تحلیل جامع حمله اسرائیل به ایران و پیامدهای جهانی آن
حسین دباغ
استادیار فلسفه در دانشگاه نورثایسترن لندن و مدرس فلسفه در دانشگاه آکسفورد
حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ مرزهای اخلاقی و حقوقی بینالمللی را به چالش کشیده است. این اقدام در حالی صورت گرفت که گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حتی اطلاعات آمریکا هیچ شواهدی از تلاش ایران برای ساخت سلاح هستهای نشان نمیداد و مذاکرات دیپلماتیک برای احیای برجام در جریان بود. از منظر حقوق بینالملل، این حمله نقض آشکار ماده ۲(۴) منشور ملل متحد محسوب میشود که استفاده از نیروی نظامی را ممنوع میکند. کارشناسان حقوقی معتقدند استناد اسرائیل به دفاع پیشدستانه بر اساس معیارهای کارولین (تهدید فوری، قریبالوقوع و اجتنابناپذیر) در این مورد صدق نمیکند، چرا که نه تهدید فوری وجود داشت، نه گزینههای دیپلماتیک به پایان رسیده بود و نه تناسب میان تهدید و پاسخ رعایت شده بود. از دیدگاه اخلاقی، این اقدام خطرناکترین سناریو را محقق ساخته است: تبدیل ترس به توجیهی برای جنگ. فیلسوفانی مانند آگامبن هشدار میدهند که چنین رویکردی میتواند جهان را به "وضعیت استثنایی دائمی" سوق دهد، جایی که جنگ به وضعیت عادی تبدیل شده و صلح به استثنا بدل میشود. پیشرفتهای فناورانه مانند پهپادها و جنگندههای F-35 پنجره تصمیمگیری را به شدت کاهش داده و امکان تأمل اخلاقی را از بین برده است. این بحران آزمونی است برای جامعه جهانی که آیا میتواند مرز بین دفاع مشروع و تجاوز نظامی را حفظ کند یا خیر. راه برونرفت از این وضعیت خطرناک، ایجاد مکانیسمهای شفاف برای تأیید ادعاهای تهدید قریبالوقوع، تقدم دیپلماسی بر اقدام نظامی، ارزیابی مستقل از خطرات غیرنظامیان و نظارت دقیق جامعه مدنی بر تصمیمگیریهای امنیتی است. اگر معیار "ترس" جایگزین "تهدید واقعی" شود، جهان به عصر درگیریهای بیپایان قدم خواهد گذاشت.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگرام
🔸️ تحلیل تحولات روابط عربستان، ایران و اسرائیل پس از جنگ اخیر
🖌 احمد العمران
خبرنگار فایننشال تایمز در عربستان سعودی
🖌 کلویی کورنیش
خبرنگار تجاری فایننشال تایمز در منطقه خلیج فارس
در پی جنگ اخیر اسرائیل و ایران، معادلات منطقهای دستخوش تحولات اساسی شدهاست. عربستان سعودی که پیش از این در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل گام برمیداشت، اکنون موضعی محتاطانهتر در پیش گرفته و به تقویت روابط با ایران روی آوردهاست. این تغییر استراتژی ناشی از چند عامل کلیدی است:
اولاً، جنگ ویرانگر غزه و واکنش خشن اسرائیل موجب شده عادیسازی روابط با تلآویو برای ریاض هزینههای سیاسی و اجتماعی سنگینی به همراه داشته باشد. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی که برنامههای بلندپروازانهای برای مدرنیزه کردن کشور دارد، نمیتواند نسبت به افکار عمومی به ویژه نسل جوان که از اقدامات اسرائیل به خشم آمدهاند، بیتفاوت باشد.
ثانیاً، عربستان با درک واقعیتهای ژئوپلیتیک منطقه، ایران را به عنوان همسایهای دائمی و تأثیرگذار میپذیرد. تماسهای اخیر مقامات نظامی دو کشور و محکومیت حملات اسرائیل توسط ریاض، نشاندهنده این تغییر نگرش است. به نظر میرسد عربستان به این جمعبندی رسیده که همزیستی با ایران - علیرغم تمام اختلافات - در بلندمدت به ثبات بیشتر منطقه و امنیت خودش کمک میکند.
ثالثاً، رفتارهای تهاجمی اخیر اسرائیل، این کشور را در نگاه رهبران سعودی به عاملی بیثباتکننده تبدیل کردهاست. حملات گسترده به ایران و ادامه جنگ در غزه، این تصور را تقویت کرده که اسرائیل حاضر به پذیرش هیچ گونه توازن قوا در منطقه نیست.
در این میان، آمریکا به رهبری ترامپ همچنان بر عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل اصرار دارد. اما به نظر میرسد ریاض با استفاده از اهرم سرمایهگذاریهای کلان و خرید زمان، میکوشد بدون تنش با واشنگتن، از پذیرش شروط اسرائیل طفره رود. تحلیلگران معتقدند عربستان در شرایط کنونی ترجیح میدهد بر برنامههای توسعهای داخلی تمرکز کند و از درگیر شدن در مناقشات منطقهای پرهیز نماید.
به نظر میرسد تحولات اخیر نشاندهنده شکلگیری نظم جدیدی در منطقه است که در آن، اگرچه رقابت ایران و عربستان ادامه دارد، اما همزیستی مسالمتآمیز این دو قدرت جایگزین رویارویی مستقیم میشود. در این معادله جدید، اسرائیل به تدریج در حال از دست دادن فرصتهای استراتژیکی است که پیش از این با عادیسازی روابط با کشورهای عربی به دست آورده بود.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگرام
تحلیل سیاسی | طرح عادیسازی اسرائیل در سایه تضعیف محور مقاومت
✍بهادر نوکنده
در شرایطی که خاورمیانه بار دیگر درگیر تنشهای شدید امنیتی و ژئوپلیتیکی است، نشانههایی آشکار از تلاش اسرائیل برای پیشبرد پروژه عادیسازی روابط با کشورهای عربی و حتی غیرعربی منطقه به چشم میخورد. اظهارات اخیر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی، جدعون ساعر، مبنی بر تمایل این رژیم به گسترش توافقات صلح با سوریه و لبنان، نباید جدا از تحولات میدانی منطقه تحلیل شود، بلکه دقیقاً در راستای پروژهای بزرگتر با عنوان «نظم جدید خاورمیانه» قابل ارزیابی است.
این طرح، به وضوح، بر سه محور اصلی تمرکز دارد:
1. تضعیف حزبالله لبنان
حزبالله، بهعنوان یکی از بازوان نظامی و استراتژیک ایران در خط مقدم مواجهه با رژیم صهیونیستی، همواره مانعی بزرگ در مسیر عادیسازی روابط اسرائیل با لبنان بوده است. با فشارهای اقتصادی، جنگ روانی، ترور چهرههای کلیدی مقاومت و تحریکات میدانی در جنوب لبنان، تلآویو بهدنبال فرسایش توان حزبالله است. هرگونه تضعیف ساختاری یا نظامی این گروه، فضا را برای ایجاد روزنهای جهت گفتوگو با دولت لبنان باز میکند.
2. حمله به ایران
اظهارات اخیر مقامهای آمریکایی و صهیونیستی درباره جنگ تحمیلی به ایران را باید در راستای پروژه عادیسازی تحلیل کرد. در واقع، تلآویو با نمایش جنگ با تهران، دو هدف را دنبال میکند: نخست، بر هم زدن توازن استراتژیک در منطقه و دوم، واداشتن کشورهای عربی به همگرایی بیشتر با اسرائیل بهعنوان "پناهگاه امنیتی".
3. سقوط دولت سوریه و طرح جایگزین
طرح آمریکاییها برای ادغام نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) در یک ساختار سیاسی جدید و اعلام اینکه دمشق باید تنها محاور سیاسی در کشور باشد، نشان از تلاش برای بازطراحی ساختار حاکمیتی سوریه دارد.دولت جولانی، فرصت مناسبی برای پیگیری روند عادیسازی میان سوریه جدید و اسرائیل فراهم خواهد شد. اشاره نماینده آمریکا به اینکه رئیسجمهور جدید سوریه "با اسرائیل دشمنی ندارد"، مقدمهای روانی و رسانهای برای چنین سناریویی است.
جمعبندی
طرح عادیسازی اسرائیل دیگر صرفاً یک پروژه دیپلماتیک نیست، بلکه با سناریوهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی گره خورده است. حمله به ایران، تضعیف حزبالله و مهندسی سیاسی آینده سوریه، اجزای مکملی برای پیشبرد این پروژه هستند. اسرائیل بهخوبی میداند که بدون حذف یا تضعیف محور مقاومت، هرگونه صلحی صرفاً روی کاغذ باقی خواهد ماند. از همین رو، تحولات اخیر باید زنگ هشداری جدی برای تحلیلگران و تصمیمسازان جبهه مقاومت باشد تا از پیچیدگیهای «صلحِ تحمیلی» در قالب عادیسازی غافل نمانند.
...................................................
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگرام
✍مارزیا جیامبرتونی میگوید: این تنش، حاصل تلاقی چند عامل است؛ از جمله رسیدن برنامه هستهای ایران به آستانههای خطرناک (غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم)، ارزیابی اسرائیل از اینکه گزینههای دیپلماتیک به پایان رسیدهاند، و فرصت استراتژیکی که بهدنبال تضعیف حزبالله پس از ترور حسن نصرالله پدید آمد. تصمیم اسرائیل برای حمله مستقیم به جای استفاده از نیابتیها، نشاندهنده تغییری اساسی از جنگ سایه به رویارویی آشکار است.
✍کوهن: از منظر رقابت با روسیه و چین، بهترین گزینه برای ایالات متحده این است که اجازه دهد اسرائیل به حملات خود علیه ایران ادامه دهد. بههرحال، ایران متحد روسیه است و روزبهروز به چین نیز نزدیکتر میشود؛ بنابراین، تضعیف ایران در عمل به منافع این دو قدرت ضربه میزند.
✍سودکمپ: ایالات متحده پیش از حمله اسرائیل، کارکنان غیرضروری خود را از بحرین، عراق، کویت و امارات عربی متحده خارج کرد؛ کشورهایی که میتوانند هدف اولیه حملات احتمالی ایران علیه پرسنل آمریکایی باشند، اگر تهران تصمیم بگیرد پاسخ خود را به سمت اهداف آمریکایی نیز گسترش دهد. همچنین، نیروهای دریایی آمریکا در حال حرکت به سوی خاورمیانه بهعنوان نیروهای دفاعی هستند.
✍گریزه: هر دو کشور چین و روسیه تلاش کردند خود را بهعنوان میانجیهای بالقوهای معرفی کنند که میتوانند نقش سازندهای در حلوفصل این بحران ایفا کنند. این موضوع نشان میدهد که مدیریت تنشها در خاورمیانه بخشی از تلاش گستردهتر ایالات متحده برای کنترل مؤثر رقابت استراتژیک خود با چین و روسیه است.
✍مارزیا جیامبرتونی میگوید: این تنش، حاصل تلاقی چند عامل است؛ از جمله رسیدن برنامه هستهای ایران به آستانههای خطرناک (غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم)، ارزیابی اسرائیل از اینکه گزینههای دیپلماتیک به پایان رسیدهاند، و فرصت استراتژیکی که بهدنبال تضعیف حزبالله پس از ترور حسن نصرالله پدید آمد. تصمیم اسرائیل برای حمله مستقیم به جای استفاده از نیابتیها، نشاندهنده تغییری اساسی از جنگ سایه به رویارویی آشکار است.
✍کوهن: از منظر رقابت با روسیه و چین، بهترین گزینه برای ایالات متحده این است که اجازه دهد اسرائیل به حملات خود علیه ایران ادامه دهد. بههرحال، ایران متحد روسیه است و روزبهروز به چین نیز نزدیکتر میشود؛ بنابراین، تضعیف ایران در عمل به منافع این دو قدرت ضربه میزند.
✍سودکمپ: ایالات متحده پیش از حمله اسرائیل، کارکنان غیرضروری خود را از بحرین، عراق، کویت و امارات عربی متحده خارج کرد؛ کشورهایی که میتوانند هدف اولیه حملات احتمالی ایران علیه پرسنل آمریکایی باشند، اگر تهران تصمیم بگیرد پاسخ خود را به سمت اهداف آمریکایی نیز گسترش دهد. همچنین، نیروهای دریایی آمریکا در حال حرکت به سوی خاورمیانه بهعنوان نیروهای دفاعی هستند.
✍گریزه: هر دو کشور چین و روسیه تلاش کردند خود را بهعنوان میانجیهای بالقوهای معرفی کنند که میتوانند نقش سازندهای در حلوفصل این بحران ایفا کنند. این موضوع نشان میدهد که مدیریت تنشها در خاورمیانه بخشی از تلاش گستردهتر ایالات متحده برای کنترل مؤثر رقابت استراتژیک خود با چین و روسیه است.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگ
پس از آتشبس، ایران برای جنگ طولانی با اسرائیل آماده میشود
محمد اسلامی وابراهیم المرعشی
۳ژوئیه ۲۰۲۵ میدل ایست آی
ایران در راستای رویکرد دیرینه صبر استراتژیک خود، عقبنشینی نمیکند، بلکه برای یک رویارویی طولانی مدت، تجدید قوا و تجدید قوا میکند
ایران، پس از پایان جنگ اخیر با اسرائیل، بار دیگر به استراتژی دیرینه خود، یعنی «صبر استراتژیک»، تکیه کرده است. این دکترین که از دوران جنگ ایران و عراق ریشه میگیرد، بر خویشتنداری حسابشده، جذب ضربات، و پاسخهای تدریجی و سنجیده مبتنی است. تهران در هر دو جنگ، چه در دهه ۱۹۸۰ و چه امروز، خود را قربانی «جنگ تحمیلی» معرفی کرده و ایالات متحده را به نقشآفرینی در شعلهور کردن جنگها متهم میکند.
پس از جنگ با عراق، ایران با صبر و انتظار، در نهایت دید که ایالات متحده صدام حسین را سرنگون کرد. اکنون نیز همین منطق، مبنای رفتار تهران قرار گرفته است: ایجاد مکث تاکتیکی برای بازسازی، تقویت توان دفاعی و حمله، و آمادهسازی فضا برای نفوذ دیپلماتیک و منطقهای.
حملات اسرائیل و آمریکا، انبارهای موشکی و زیرساختهای پرتاب ایران را هدف قرار داد و بسیاری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، از جمله سرلشکر محمد باقری، حسین سلامی و امیرعلی حاجیزاده، به همراه چند دانشمند هستهای ترور شدند. با وجود این، ایران توانست چندین حمله موشکی به اسرائیل انجام دهد و سامانه دفاعی آن را دچار اختلال کند .
این جنگ نشان داد که اتکای بیش از حد ایران به موشکها و پهپادها، هرچند تاکتیکی، در برابر برتری هوایی و جنگ الکترونیک دشمن ناکافی است. از همین رو، تهران بهسرعت در حال برنامهریزی برای تقویت نیروی هوایی و پدافند چندلایه خود است. در رأس این اقدامات، خرید احتمالی جنگندههای Su-35 و سامانههای دفاع هوایی S-400 از روسیه و همچنین بررسی خرید جنگندههای J-10 و J-20 از چین قرار دارد.
نکته کلیدی دیگر، نبود سیستمهای هشدار و کنترل هوابرد (آواکس) بود که باعث شد حملات هوایی دشمن کارایی بالاتری داشته باشند. ایران اکنون به دنبال تهیه آواکس برای تکمیل چتر دفاعی و افزایش قابلیت فرماندهی و هماهنگی هوایی است.
در کنار تقویت نظامی، ایران بازسازی زرادخانه موشکی، بهویژه تکمیل موشکهای مافوق صوت جدید مانند «فتاح» و «خیبرشکن» را در اولویت قرار داده است. این موشکها بهعنوان ابزار اصلی بازدارندگی و پاسخ سریع در هر بحران آتی محسوب میشوند.
از منظر سیاسی و حقوقی، تهران تصمیم گرفته تا پیش از رسیدگی شکایت به دیوان بینالمللی دادگستری، به مذاکرات هستهای بازنگردد. ایران قصد دارد اسرائیل و ایالات متحده را به آغاز یک جنگ اعلامنشده و نقض حاکمیت خود متهم کند. این اقدام بخشی از استراتژی گستردهتر ایران برای فشار دیپلماتیک و کسب مشروعیت بینالمللی است.
یک متغیر پنهان اما حیاتی در این منازعه، مسئله ذخایر اورانیوم ایران است. پیش از حملات، تهران بخشی از اورانیوم غنیشده خود را از تأسیسات فردو و نطنز به مکانهای مخفی منتقل کرد. به دلیل عدم گزارش تشعشعات، احتمال میرود این ذخایر از حملات در امان مانده باشند. این ذخایر، اکنون بهعنوان اهرمی مهم در اختیار ایران قرار دارند و میتوانند در مذاکرات یا حتی بازدارندگی مستقیم مورد استفاده قرار گیرند.
از سوی دیگر، ایران همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ریاست رافائل گروسی را به حالت تعلیق درآورده و دلیل آن را «نظارت مغرضانه و فشار سیاسی» عنوان کرده است. این تصمیم، تهران را از نظارتهای بینالمللی دور کرده و دست ایران را برای فعالیتهای پنهانی بازتر کرده است.
همه این تحولات، نشان از پایبندی ایران به یک راهبرد کلان دارد: ضربه را تحمل کن، بهموقع تلافی کن و از زمان بهعنوان سرمایه راهبردی برای کسب قدرت استفاده کن. صبر استراتژیک در این معنا، انفعال نیست بلکه نوعی جنگ روانی و سیاسی است.
ایران، همواره خود را بهعنوان نیرویی معرفی کرده که با مقاومت و زمان، قدرت رقبای منطقهای و جهانی را فرسوده میکند. از نظر تهران، چنین استراتژیای در نهایت میتواند شرایط را به نفع ایران تغییر دهد، همانطور که در جنگ با عراق و در تحولات بعدی منطقه دیده شد.
در سطح منطقهای، ایران تلاش خواهد کرد تا اتحادهای نظامی و سیاسی خود را با گروههای نیابتی و متحدان محلی گسترش دهد، عزم ایالات متحده و اسرائیل را در عرصه میدانی و سیاسی بیازماید و از هرگونه مکث یا درگیری، فرصت بسازد.
در مجموع، آتشبس فعلی نه پایانی بر مناقشه، بلکه آغاز مرحلهای تازه از بازسازی، آمادهسازی و تحکیم موقعیت ایران در منطقه و جهان است.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگ
«از بازسازی تا بازدارندگی؛ ابعاد همکاری ایران و چین در خاورمیانه پسا ژوئن ۲۰۲۵»
هیراد مخیری، دکتری روابط بین الملل، مدرس دانشگاه
جنگ کوتاه اما مهم ماه ژوئن ۲۰۲۵ در خاورمیانه، نظم امنیتی شکننده منطقه را برای مدتی دگرگون کرد و در همین بستر، زمینه نزدیکی بیشتر ایران و چین فراهم شد. چین که حالا خود را بهعنوان یک قدرت جهانی تثبیت میکند، در سالهای اخیر از مسیر طرح «کمربند و راه» تلاش کرده نفوذ اقتصادی و سیاسیاش را در خاورمیانه افزایش دهد. ایران هم با فشار تحریمها و نیاز به مهار تهدیدهای امنیتی، چین را یک شریک قابلاعتماد میبیند؛ شریکی که هم سرمایه میآورد و هم فناوری و تجهیزات.
در وضعیت تازه پس از جنگ، تهران و پکن چهار هدف را بهطور جدی دنبال میکنند. نخست، بازسازی مناطق آسیبدیده مثل بخشهایی از سوریه، عراق و لبنان که فرصت خوبی برای سرمایهگذاریهای بزرگ چین مهیا میکند. دوم، توسعه مسیرهای حملونقل و انرژی که خلیج فارس را به شرق آسیا پیوند میدهد؛ پروژههایی مثل راهآهنها، بنادر و دالانهای انتقال نفت و گاز.
نکته سوم که حساسیتبرانگیزتر است، کمک چین به ایران در تقویت زیرساختها و تجهیزات دفاعی و امنیتی است. این همکاری شامل انتقال فناوریهای پدافند هوایی، پهپادها، سیستمهای ارتباطی پیشرفته و حتی آموزش نیروهای ایرانی میشود. چین از این مسیر هم دسترسی پایدار به انرژی دارد و هم نفوذ ژئوپلیتیکیاش در غرب آسیا را تضمین میکند. ایران هم با تقویت قدرت بازدارندگی، میکوشد فشارهای آمریکا و متحدانش را کنترل کند.
در نهایت، همکاری نزدیک ایران و چین در نهادهای بینالمللی برای مقابله با تحریمها و فشارهای سیاسی غرب ادامه خواهد یافت. هرچند موانعی مثل مشکلات داخلی اقتصاد ایران یا رقابت چین و آمریکا پابرجاست، اما نزدیکی تهران و پکن نشان میدهد خاورمیانه بیش از پیش به سمت یک نظم چندقطبی حرکت میکند؛ نظمی که در آن بازیگران منطقهای و فرامنطقهای تازهنفستر از قبل در حال بازتعریف قواعد بازی هستند.
#مرکز_مطالعات_اسرائیل_شناسی
👇👇👇👇👇
https://t.me/CISR_IR #تلگرام
https://eitaa.com/CISR_IR #ایتا
https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz #اینستگ