🇨🇳 پاسخ دندانشکن چینیها به آمریکا/ KJ-۶۰۰ به میدان آمد
▫️تصاویر ماهوارهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی چینی حکایت از آن دارد که چین به مراحل پایانی توسعه هواپیمای هشدار زودهنگام و کنترل ناو نشینش به نام Xi’an KJ-۶۰۰ نزدیک شده است.
▫️این هواپیمای دوموتوره توربوپراپ که از لحاظ طراحی و مأموریت شباهت زیادی به هواپیمای آمریکایی E-۲D Advanced Hawkeye دارد، در حال انجام پروازهای آزمایشی بهصورت ترکیبی با جنگندههای ناو نشین J-۱۵ مشاهدهشده است که این نشانه مهمی از آمادگی نزدیک به استقرار عملیاتی این هواپیما در نیروی دریایی ارتش چین است.
▫️این قابلیت باعث افزایش توان چین در کنترل حریم هوایی در فواصل دور میشود و بدین ترتیب و با ظهور KJ-۶۰۰، پیچیدگی تازهای در معادلات امنیتی در منطقه هند و اقیانوس آرام ایجاد خواهد شد.
▫️این در حالی است که هواپیمای E-۲D آمریکا با بهرهگیری از رادار AN/APY-۹ و سامانههای پیشرفته شبکهای و مدیریت نبرد، سالهاست که برتری شناسایی هوابرد را برای نیروی دریایی آمریکا تضمین کرده و حالا مقایسه تاکتیکی و فنی دو هواپیما (هواپیمای آمریکایی با KJ-۶۰۰)، نشانگر کاهش فاصله توانمندیهای AEW&C چین و آمریکا است.
هاآرتص: جنگ در ایران یک اشتباه استراتژیک بود
روزنامه صهیونیستی هاآرتص با انتشار مطلبی، حمله به ایران را به خاطر اینکه موجب اتحاد بین ایرانیها شده، اشتباهی استراتژیک معرفی کرد:
بعد از ۱۲ روز جنگ، حالا ایرانیها بسیار خشمگین هستند. اگر اسرائیل حمله خود را به سایتهای هستهای محدود میکرد و با هدف قرار دادن ساختمانهای مسکونی، مردم بیگناه را نمیکشت، این حجم از عصبانیت از اسرائیل که حالا به نقطه جوش رسیده، به وجود نمیآمد.
وقتی به ایرانیها میگوییم که «میخواهیم از شر موشکهای بالستیک شما راحت شویم، به این معنا است که میخواهیم شما اینقدر ضعیف باشید که هر وقت دلمان بخواهد، بتوانیم شما را بمباران کنیم.» خب چنین چیزی برای ایرانیها قابل قبول نیست.
در اسرائیل افراد در خصوص تغییر نظام ایران خیالپردازی میکردند؛ اما بیشتر مردم ایران چنین باوری ندارند. وقتی ملتی بمباران میشود، حس ملیگراییاش تقویت میشود. الان حتی افرادی که مخالف نظام بودند هم در شبکههای اجتماعی مینویسند: «به خاطر کشورمان با هر متجاوزی خواهیم جنگید.»
حالا آنها دور ایران جمع شدهاند. جنگ در ایران یک اشتباه استراتژیک بود.
اخبار و تحلیلیهای جنگ در لینک زیر
👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/CISR_IR
🔹فایننشال تایمز: حملات اسراییل به تأسیسات هستهای ایران که نماد غرور ملی این کشور هستند، به جای تضعیف ایران، بهطور غیرمنتظرهای ملیگرایی ایرانی را بیدار کرده و وحدت مردمی را تقویت کرده است.
▪این عملیات با هماهنگی آمریکا انجام شد، اما نتیجه برخلاف انتظارات اسراییل بوده است!!
اخبار و تحلیلیهای جنگ در لینک زیر
👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/CISR_IR
📸 هشدار اکانت توییتری ایران آلرت خطاب به ساکنین سرزمین های اشغالی:
نتانیاهو به گروگان های اسرائیلی در جنگ با حماس خیانت کرد و آنها را قربانی بازی های سیاسی خود کرد. حالا فکر میکنید همین جنایتکار در جنگ با ایران از شما شهرک نشینان محافظت خواهد کرد؟! او فقط به فکر بقای قدرت خود است، حتی اگر به قیمت جان شما تمام شود.
🌐آتشبس یا صلح؟ منازعه ایران و اسرائیل از منظر رئالیسم تهاجمی
✍🏻 فرزاد پورمرادی
🔹مناقشه ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، اگرچه با آتشبس خاتمه یافت، اما از منظر رئالیسم تهاجمی نهتنها پایان نیافت، بلکه وارد فاز جدیدی از بازتنظیم قدرت و بازدارندگی شد. در این چارچوب نظری، آتشبس تنها یک وقفه تاکتیکی در یک رویارویی راهبردی است، نه دستاوردی برای صلح پایدار.
🔹آتشبس؛ تنفس، نه آشتی
🔻رئالیسم تهاجمی بر این باور است که دولتها در یک ساختار آنارشیک بینالمللی، دائماً برای افزایش قدرت خود تلاش میکنند، چون هیچ تضمینی برای حسن نیت طرف مقابل وجود ندارد. از این منظر، آتشبس در جنگ ایران و اسرائیل به معنای توقف خصومت نیست، بلکه فرصتی استراتژیک برای تجدید قوا است.
🔻جنگ ۱۲ روزه بیش از آنکه تلاشی برای تحمیل شکست باشد، به آزمایشی برای توان بازدارندگی متقابل تبدیل شد؛ در این میان، ایران با نمایش گسترده قدرت موشکی و اسرائیل با استفاده تمامقد از سامانههای دفاعی و توحش تهاجمی، نوعی توازن وحشت شکل دادند که فعلاً منجر به توقف عملیات نظامی شد، نه صلح.
🔹قیاس تاریخی؛ تکرار الگوهای آتشبس ناپایدار
🔻بررسی موارد تاریخی مشابه نشان میدهد که آتشبس بدون تغییر ساختاری در روابط بازیگران، ناپایدار و شکننده است:
🔸 جنگ کره (۱۹۵۳): آتشبس همچنان برقرار است، اما صلح رسمی هرگز محقق نشد. کره شمالی و جنوبی از نظر فنی هنوز در حال جنگاند.
🔸 جنگ ایران و عراق (۱۹۸۸): با پذیرش قطعنامه ۵۹۸، جنگ متوقف شد، اما صلح واقعی تنها پس از مرگ صدام و تغییر موازنه منطقهای تحقق یافت.
🔸 جنگ روسیه و گرجستان (۲۰۰۸): آتشبس برقرار شد اما تهدید روسیه هرگز برچیده نشد و مناطق اشغالی هنوز در کنترل مسکو هستند.
مقایسه این موارد با منازعه ایران و اسرائیل نشان میدهد که تا زمانی که یکی از طرفین از نظر استراتژیک تضعیف یا مهار نشود، صلح واقعی در دستور کار نخواهد بود.
🔹لذا از منظر دیدگاه رئالیسم تهاجمی، چند عامل کلیدی صلح را غیرممکن میسازد:
1. تقابل هویتی و ژئوپلیتیکی: ایران مشروعیت اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و اسرائیل نیابتی ها، موشک ها و برنامه هستهای ایران را تهدید موجودیتی میداند.
2. نبود سازوکار بازدارندگی پایدار: هیچ نهاد یا تضمین بینالمللی نمیتواند امنیت طرفین را به شکل دوجانبه تضمین کند.
3. رقابت منطقهای فعال: محور مقاومت و ائتلاف عبری–عربی در بسیاری از میدانهای دیگر همچنان فعالاند (یمن، سوریه، عراق، لبنان).
🔹جمعبندی آنکه :
آتشبس در منازعه اخیر، نه پایان جنگ، که ادامهی آن با ابزارهای دیگر است. ایران و اسرائیل در چارچوب یک نظم منطقهای بیثبات، در حال تنظیم موازنهای هستند که فعلاً توازن قوا را حفظ کرده ولی آن را نهادینه نکرده است.
رئالیسم تهاجمی به ما یادآوری میکند که در جهانی بیاعتماد، آنچه صلح نامیده میشود اغلب لباسی دیپلماتیک بر تن آتشبسهای مسلحانه است. ایران و اسرائیل نه به صلح، بلکه به برتری میاندیشند، و تا رسیدن به آن، تنها مکثهای موقت خواهند داشت.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگرام
تحلیل جامع حمله اسرائیل به ایران و پیامدهای جهانی آن
حسین دباغ
استادیار فلسفه در دانشگاه نورثایسترن لندن و مدرس فلسفه در دانشگاه آکسفورد
حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ مرزهای اخلاقی و حقوقی بینالمللی را به چالش کشیده است. این اقدام در حالی صورت گرفت که گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حتی اطلاعات آمریکا هیچ شواهدی از تلاش ایران برای ساخت سلاح هستهای نشان نمیداد و مذاکرات دیپلماتیک برای احیای برجام در جریان بود. از منظر حقوق بینالملل، این حمله نقض آشکار ماده ۲(۴) منشور ملل متحد محسوب میشود که استفاده از نیروی نظامی را ممنوع میکند. کارشناسان حقوقی معتقدند استناد اسرائیل به دفاع پیشدستانه بر اساس معیارهای کارولین (تهدید فوری، قریبالوقوع و اجتنابناپذیر) در این مورد صدق نمیکند، چرا که نه تهدید فوری وجود داشت، نه گزینههای دیپلماتیک به پایان رسیده بود و نه تناسب میان تهدید و پاسخ رعایت شده بود. از دیدگاه اخلاقی، این اقدام خطرناکترین سناریو را محقق ساخته است: تبدیل ترس به توجیهی برای جنگ. فیلسوفانی مانند آگامبن هشدار میدهند که چنین رویکردی میتواند جهان را به "وضعیت استثنایی دائمی" سوق دهد، جایی که جنگ به وضعیت عادی تبدیل شده و صلح به استثنا بدل میشود. پیشرفتهای فناورانه مانند پهپادها و جنگندههای F-35 پنجره تصمیمگیری را به شدت کاهش داده و امکان تأمل اخلاقی را از بین برده است. این بحران آزمونی است برای جامعه جهانی که آیا میتواند مرز بین دفاع مشروع و تجاوز نظامی را حفظ کند یا خیر. راه برونرفت از این وضعیت خطرناک، ایجاد مکانیسمهای شفاف برای تأیید ادعاهای تهدید قریبالوقوع، تقدم دیپلماسی بر اقدام نظامی، ارزیابی مستقل از خطرات غیرنظامیان و نظارت دقیق جامعه مدنی بر تصمیمگیریهای امنیتی است. اگر معیار "ترس" جایگزین "تهدید واقعی" شود، جهان به عصر درگیریهای بیپایان قدم خواهد گذاشت.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگرام
🔸️ تحلیل تحولات روابط عربستان، ایران و اسرائیل پس از جنگ اخیر
🖌 احمد العمران
خبرنگار فایننشال تایمز در عربستان سعودی
🖌 کلویی کورنیش
خبرنگار تجاری فایننشال تایمز در منطقه خلیج فارس
در پی جنگ اخیر اسرائیل و ایران، معادلات منطقهای دستخوش تحولات اساسی شدهاست. عربستان سعودی که پیش از این در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل گام برمیداشت، اکنون موضعی محتاطانهتر در پیش گرفته و به تقویت روابط با ایران روی آوردهاست. این تغییر استراتژی ناشی از چند عامل کلیدی است:
اولاً، جنگ ویرانگر غزه و واکنش خشن اسرائیل موجب شده عادیسازی روابط با تلآویو برای ریاض هزینههای سیاسی و اجتماعی سنگینی به همراه داشته باشد. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی که برنامههای بلندپروازانهای برای مدرنیزه کردن کشور دارد، نمیتواند نسبت به افکار عمومی به ویژه نسل جوان که از اقدامات اسرائیل به خشم آمدهاند، بیتفاوت باشد.
ثانیاً، عربستان با درک واقعیتهای ژئوپلیتیک منطقه، ایران را به عنوان همسایهای دائمی و تأثیرگذار میپذیرد. تماسهای اخیر مقامات نظامی دو کشور و محکومیت حملات اسرائیل توسط ریاض، نشاندهنده این تغییر نگرش است. به نظر میرسد عربستان به این جمعبندی رسیده که همزیستی با ایران - علیرغم تمام اختلافات - در بلندمدت به ثبات بیشتر منطقه و امنیت خودش کمک میکند.
ثالثاً، رفتارهای تهاجمی اخیر اسرائیل، این کشور را در نگاه رهبران سعودی به عاملی بیثباتکننده تبدیل کردهاست. حملات گسترده به ایران و ادامه جنگ در غزه، این تصور را تقویت کرده که اسرائیل حاضر به پذیرش هیچ گونه توازن قوا در منطقه نیست.
در این میان، آمریکا به رهبری ترامپ همچنان بر عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل اصرار دارد. اما به نظر میرسد ریاض با استفاده از اهرم سرمایهگذاریهای کلان و خرید زمان، میکوشد بدون تنش با واشنگتن، از پذیرش شروط اسرائیل طفره رود. تحلیلگران معتقدند عربستان در شرایط کنونی ترجیح میدهد بر برنامههای توسعهای داخلی تمرکز کند و از درگیر شدن در مناقشات منطقهای پرهیز نماید.
به نظر میرسد تحولات اخیر نشاندهنده شکلگیری نظم جدیدی در منطقه است که در آن، اگرچه رقابت ایران و عربستان ادامه دارد، اما همزیستی مسالمتآمیز این دو قدرت جایگزین رویارویی مستقیم میشود. در این معادله جدید، اسرائیل به تدریج در حال از دست دادن فرصتهای استراتژیکی است که پیش از این با عادیسازی روابط با کشورهای عربی به دست آورده بود.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگرام
تحلیل سیاسی | طرح عادیسازی اسرائیل در سایه تضعیف محور مقاومت
✍بهادر نوکنده
در شرایطی که خاورمیانه بار دیگر درگیر تنشهای شدید امنیتی و ژئوپلیتیکی است، نشانههایی آشکار از تلاش اسرائیل برای پیشبرد پروژه عادیسازی روابط با کشورهای عربی و حتی غیرعربی منطقه به چشم میخورد. اظهارات اخیر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی، جدعون ساعر، مبنی بر تمایل این رژیم به گسترش توافقات صلح با سوریه و لبنان، نباید جدا از تحولات میدانی منطقه تحلیل شود، بلکه دقیقاً در راستای پروژهای بزرگتر با عنوان «نظم جدید خاورمیانه» قابل ارزیابی است.
این طرح، به وضوح، بر سه محور اصلی تمرکز دارد:
1. تضعیف حزبالله لبنان
حزبالله، بهعنوان یکی از بازوان نظامی و استراتژیک ایران در خط مقدم مواجهه با رژیم صهیونیستی، همواره مانعی بزرگ در مسیر عادیسازی روابط اسرائیل با لبنان بوده است. با فشارهای اقتصادی، جنگ روانی، ترور چهرههای کلیدی مقاومت و تحریکات میدانی در جنوب لبنان، تلآویو بهدنبال فرسایش توان حزبالله است. هرگونه تضعیف ساختاری یا نظامی این گروه، فضا را برای ایجاد روزنهای جهت گفتوگو با دولت لبنان باز میکند.
2. حمله به ایران
اظهارات اخیر مقامهای آمریکایی و صهیونیستی درباره جنگ تحمیلی به ایران را باید در راستای پروژه عادیسازی تحلیل کرد. در واقع، تلآویو با نمایش جنگ با تهران، دو هدف را دنبال میکند: نخست، بر هم زدن توازن استراتژیک در منطقه و دوم، واداشتن کشورهای عربی به همگرایی بیشتر با اسرائیل بهعنوان "پناهگاه امنیتی".
3. سقوط دولت سوریه و طرح جایگزین
طرح آمریکاییها برای ادغام نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) در یک ساختار سیاسی جدید و اعلام اینکه دمشق باید تنها محاور سیاسی در کشور باشد، نشان از تلاش برای بازطراحی ساختار حاکمیتی سوریه دارد.دولت جولانی، فرصت مناسبی برای پیگیری روند عادیسازی میان سوریه جدید و اسرائیل فراهم خواهد شد. اشاره نماینده آمریکا به اینکه رئیسجمهور جدید سوریه "با اسرائیل دشمنی ندارد"، مقدمهای روانی و رسانهای برای چنین سناریویی است.
جمعبندی
طرح عادیسازی اسرائیل دیگر صرفاً یک پروژه دیپلماتیک نیست، بلکه با سناریوهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی گره خورده است. حمله به ایران، تضعیف حزبالله و مهندسی سیاسی آینده سوریه، اجزای مکملی برای پیشبرد این پروژه هستند. اسرائیل بهخوبی میداند که بدون حذف یا تضعیف محور مقاومت، هرگونه صلحی صرفاً روی کاغذ باقی خواهد ماند. از همین رو، تحولات اخیر باید زنگ هشداری جدی برای تحلیلگران و تصمیمسازان جبهه مقاومت باشد تا از پیچیدگیهای «صلحِ تحمیلی» در قالب عادیسازی غافل نمانند.
...................................................
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگرام