذشت، آب آن بسیار گوارا و خنک مانده بود.🌺
#شهدای_تفحص_شده
#پله_به_پله
ــــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
15.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مکالمه با بیسیم قبل از شهادت
#ببینید👇
حاج آقا مرتضي مسیب زاده رحمة الله عليه
ساعتي فبل از شهادت
ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🔹️این چشمان مادر شهید محسن نبوی است؛ وقتی برایش خبر پیدا شدن پیکر پسرش را بعد از ۲۸ سال آوردند، خیره شده به دستان همسرش که میلرزد
و میگرید...!
@khamenei_shohada